وقایع اخیر جهانی و آلترناتیو آنارشیستی
در آستانه سال 2014 میلادی هستیم. قبل از هر چیز, سال نو را بر تمامی همرزمان و آزادیخواهان تبریک گفته و آرزوی سلامتی و پایداری برای تک تک شما عزیزانی که در این راه طولانی قدم رنجه نموده اید دارم . در اینجا, با مروری هر چند کوتاه به وقایع جهان زخم خورده امان , به استقبال سال نو میرویم :
در چند سال اخیر جهان شاهد جنب و جوش عظیم و به پا خواسته توده های تحت ستم در خیابان ها و محله ها علیه حاکمین زور گو/ اقتدار طلب و فاسد از یکطرف و خواست برقراری آزادی حقیقی,مساوات و عدالت اجتماعی,از طرف دیگر, در اقصی نقاط بوده است: از نیویورک گرفته تا بارسلونا , از آتن گرفته تا اوکلند, از رم گرفته تا قاهره , از بحرین گرفته تا یمن و بالاخره از ریودژانیو و سائو پائلو گرفته تا میدان تقسیم در استامبول - ترکیه .
بعد از آنکه رژیم فاسد ,غیر دموکراتیک و گانگستر مسلک یانکی امپریالیسم, که به نقض وحشیانه حقوق شهروندانش از یکطرف و اوج لجام گسیخته و وحشیانه تروریستی اش در سراسر جهان مشهور میباشد , جنبش اشغال در نیویورک را بگونه خشونت آمیز سرکوب کرد , ترس آن میرفت که آنان به خواباندن جنبش برای همیشه توفیق یافته اند. حال آنکه, با ادامه تظاهرات خشمگینانه توده ها , جنبش جهانی و بخصوص حرکت اشغال وال استریت آمریکا- در فازی بالاتر و در سیر تکاملی اش- مجددا نشانی از شور زندگی بخود دیده است و این خود جای بسی امیدواری میباشد .
همبستگی جهانی و منطقه ای فی مابین ملتها بنیان سیستم منحط و ستمگرانه سرمایه داری را نشانه گرفته و این نیز خود جای خوشحالی دارد. مثلا آلترناتیوهای خود جوش اخیر در حیطه مسکن (زیستن در غارهای خارج شهر) در یونان و تولید مواد غذائی خود کفا در مناطقی از اسپانیا و یونان و...-هر چند سمبولیک مینماید و لزوما آلترناتیو ایده آل نمیباشد-طلیعه ای از امید برای رهائی بشریت از قید سیستم جهانی سرمایه میدهد. بیک زبان در شرایط تاریخی حساس تغییر جهانی میزئیم . حال آنکه برای مادیت بخشیدن به آرمانهای انسانیمان در جهت برقراری,همزمان, آزادی حقیقی وعدالت اجتماعی طبعا نه تنها نیاز به داشتن حمایت مادی و معنوی (سمپاتی) حداقل 51% افراد جامعه داریم بلکه میبایستی به ساختن نهادهای آلترناتیو بجای ساختارهای بورژوازی (در تمامی زمینه ها)همت گذاشته تا چشم انداز جامعه نوین انسانی هر چه بهتر و واضح تر دیده شود.در غیر اینصورت آرمانهای بشری (بخوان آنارشی) هیچگاه تحقق نخواهند یافت. سخن کوتاه :میبایست به گسترده ترگرداندن مبارزه ایدئولوژیک (علیه بقایای چپ سنتی فاسد و قدرت طلب از یکطرف و راست نظامی گرا و فاشیست از طرف دیگر) در کنار مبارزه جانانه سیاسی و اقتصادی, بعنوان سه ستون اجتناب ناپذیر مبارزه طبقاتی علیه دشمنان بشریت,یا همان طبقه سرمایه دار رانتخوار و مفتخور,دامن زنیم . صد البته این مهم بدون مبارزه بی امان و شاخ به شاخ علیه مردسالاری و حمایت از محیط زیست و حیوانات بی محتوا خواهند بود . در یک کلام, تمامیت سیستم اجتماعی منحط و ضد بشری را میبایست نشانه گرفت و نه بگونه نیم بند رفرمیست مآبانه و رویزیونیستی جریانات منحط م.ل .
بعد از آنکه رژیم فاسد ,غیر دموکراتیک و گانگستر مسلک یانکی امپریالیسم, که به نقض وحشیانه حقوق شهروندانش از یکطرف و اوج لجام گسیخته و وحشیانه تروریستی اش در سراسر جهان مشهور میباشد , جنبش اشغال در نیویورک را بگونه خشونت آمیز سرکوب کرد , ترس آن میرفت که آنان به خواباندن جنبش برای همیشه توفیق یافته اند. حال آنکه, با ادامه تظاهرات خشمگینانه توده ها , جنبش جهانی و بخصوص حرکت اشغال وال استریت آمریکا- در فازی بالاتر و در سیر تکاملی اش- مجددا نشانی از شور زندگی بخود دیده است و این خود جای بسی امیدواری میباشد .
همبستگی جهانی و منطقه ای فی مابین ملتها بنیان سیستم منحط و ستمگرانه سرمایه داری را نشانه گرفته و این نیز خود جای خوشحالی دارد. مثلا آلترناتیوهای خود جوش اخیر در حیطه مسکن (زیستن در غارهای خارج شهر) در یونان و تولید مواد غذائی خود کفا در مناطقی از اسپانیا و یونان و...-هر چند سمبولیک مینماید و لزوما آلترناتیو ایده آل نمیباشد-طلیعه ای از امید برای رهائی بشریت از قید سیستم جهانی سرمایه میدهد. بیک زبان در شرایط تاریخی حساس تغییر جهانی میزئیم . حال آنکه برای مادیت بخشیدن به آرمانهای انسانیمان در جهت برقراری,همزمان, آزادی حقیقی وعدالت اجتماعی طبعا نه تنها نیاز به داشتن حمایت مادی و معنوی (سمپاتی) حداقل 51% افراد جامعه داریم بلکه میبایستی به ساختن نهادهای آلترناتیو بجای ساختارهای بورژوازی (در تمامی زمینه ها)همت گذاشته تا چشم انداز جامعه نوین انسانی هر چه بهتر و واضح تر دیده شود.در غیر اینصورت آرمانهای بشری (بخوان آنارشی) هیچگاه تحقق نخواهند یافت. سخن کوتاه :میبایست به گسترده ترگرداندن مبارزه ایدئولوژیک (علیه بقایای چپ سنتی فاسد و قدرت طلب از یکطرف و راست نظامی گرا و فاشیست از طرف دیگر) در کنار مبارزه جانانه سیاسی و اقتصادی, بعنوان سه ستون اجتناب ناپذیر مبارزه طبقاتی علیه دشمنان بشریت,یا همان طبقه سرمایه دار رانتخوار و مفتخور,دامن زنیم . صد البته این مهم بدون مبارزه بی امان و شاخ به شاخ علیه مردسالاری و حمایت از محیط زیست و حیوانات بی محتوا خواهند بود . در یک کلام, تمامیت سیستم اجتماعی منحط و ضد بشری را میبایست نشانه گرفت و نه بگونه نیم بند رفرمیست مآبانه و رویزیونیستی جریانات منحط م.ل .
زنده باد آزادی- زنده باد آنارشی