Wednesday, September 20, 2017

Allan Savory: How to fight desertification and reverse climate change ...

الن سه ووری: چگونه با بیابان زایی مبارزه کنیم و معکوس گردانیم تغییرات آب و هوائی را ...

https://www.ted.com/.../

allan_savory...green_the_world...deserts_...

Tuesday, September 19, 2017

Site of Emma Goldman's Ice Cream Shop

محل فروشگاه بستنی (رفیق) اما گلدمن
ترجمه از: پیمان پایدار

http://www.atlasobscura.com/places/site-of-emma-goldmans-ice-cream-shop
برای دیدن عکس مغازه مذکور به آدرس بالا کلیک کنید


On a side street near the interstate is the building where the famous anarchist once owned an ice cream parlor.

در خیابان فرعی در نزدیکی اتوبان اصلی، ساختمانی است که آنارشیست مشهور یک  بار یک مغازه بستنی فروشی داشت.


Emma Goldman is remembered as a political activist and writer, and among the most important figures of the anarchist movement in North America and Europe in the early 20th century. She worked to try to bring about a revolution that she believed would liberate the working class from their struggles, and was also an early and spirited advocate for women’s liberation and sexual liberation generally.


اما گلدمن به عنوان یک فعال سیاسی و نویسنده و یکی از مهمترین چهره های جنبش آنارشیستی در آمریکای شمالی و اروپا در اوایل قرن بیست و یکم به یاد می آید. او تلاش میکرد تا انقلابی را به وجود آورد که معتقد بود طبقه کارگر را در مبارزاتش آزاد می کرد و  همچنین  از پیشگامان اولیه برای آزادی زنان و آزادی جنسی به طور کلی بود.


A less well-known chapter of Goldman’s life, however, was her time spent dishing out ice cream at a shop in Worcester, Massachusetts, where she also lived for a time.

با این حال، بخش کمتر شناخته شده زندگی گلدمن زمانی بود که صرف سرو کردن بستنی در مغازه ای در ورستر، ماساچوست، جایی که او همچنین برای مدت زمانی در آن زندگی می کرد، گذشت
It is a little-known fact that in 1892, early in the development of her career as a professional agitator, Goldman resided in WorcesterMassachusettstogether with her partner and co-conspirator, Alexander Berkman (who was, later that year, to make an assassination attempt against the robber baron Henry Clay Frick, for which he served 14 years in prison). While living there, she owned and operated an ice cream parlor on Winter St, close to what is now I-290. 

این یک واقعیت کوچک شناخته شده ای ست که در سال 1892، در اوایل فعالیت حرفه ایش به عنوان یک آشوب برانگیز/آژیتاتور، گلدمن در ورستر-ماساچوست،  با معشوق و همرزمش، الکساندر برکمن (که اواخر آن سال، دست به عمل ترور علیه سرمایه دار خوناشام هنری کلی فریک زد، که برایش 14 سال را در زندان به سر برد) اقامت داشت. در حالی که در آنجا زندگی می کرد، او صاحب یک مغازه بستنی فروشی در خیابان وینتر، نزدیک آنچه در حال حاضر اتوبان آی  290 است ، بود.
Goldman’s biographers report that while selling ice cream at her shop, she resided with Berkman about a block away at 45 Winter Street, in the heart of what was then the city’s Jewish neighborhood. That building no longer exists, having been razed fairly recently as part of redevelopment efforts, but the shop building still stands. As far as visuals go, these sites are not much to look at. However, if the curious traveller happens to make his or her way through central Massachusetts along I-90, it is worth making a detour through Worcester in order to investigate an obscure chapter in Emma Goldman’s remarkable life.
زندگی نامه نویسان اما گلدمن گزارش می دهند که در حالی که در مغازه بستنی  میفروخت، با الکساندر برکمن در یک چهاراه اونطرف در خیابان 45 وینتر در قلب محله آنموقع یهودیان شهر زندگی می کرد. این ساختمان دیگر وجود ندارد، که اخیرا به عنوان بخشی از تلاشهای توسعه برانگیز فرو ریخته شده اما ساختمان مغازه هنوز هم وجود دارد. تا آنجائی که به مقوله تصویری برمیگردد، این مناطق خیلی دهن پرکن نیستند. با این حال، اگر مسافر کنجکاو در سفری از مرکز ایالت   ماساچوست در راستای اتوبان 'آی نود' گذر کرد ، ارزش دارد که  با انحراف در مسیر خود از ورستر رد شود تا بلکه به  بررسی بخش مبهمی از زندگی قابل توجهی اما گلدمن دست یاید .

"It's a Trick, We Always Use It." 

"این یک ترفند است، ما همیشه از آن استفاده می کنیم."

(calling people "anti-Semitic"مردم را ضد سامی خواندن)

https://www.youtube.com/watch?v=jUGVPBO9_cA
13 jul. 2009 - بارگذاری شده

Tuesday, September 12, 2017

5 RELIGIONES MAS MACHISTA DEL MUNDO
پنج تا از شونیست ترین (ضد زن ترین) ادیان 
youtu.be/HfuPR9aWvfkسه دقیقه
از صفحه آتئیستهای اسپانیائی زبان
(1) هندوئیسم
(2) اسلام
(3)یهودیت
(2) مسیحیت
(5) بودائیسم


CIA and Pentagon behind “over 800 major movies

سیا و پنتاگون پشت "بیش از 800 فیلم بزرگ 

 and more than 1,000 TV titles”

" و 1000 سریال تلویزیونی

ترجمه از: پیمان پایدار

http://www.veteranstoday.com/2017/07/15/the-cia-and-pentagon-behind-over-800-major-movies-and-more-than-1000-tv-titles/


Movies like Transformers, James Bond, Hulk (2003), Top Gun, Act of Valor, Zero Dark Thirty, and TV shows like Hawaii Five-O, America’s Got Talent, Oprah, Jay Leno, Cupcake Wars, documentaries by the PBS, the History Channel, and even the BBC, have all been influenced by the CIA and the Pentagon.

فیلم هایی مانند ترانسفورمرز، جیمز باند، هالک (2003)، تفنگ والا،عمل با ارزش، سی دقیقه پس از نیمه شب، و نمایشهای تلویزیونی مثل هاوایی فایو او/ پنج  او، استعدادهای آمریکایی، اوپرا، جی لنو، جنگهای نوع کیک کوچک، مستندهای تلویزیون دولتی(پی بی اس)، کانال تاریخی، حتی بی بی سی، همه تحت تاثیر سیا و پنتاگون قرار گرفته اند.
Salt

…by Jonas E. Alexis


According to a new document obtained under the Freedom of Information Act, the CIA and the Pentagon have tirelessly “worked behind the scenes on over 800 major movies and more than 1,000 TV titles.”

بر اساس یک سند جدید به دست آمده تحت قانون آزادی اطلاعات، سازمان سیا و پنتاگون، بگونه خستگی ناپذیری "پشت صحنه بر روی بیش از 800 عنوان
 فیلم های بزرگ و 1000 عنوان تلویزیونی کار کرده اند."

That is quite a huge number. Researchers, scholars and writers of various stripes have known for years that the US government has been penetrating the film industry for years,[1] but investigators were completely shocked to realize that it was a lot more than they previously thought.

این کاملا یک تعداد زیادی است. محققان، دانشمندان و نویسندگان از اقشار گوناگون  سالهاست که میدانند دولت آمریکا سالیان سال است که در صنعت فیلم  نفوذ کرده، [1] اما محققان کاملا شوکه شدند که بدانند این خیلی بیشتر از تصورقبلیشان بوده .
Movies like TransformersJames BondHulk (2003), Top GunAct of ValorZero Dark Thirty, and TV shows like Hawaii Five-OAmerica’s Got TalentOprahJay LenoCupcake Wars, documentaries by the PBS, the History Channel, and even the BBC, have all been influenced by the CIA and the Pentagon. Listen to this:


فیلمهائی چون ترانسفورمرز، جیمز باند، هالک (2003)، تفنگ والا، عمل شجاعت، صفر تاریک سی، و شوهای تلویزیونی بمانند هاوایی پنج صفر،آمریکا استعدادهای درخشان دارد، اپرا، جی لنو، جنگهای نوع کیک کوچک، مستند های کانال پی بی اس   کانال تاریخ، و حتی بی بی سی، همه تحت تاثیر سازمان سیا شده و پنتاگون قرر گرفته اند . به این گوش بدهید :

National Security Cinema also reveals how dozens of films and TV shows have been supported and influenced by the CIA, including the James Bond adventure Thunderball, the Tom Clancy thriller Patriot Games and more recent films, including Meet the Parents and Salt

"سینمای امنیت ملی همچنین آشکار میسازد که چگونه ده ها فیلم و شوهای تلویزیونی توسط سازمان سیا تحت حمایت و تاثیرقرار گرفته اند، منجمله ماجراجویی تاندربال جیمز باند ، فیلم وحشت بازیهای وطن پرستانه ساخته تام کلنسی و فیلم های بیشتری که اخیر ساخته شده اند، از جمله دیدار با والدین و نمک ...
“When a writer or producer approaches the Pentagon and asks for access to military assets to help make their film, they have to submit their script to the entertainment liaison offices for vetting. Ultimately, the man with the final say is Phil Strub, the Department of Defense’s (DOD) chief Hollywood liaison….

"هنگامی که یک نویسنده یا تهیه کننده به پنتاگون نزدیک میشود و خواهان دسترسی به اسناد نظامی برای کمک کردن در ساخت فیلمی می گردد ، آنها باید  سناریو خود را برای بررسی به فرد رابط دفاتر سرگرمی(پنتاگون و سیا-م)ارسال دارد. . در نهایت، مردی که حرف آخر را میزند فیل استراب،  رئیس (دی او دی) .وزارت دفاع  رابط هالیوود میباشد
“If there are characters, action or dialogue that the DOD don’t approve of then the film-maker has to make changes to accommodate the military’s demands. If they refuse then the Pentagon packs up its toys and goes home. To obtain full cooperation the producers have to sign contracts — Production Assistance Agreements — which lock them into using a military-approved version of the script…

"اگر شخصیت ها، گفتگو و یا اقدامی هست که وزارت دفاع آن را تائید نکند فیلم ساز می باید دست به ایجاد تغییراتی بزند تا خواسته های ارتش را برآورده کند. اگر آنها رد  کنند پنتاگون اسباب بازی هاشان را می بندد و می رود . برای به دست آوردن همکاری کامل تولید کننده باید قرارداد را امضای کند - موافقتنامه کمک تولید - که آنها را به استفاده از نسخه تائید شده ارتش- از سناریو مجبور میکند....
“On set at Edwards Air Force base during the filming of Iron Man, there was an angry confrontation between Strub and director Jon Favreau.”

"بر سر صحنه در پایگاه نیروی هوایی ادواردز در طول فیلمبرداری مرد آهنی، یک مشاجره خشمگین بین استراب و کارگردان جان  فوورو وجود داشت."
Why are the Pentagon and the CIA using film to influence the masses? Simple: “This idea of using cinema to pin the blame for problems on isolated rogue agents or bad apples, thus avoiding any notion of systemic, institutional or criminal responsibility, is right out of the CIA/DOD’s playbook.”

چرا پنتاگون و سیا از فیلم برای نفوذ بر توده ها استفاده میکند؟ ساده است: "این ایده استفاده از سینما برای سرزنش کردن مشکلات(اجتماعی-م) به عوامل کمونیست یا سیب بد، بنابراین اجتناب از هر مفهوم مسئولیت سیستماتیک، نهادی یا کیفری، ساخته پرداخته کتابچه / راهکار سیا و وزارت دفاع امریکا است."
Who are the victims in nearly all these movies? Who are the terrorists? The Palestinians and the Arabs. In fact, movies like Iron Man are part of a Jewish concept known as the golem. In Jewish folklore, a golem is a Frankensteinian monster brought to life to strike out at all perceived enemies of the Jewish people. The New Jewish Encyclopedia declares that this inanimate character can be

چه کسانی قربانیان تقریبا تمام این فیلم ها هستند؟ تروریست ها چه کسانی هستند؟ فلسطینی ها و اعراب. در واقع، فیلمهایی مانند مرد آهنی بخشی از یک مفهوم یهودی شناخته شده است به عنوان گولم. در فرهنگ عامه یهودی، گولم یک هیولا  فرانکیشتاینی ست که به زندگی آورده شده تا به همه دشمنان تلقی شده  یهودی حمله کنددایرة المعارف جدید یهودیان اعلام می کند که این شخصیت بی جان

“given artificial life with the aid of magic or the use of a Divine name…The concept of the Golem as an artificially created human being by supernatural means was widely accepted during the Middle Ages.

 زندگی دادن مصنوعی با کمک سحر و جادو و یا استفاده از یک نام الهی ... مفهوم" گولم به عنوان یک انسان مصنوعی ایجاد شده توسط معانی فرا طبیعی به طور گسترده ای در طول قرون وسطی پذیرفته شده بود .
“According to the legend, the most famous Golem was created in the 16th century by Judah Low of Prague, one of the great rabbis. The express purpose of these living automatons was to protect the Jews from menacing dangers…Jewish folklore has numerous Golem stories, and several modern literary works have been written on that theme.”[2]

"بزعم افسانه، مشهورترین شخصیت گولم در قرن 16 م  توسط یهودا لو پراگ ، یکی از خاخامهای بزرگ ساخته شده است. بیان هدف این ماشین خودکار/ مکانیکی  زنده برای حفاظت یهودیان از خطرات شوم بود ... فولکلور یهودیان داستان های متعددی دارد، و آثار متعدد ادبی مدرن درمورد این موضوع نوشته شده است. »[2]
Jewish professor Alon Raab tells us that “the Golem never failed to come to the rescue of his people when danger lurked, battling everyone from Yasser Arafat to space invaders.”[3] Eleventh-century Talmudic scholar Rashi taught that

استاد یهودی 'آلون راب' به ما می گوید که "گولم  برای نجات مردم خود هنگامی که خطر در کمین است هرگز ناکام نمی شود ، در مبارزه با همه از یاسر عرفات بگیر تا مهاجمان فضا." [3] محقق تلمود قرن یازدهم 'راشی' تدریس کرده که
“the golem was created by combining the letters of God’s name as revealed in the Sefer Yetzira [Book of Creation] a seminal kabbalistic text written between the third and sixth centuries C.E.”[4]

"گولم با ترکیب حروف نام خدا آنچنان که در سیفر یتزیرا [کتاب آفرینش] نشان داده شده یک متن نوشته شده کابالیستی بین قرن های سوم و ششم میلادی است" [4]
This theme of the golem wreaking havoc on all enemies has emboldened Frank Miller and other comic book writers to provoke anything they perceive as a threat to the Jewish people. Journalist Geoff Boucher writes,

این موضوع 'گولم'، که از بین بردن تمام دشمنان را اشاعه میدهد، جسور گردانده فرانک میلر و دیگر نویسندگان کتاب های کمیک را به تحریک هر آنچه را که به عنوان یک تهدید برای یهودیان بحساب می آید. روزنامه نگار  
،جه اوف بوچر' می نویسد' 

“Much has been made of Miller’s politics in the wake of ‘300.’ The deliriously violent and stylized sword film is based on a Spartan battle in 480 B.C., and although Miller wrote and drew the story for Dark Horse comics a decade ago, in film form it was received by many as a grotesque parody of the ancient Persians and a fetish piece for a war on Islam. Miller scoffs at these notions. ‘I think it’s ridiculous that we set aside certain groups and say that we can’t risk offending their ancestors. Please.’”[5]


بسیار چیزها راجع به سیاست میلر در پی ساختن فیلم '300' گفته شده، فیلمی "
  خشونت بار و تلطیف شده با سبک شمشیری بر اساس نبرد اسپارتان در 480 سال قبل از میلاد ، و، اگر چه میلر داستان را بر گرفته و برای کمیکهای اسب سیاه در یک دهه پیش نوشته بود ، در شکل فیلمی اش توسط بسیاری به عنوان یک تقلید مسخره امیز عجیب و غریب از ایرانیان باستان و بتی/ طلسمی برای جنگ با اسلام برداشت شد. میلراین مفاهیم را به تمسخر میگیرد. 'من فکر می کنم این مسخره است که ما برخی گروه ها را کنار بگذاریم و بگوییم که نمی توانیم در ناراحت کردن اجدادشان خطر کنیم . لطفا.' "[5]
Miller sees Islam as a threat to the West, one that is not 
contingent upon Jewish provocation, and thinks that using his graphic skills to make fun of Islam is appropriate. Sure. But what if people treated Judaism and the Talmud the same way? Would Miller feel so cavalier then?

میلر اسلام را تهدیدی برای غرب می داند، چیزی که وابسته به تحریک یهودی نیست، و فکر می کند که استفاده از مهارت های گرافیکی اش برای مسخره کردن اسلام مناسب است. مطمئنا. اما چی میشد اگر مردم با یهودیت و تلمود رفتار مشابهی داشته باشند ؟ آیا میلر پس از آن احساس غرور می کند؟
I don’t think so; there would be a loud outcry about anti-Semitism. Can Miller explain this phenomenon? If he does not agree with Talmudic teachings, then why doesn’t he devote equal amounts of time to ridiculing Talmudic ideology? The simple fact is that Miller’s work, like that of Stan Lee, Bob Kane, Joe Shuster, and others, is essentially Talmudic.


من فکر نمی کنم؛ غریو بلندی در مورد ضد  سامی گرائی/ یهودیت وجود خواهد داشت. آیا میلر این پدیده را میتواند توضیح دهد؟ اگر او با آموزه های تلمودی موافق نیست، پس چرا او همان اندازه وقت برای مسخره کردن ایدئولوژی تلمودی صرف نمی کند؟ واقعیت ساده این است که کار میلر، مانند استن لی، باب کین، جو شوستر و دیگران، اساسا تلمودی است.
Miller’s dedication to taking down anything he sees as a threat to his essentially Talmudic worldview is revealed throughout his work, especially in his graphic novel Sin City, which he brought to the big screen in 2005 in collaboration with Robert Rodriguez (director of El Mariachi and Desperado) and Quentin Tarantino.

تعهد میلر برای از بین برداشتن هر چیزی که او به عنوان تهدیدی برای جهان بینی اساسی تلمودی اش می بیند، در طول کارش به ویژه در رمان گرافیک شهر گناه ، که او در سال 2005 با همکاری رابرت رودریگز (کارگردان 'ال ماریاچی' و 'ناامید کننده') و کوئین تانو تارانتینو به پرده بزرگ آورد آشکار میشود.

Both the book and the movie are laden with nudity, pornography, and pervasive, graphic violence. Miller himself talks about “a clash of civilization” and how “superheroes should be front and center.” He even believes that Jewish comic book writers like himself should use their medium as “the biggest megaphone” and blatantly states, “I am out to provoke.”[6]

هر دو، هم کتاب و هم فیلم مملو از برهنگی، پورنوگرافی و خشونتی واضح فراگیر است. میلر خود در مورد "برخورد تمدن" و اینکه چگونه "ابر قهرمانان باید در مقابل و مرکز" قرار گیرد، صحبت می کند. او حتی معتقد است که نویسندگان یهودی کتاب های کمیک مانند خود او باید از رسانه خود به عنوان "بزرگترین بلندگو" استفاده کنند و به طور واضح بیان می کند " من اومدم تحریک کنم "[6]
What Miller is implicitly saying here is that comic books are weapons that can be used to attack the moral order. And Miller has been using comic books for quite a long time. Miller issued a call to his brethren and fellow writers by saying: “Let’s revive our tradition and get back on the job.”[7]

آنچه میلر به طور ضمنی در اینجا می گوید این است که کتاب های کمیک، سلاح هایی هستند که می توان آنها را برای حمله به نظم اخلاقی مورد استفاده قرار داد. و میلر از کتاب های کمیک برای مدت بسیار طولانی استفاده کرده است. میلر تماس خود را با برادران و همکارانش اعلام کرد: "بیائید سنت مان را احیا کنیم و به کار بازگردیم" [7]

Well, Miller has been doing exactly that recently. He has a comic book coming out in September entitled, Dark Night: The Master Race. It seems like he couldn’t expunge the “master race” idea from his mind, a theme that has been a central focus in Talmudic teachings for centuries.

خب، میلر اخیرا دقیقا همین کار را کرده است. از او یک کتاب کمیک در ماه سپتامبر بیرون می آید به نام شب تاریکنژاد والا / برتر . به نظر می رسد که او نمیتواند از ذهنش " نژاد والا / برتر" را از بین ببرد، موضوعی که قرن ها .تمرکز مرکزی در آموزه های تلمودی داشته است
Miller describes his new comic book Holy Terror: Batman! as “a piece of propaganda.”[8] For Miller, the logic here seems to be simple: revolutionary ideas lead to graphic novels; graphic novels lead to movies; movies lead to propaganda; and propaganda invariably leads to the weakening of the moral and social order. As Eli Roth later puts it, his movies are going to “fuck up an entire generation.”[9]

میلر کتاب جدید کمیک خود را " ترور مقدس " توصیف می کند: بتمن! به عنوان "یک قطعه تبلیغات". [8] برای میلر، منطق در اینجا به نظر ساده است: ایده های انقلابی منجر به رمان های گرافیک می شوند ؛ رمان های گرافیکی به فیلم ها منجر می شوند؛ فیلم ها منجر به تبلیغ می شوند؛ و تبلیغات همیشه منجر به تضعیف نظم اخلاقی و اجتماعی می شود. همانطور که 'الي روت' بعدا آن را مطرح می کند، فیلم هایش "یک نسل کامل را به گند میکشن. "  [9]
What if an entire generation doesn’t want to be “fucked”? Well, they are going to find themselves squaring off with people like Roth and indeed Miller.

حالا چه می شود اگر کل یک نسل نخواهد که "زیر آبش رو بزنند/به گند بکشنش" ؟ خب، آنها خودشان را با افرادی مثل روت و  در واقع  میلر رو در رو خواهند یافت .

================================================
[1] Tricia Jenkins, The CIA in Hollywood: How the Agency Shapes Film and Television (Austin: University of Texas, 2016); David L. Robb, Operation Hollywood: How the Pentagon Shapes and Censors the Movies (New York: Prometheus Books, 2004); Nick Schou, Spooked: How the CIA Manipulates the Media and Hoodwinks Hollywood (New York: Hot Books, 2016).
[2] David Bridger, The New Jewish Encyclopedia (Springfield, NJ: Behrman House, 1976), 170.
[3] Alon Raab, “Ben Gurion’s Golem and Jewish Lesbians,” Samantha Baskind and Ranen Omer-Sherman, ed., Jewish Graphic Novel: Critical Approaches (Piscataway, NJ: Rutgers University Press2008_, 215.
[4] Ibid., 216.
[5] Geoff Boucher, “Revenge of the Dark Knight,” LA Times, April 29, 2007.
[6] Peter Sanderson, “Frank Miller Speaks,” Publishers Weekly, February 28, 2006.
[7] Ibid.
[8] Harry Mount, “Holy Propaganda! Batman is Tackling Osama bin Laden,” Daily Telegraph, February 15, 2006.
[9] Stuart Dredge, “Netflix series Hemlock Grove: ‘People want their horror horrific,’ says Eli Roth,” Guardian, April 10, 2017.

Related Posts:


The views expressed herein are the views of the author exclusively and not necessarily the views of VT, VT authors, affiliates, advertisers, sponsors, partners, technicians, or the Veterans Today Network and its assigns. LEGAL NOTICE - COMMENT POLICY 

Posted by Jonas E. Alexis on July 15, 2017, With 9732 Reads Filed under InvestigationsLife. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

Wednesday, September 6, 2017

Trump’s New National Security Advisor
مشاور جدید امنیت ملی ترامپ در مورد "مجتمع نظامی- صنعتی" هشدار داد

Warned Against “Military Industrial Complex”

http://livingresistance.com/2017/02/25/trumps-new-national-security-advisor-warned-military-industrial-complex/

ترجمه و پیشگفتار از : پیمان پایدار
این هم تعجب برانگیزه(تکرار جمله معروف و تاریخی آیزنهاور)  و هم اگر در عمل پیاده  بشود قابل تعمق و جالب خواهد بود. باید منتظر شد و دید آیا در عمل واقعا تغییری در استراتژی هژمونیک امپریالیسم آمریکا (حداقل در منطقه ما) رخ خواهد داد و یا فقط حرف رو شکمی و پوچ و مردم فریبی بیش نیست.در این مقطع شخصا هیچ حسابی روی این شخص باز نمیکنم.
lrmcmaster
February 24, 2017 
WASHINGTON, DC – Little is known about Army Lt. Gen. H.R. McMaster, President Trump’s new pick for the National Security Advisor.

