! خیال خویش آن را "ایزوله" گردانیده.زهی خیال با طل
******
انسان آزاد به دنیا می آید,باید آزاد زندگی کند و آزاد نیز چشم از جهان ببندد.حال آنکه تمام ایدئولوژیهای غیر آنارکومنیستی(چه لیبرال ها و چه چپ های سنتی از م.ل گرفته تا مائو ئیست ها و ترتسکیست ها) دست و پای انسان آزاد را با هزار و یک بند اسیر می گردانند. از لیبرال ها چیزی نمی گوئیم چرا که بر همگان "آشکار" است.منظور و روی سخن ما در اینجا "چپ"ها میباشند.اگروا قعا با صداقت و بدون هیچ گونه حیله و ریا و بقول معروف یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران بزنیم,بدون رو در بایستی باید گفت که اکثر "رهبریت" چپ های ایران(به جز انگشت شمار انسان وارسته که در هر سازمان و گروه و حزب موجود بوده و هست) انسان های نیمچه مذهبی(مسلمان!) و سنتی بوده اند که از چپ بودن جز نوشتن جملات زیبا و تحویل دادن پاراگراف های حفظ شده از متون کلاسیک پا فراتر نگذاشته اند.همین بس که با رجوع به نوشته های گروه ها و سازمان های که بمانند قارچ بعد از قیام پر شکوه ولی شکست خورده 1357 یک شبه روئیدند نظری بیافکنیم
- اکثرا با گنده گوئی های همیشگی بین خود (رهبری) و "توده ها"(چه سازمانی و چه غیر سازمانی) دیوار چینی کشیده و خود را تافته جدا بافته می انگا شته اند.(2)این همان تفکر بورژوائی از بالا به پائین(هیرارشیک) بوده که ادعای مبارزه با آن را داشته اند!! البته این منوط به چپ های ایران نمی شود.حتی خود کارل مارکس در بر خورد اتور یته گو نه اش با باکونین,و مهمتر از آن لنین(و بلشویک ها) در روسیه که فراتر از مارکس,پس از به قدرت رسیدن ,در عمل به سرکوب کارگران و ملغی گرداندن شوراهای اصیل کارگری (از بهار 1918 تا مرگش 1923) همت گماشت(منجمله سرکوب ملوانان کرونشدات ) باید سخن گفت! آنها نیز مبرا از بقایای فرهنگ بورژوائی دوران خود نبودند و متا سفانه نتوانستند گسست کامل از آن بکنند(که این از تئوری حزب پیشرو-ونگارد- نشئت میگرفت).در اینجا از ادامه لنینیسم که همان استالنیسم و ترتسکیسم که آن روی سکه استالنیسم می باشد و یا ما ئو و ما ئو ئیسم و پل پات و جنا یا تش در کا مبوج....فاکتور میگیریم.
زیر نویس ها: (1)در فرهنگ لغات آنارشیسم به درستی ضد هر گونه اتوریته و دولت معنی شده! حال آنکه "چپ" های ایران و جهان آنرا به غلط و به تحریف هرج و مرج میخوانند . به نظر ما تنها تفاوت اساسی بین ایدئولوژی کمو نیستی و آنارشیستی ( که به یک تئورسین محدود نمیشود) هما نا کسب قدرت سیاسی-دولتی برای اولی و نفی آن از طرف دومی نهفته میباشد.البته در همین نکته به ظاهر کوچک "پیروزی و شکست" انقلابات سوسیالیستی و درک عمیق از مقوله انقلاب نهفته میباشد...(2)کمونیستها ی م.ل( مارکسیست-لنینیست ) چه در ایران و چه جهان با تفکر ما کیاولیستی از سیاست-هدف وسیله را توجیه میکند-حرکات مخفیانه و غیر دموکراتیک خویش را تحت لوای "نیاز جنبش",رهبری,اتوریته....و هزار و یک القاب بورژوامابانه به خورد "توده های" سازمانی داده و میدهند.
پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment