پیمان پایدار
*****************************************
راههای شروع در آوردن دل و روده سرمایه داری
Ways to begin Gutting Capitalism
(22)تلویزیون نبینید و رادیو گوش ندهید
برای اکثر مردم شاید بهتر باشد که اصلا تلویزیون و رادیو نداشته باشند.هر یک که ساعتی که به برنامه های کمپانیها از دست میرود, یک ساعت کمتر برای همبسته شدن رودررو با دوستان و همسایگان , یک ساعت کمتر برای ساختن زندگی ای مستقل, برای ایجاد فرهنگی خود مختار و برای گردهم آئی کردن ترتیبات اجتماعی ای که جایگزین سرمایه داری میشود, خواهید داشت.تلویزیون و رادیو با ساعات های بی پایان تبلیغاتشان ,اخبار غرض ورزشان ,نابود کردن مقوله محاوره, سکوتشان در مورد هر چیز مهم, پیش پا انگاشتن معرفت,تحریف تاریخ, مهر تاییدشان به حرص و طمع , هرزگی و خشونت, اهریمنان /نابکاران وصف ناپذیرند . تلویزیون, جهانی دروغین و جهانی واسطه دار ایجاد میکند. جهان فرهنگی پالاوان-صافی یافته از ورای منشور ارزشهای سرمایه دارانه! حرکات و حرفهایمان بگونه ای است که انکار تنها فصل مشترکمان چیزی است که در سینما و یا تلویزیون دیده و یا در اخبار شنیده ایم . و این تبدیل میشود به ارتباط واسطه ای که ما را بهم می پیونداند . ما دیگر دارای ارتباط فرهنگی مستقیمی که از فعل و انفعال(هم کنش) رودررو با همدیگر بوجود آید نیستیم , بلکه فقط این ارتباطات گریز آمیز(1) , دست دوم , مصنوعی و تحریف شده !
من تنها چند نفر را میشناسم که میتوانند تلویزیون نگاه کنند و صدمه نبینند.اینها کسانی هستند که از قبل عمیقا در فرهنگ آلترناتیو و دگرگون ساز غرق میباشند.آنها آنقدر که تلویزیون را مطالعه میکنند, نگاه نمیکنند. مثل نوعی از حشره که تا بحال باهاش برخورد نکرده اند. آنها با دیدی انتقادی به بررسی تلویزیون می پردازند و با معرفت و ارزشهای خود مختار از قبل توسعه یافته به قضاوت آن می نشینند. آنها به تلویزیون به مانند داده هایی که میبایستی به تجزیه و تحلیل شان پرداخت نگاه میکنند, تا بلکه به کشف اینکه طبقه حاکم چه کار میکند و چه آب و تابی به وقایع جاری میدهد برسند . آنها معانی پنهان را درک کرده و بدین وسیله از اتفاقات جهان سر در می آورند . این کاری است بغایت مهم, اما برای هرکس نیست .
این ما را به مشکلی روبرو میکند. ما همگی به این آگاهی نیازمندیم که بدانیم در جهان چه میگذرد. ما میتوانیم روزنامه بخوانیم ,اما به روزنامه های باب روز میبایستی به همانگونه دید انتقادی برخورد کرد که به "معانی پنهان درک شده" از تلویزیون.در حال حاضر بهترین منابع همانا مطبوعات آلترناتیو نورسته است(2 ) که میتوان برای آگاه ماندن مرتب به آن مراجعه کرد. با امیدواری, فرهنگ رشد یابنده مخالفان (مبارزان) شیوه های بهتری را برای دور زدن مطبوعات کمپانی های بزرگ اختراع خواهند کرد.یک گزارش تهیه شده راجع به اتفاق رخ داده شده در دهکده دور افتاده ای در شمال هند بعد از ورود اولین رادیو ترانزیستوری به آن قابل بررسی میباشد. در مدت کوتاهی روستائیان دیگر از رقص و پایکوبی و خواندن آهنگ هایشان به دور آتش دست برداشته و به جایش دور رادیو نشسته و به موسیقی پخش شده از دهلی نو گوش میدادند .
(23)صنعت فرهنگ بازاری و سرگرمی های کالائی شده را نپذیرید: فریب آنرا نخورید
در فرهنگ های کالائی شده شدید کشورهای سرمایه داری مرکز, ما بدون استفاده از داد و ستد کالائی اصلا نمیتوانیم جنب بخوریم . ما قطعا نمیتوانیم زندگی کنیم . ما حتا نمیتوانیم بمیریم . معهذا , در ساعاتی که مجبور به کار دستمزی (هسته داد و ستد کالائی) نیستیم, امکان گزینه های متعدد موجود هست .