واشنگتن دی سی - درباره ژنرال ارتش 'اچ آر مک مستر' ، رئیس جدید مشاور امنیت  ملیترامپ ، کمتر شناختی موجود است .
But some positive signs have recently emerged.

.اما بعضی نشانه های مثبت اخیرا ظاهر شده
The first is that McMaster published his PhD dissertation on the deception within the US government that led to the Vietnam war, “Dereliction of Duty: Johnson, McNamara, the Joint Chiefs of Staff, and the Lies That Led to Vietnam.”


اول این است که مک مستر، انتشار تز دکترای خود دربارۀ فریب درون دولت ایالات متحده که به جنگ ویتنام منجر شد : "خبط/ سستی/ ترک وظیفه: جانسون، مک نامارا، ستاد مشترک ارتش و دروغهایی که به ویتنام منجر شد".


Some of the chapters include “From Distrust to Deceit,” “A Quicksand of Lies” and “War Without Direction.”

برخی از فصل ها عبارتند از: "از عدم اعتماد به فریب"، "دام/تله های دروغین" و "جنگ بدون سمت و سو/ هدایت".



McMaster concluded his study by stating that the Vietnam war was based on deception, and it “was lost in Washington, D.C., even before Americans assumed sole responsibility for the fighting in 1965 and before they realized the country was at war; indeed, even before the first American units were deployed.”

 مک مستر مطالعاتش را با بیان اینکه جنگ ویتنام بر مبنای فریب بود، به پایان رساند، و "در واشنگتن دی سی به شکست انجامید، حتی قبل از اینکه آمریکایی ها مسئولیت کامل جنگیدن را در سال 1965 بعهده بگیرند و قبل از اینکه متوجه شوند که کشور در حال جنگ است; در حقیقت، حتی قبل از اینکه اولین واحدهای آمریکایی مستقر شوند. "
That McMaster is acutely aware of deception’s role in starting wars is one thing, but that he devoted years to exposing it is a great reflection on McMaster’s character and worldview presuppositions.

اینکه مک مستر به شدت/حدت از نقش فریب در جنگ آگاهه یک چیزه، اما  اینکه سالهاست که به افشای آن می پردازد، انعکاسی بزرگیست در مورد شخصیت مک مستر و  پیش فرضهای از جهان بینی اش
And now there is even more positive news, thanks to an old report that has recently re-surfaced to make the rounds online.

و حالا حتی اخبار مثبت بیشتری وجود دارد، به لطف یک گزارش قدیمی که به تازگی دوباره رو شده  تا بلکه سر زبانها در فضای مجازی بیفته .
According to the report, published in 2015, McMaster openly criticized the military-industrial complex and warned about a “narcissistic approach to war.”

طبق گزارش منتشر شده در سال 2015، مک مستر به طور آشکار مجتمع نظامی-صنعتی را مورد انتقاد قرار داده و در مورد یک رویکرد نارسیسیستی به جنگ هشدار نیز هم .

Yes, McMaster conjured up Eisenhower and said “the military-industrial complex may represent a greater threat to us than at any time in history.”

بله، مک مستر با مطرح کردن بینش آیزنهاور گفت: "مجتمع نظامی- صنعتی ممکن است  تهدیدی بزرگتری از هر زمان دیگر در تاریخ برای ما داشته باشد."

The military-industrial complex, he added, “increasingly involves think tanks, and when you see studies that are produced about the future of war or studies that are produced about certain aspects of defense strategy, you ought to look to see who is funding it.”

او افزود، مجتمع نظامی-صنعتی "به طور فزاینده ای شامل متفکرین زبده است، و زمانی که شما می بینید مطالعاتی درباره آینده جنگ یا مطالعاتی که در مورد جنبه های خاصی از استراتژی دفاع ایجاد شده اند، باید بدانید که چه کسی آن را تأمین مالی می کند ."
McMaster didn’t stop at vague generalities but undauntedly provided details about how this corrupt war machine works via manufactured studies in order to be awarded government contracts:


مک مستر به کلیت های مبهم بسنده نکرد ، اما ناامیدانه اطلاعاتی در مورد این که چگونه این ماشین جنگی فاسد با استفاده از تولید مطالعات(بخوان مندرآوردی-م)  به منظور اعطای . قراردادهای دولتی به خودشان کار می کند
“There is a think tank now, for example, that’s about to publish a report on the future of the Army, and it’s bankrolled by a defense firm whose business model is the integration of high technology capabilities and selling them to the Department of Defense. What do you think that answer is going to be?”


"به عنوان مثال، اکنون یک موسسه پژوهشی وجود دارد که قرار است گزارشی در مورد   آینده ارتش انتشار دهد و توسط یک شرکت دفاعی که مدل کسب و کار آن ادغام قابلیت های فن آوری بالا و فروش آنها به وزارت دفاع است، به حساب می آید. شما فکر می کنید پاسخ  چه خواهد بود؟ "
“The future course of war doesn’t depend on what you like to do,” he added, alluding to private contractors who see the State as a source of easy money, at the expense of American lives.   Rather, the future of war will revolve around real defense: “It depends on enemy initiatives and enemy reactions.”

وی افزود: "جریان آینده جنگ بستگی به این دارد که شما چه دوست دارید انجام دهید "، با اشاره به پیمانکاران خصوصی که دولت را، به هزینه زندگی آمریکایی ها ، به عنوان منبع پول آسان به حساب می آورند . در عوض، آینده جنگ حول و حوش دفاع واقعی دور میزند: " بستگی به ابتکارات و واکنش دشمن دارد."
The report states that “McMaster urged renewed caution about the military-industrial complex and its influence on how America wages war.”


 گزارش بیان می کند که "مک مستر احتیاط تازه ای را در مورد مجتمع نظامی-صنعتی و نفوذ آن بر نحوه جنگ کردن آمریکا خواستار میشود ."
One think tank, said McMaster, “dusted off the same study, adds a few robots, republishes it every few years and what it says is that personnel are a resource suck on the Department of Defense.” What this shows is that think tanks might be more interested in narcissistic agendas than actually defending national sovereignty.

یک نفر از اعضای اتاق فکر، مک مستر گفت: "گرد و غبار همان مطالعات را زدوده ، چند صفحه اضافه می کند، هر چند سال یک بار آن را منتشر می کند و چیزی که می گوید اینست که پرسنل منابع از دست رفته وزارت دفاع هستند." چیزی که نشان می دهد اینست که اتاق فکری ها بیشتر بفکر منافع خودخواهانه خودشان هستند تا دفاع از حاکمیت ملی .

He also highlighted the fact that investments end up providing capital for these private interests:

او همچنین به این واقعیت اشاره کرد که سرمایه گذاری ها  نهایتا سرمایه ای میشوند برای منافع خصوصی اینها :

“And so where are these investments going in defense right now? They are going into areas that involve really big ticket items, that preserves the large capital transfer to defense industries…”

"و بنابراین سرمایه گذاری ها در حال حاضر به کجای وزارت  دفاع میروند؟ به مناطقی که اقلام فوق العاده بزرگ را در بر می گیرند که انتقال سرمایه کلان را به صنایع دفاعی حفظ می کند ... "
McMaster commanded troops in Iraq and Afghanistan, served at U.S, Central Command at MacDill Air Force Base in Tampa, earned a doctorate in military history and a Silver Star Medal for battlefield heroics during the first Gulf War.

 مک مستر فرماندهی نیروهای نظامی در عراق و افغانستان را به عهده داشته، در  فرماندهی مرکزی پایگاه نیروی هوایی مک دیل در تمپا(فلوریدا-م) خدمت کرده، مدرک دکترایش را در تاریخ نظامی اخذ کرده و به دریافت مدال ستاره نقره برای قهرمانی در میدان جنگ اول خلیج (قبل از سرنگونی صدام-م) نیز نائل گردیده .
He has urged the US to take a more adaptive and defensive approach to war, rather than aggressive expansionism and opting-out which led to the creation of ISIS.

او از ایالات متحده خواسته تا به جای تجاوزگری تهاجمی که منجر به ایجاد داعش   شد، رویکردی انطباقی و دفاعی به جنگ را اتخاذ کند 


ببینیم و "تعریف کنیم".... پیمان پایدار