من معتقدم که در اوقات غیر کاری ما میبایستی آگاهانه از فعالیت های کالائی شده اجتناب ورزیم . فعالیت کالائی شده آنست که به مانند هر کسبی و برای سودآوری توسط سرمایه دار سازماندهی شده باشد . طبعا این نمیتواند قاعده مطلق باشد, و گرنه ما هیچکار نمیتوانیم بکنیم , نمیتوانیم برای شام خوردن برویم بیرون, برویم برقصیم, مسافرت کنیم ,به موسیقی گوش دهیم و نمیتوانیم کتاب بخوانیم .اما کاری که میتوانیم بکنیم همانا شروع تغییر دادن تکیه خود, و معطوف کردن در صد فعالیت های کالائی به غیر کالائی و در باره پذیرش انجام فعالیت کالائی شده سختگیر باشیم- بعضی ها بدتر از دیگران است . اکثر ماها شدیدا وابسته به سرگرمیهای بازاری هستیم ,حالا میخواهد سینما باشد, تلویزیون, سی دی, کلوب های راک اند رول(3), ویدئوها ی خانگی , یا تماشای مسابقات ورزشی .هر ساعت از اوقات غیر کاری ما که صرف سرگرمی های کالائی شود سرمایه داری را قویتر میکند و از داشتن ساعتی موجود برای ایجاد فرهنگی خود مختار کم میکند . بدترین سرگرمی های کالائی شده همانا آنهایی است که ما را به تماشاگرائی صرف (پاسیو) مبدل میکند; سینما, تلویزیون و ورزش بازاری بد هستند .[ نوع روشنفکر نما(4) سرگرمیهای تماشاگرانه به مانند تئاتر, کنسرت و باله نیز موجود میباشند ]. حتا سرگرمیهای فعال نیاز به وسیله دارد- قایق ,دوچرخه, چوبهای گلف, راکت تنیس, دوربین بزرگ نما, قلاب ماهیگیری- و بدینوسیله ما را به صنعت اوقات فراغت گره میزند.اما اینگونه استفاده از اوقات فراغت خیلی بهتر از سرگرمیهای تماشاگرانه هست. اما آیا کسی که هر ساعت آزاد موجودش را به بازی گلف میگذراند اسیر( تسخیر) سیر صنعت فرهنگ بازاری گشته ؟ من اینطور می اندیشم . آیا کسی که هر دلار موجودش را صرف حفظ و تعمیر قایق موتوری میکند اسیر صنعت فرهنگ بازاری شده ؟ من اینطور می اندیشم. اضافه بر اینها آنهائی که تا آخرین ده شاهی خود را در شرط بندی بر روی اسب ها میبازند , آخرین سی دی ها را میخرند, آخرین کتاب های داستانی عاشقانه را میخوانند, به آخرین کنسرت های راک میروند ,شام بیرون میخورند, آخرین تورهای مسافرتی را میگیرند, در مشروب خانه ها پلاس میشوند, آخرین فیلم ها را در سینما میبینند, به مسابقات ورزشی میروند, به مجامع بولینگ میروند, اسکی روی یخ میکنند, به سالن بیلیارد میروند, به کلوب های شبانه, مسابقات ماشین سواری, پارک های تفریحی (فانفار), و شما جمعیتی را میبینید که برده صنعت اوقات فراغت و فعالیت ها و سرگرمی های کالائی گشته اند. تمامی این فعالیت ها اجتماع (کومونیته) را نابود ساخته و ما را از همدیگر منزوی میگرداند .
مساله دیوانه کننده اینست که اینکارها اختیاری ست. کسی ما را مجبور به انجام هیچکدام از اینکارها نمیکند. سرمایه داران ساعات کاری را بزور به ما تحمیل و ما را به برده تبدیل کرده اند. اما آنها ساعات به اصطلاح فراغت ما را با فریب و اغواگری از ما ستانده و ما را به تماشاگران و مصرف کنندگان تبدیل گردانده اند . خیلی مشکل خواهد بود که خود را از صنعت فرهنگ آزاد گردانیم.مشکل (بدبختی ) اینه که اکثر این چیزها لذت بخش اند .حال آنکه میبایستی تشخیص دهیم که داره ما رو نابود میکنه . ما میتوانیم و میبایستی خود را از دست آنها رها سازیم. این دقیقا یکی از راههایی ست که همگی ما میتوانیم شروع به در آوردن دل و روده سرمایه داری بکنیم . ما میتوانیم دو باره به آموختن ابزار موسیقی دست بزنیم و موسیقی خود را بسازیم . ما مجددا میتوانیم آواز خواندن دست جمعی را فرا گیریم , قابلیتی را که از دست داده ایم( حال آنکه کسانی که آواز خواندن را فراموش کرده اند هرگز نمیتوانند انقلاب کنند ,در اینجا یک ایده مطرح هست; ما میتوانیم با شروع مجدد آواز خواندن سرمایه داری را نابود کنیم). ما میتوانیم با دور هم جمع شدن با همسایه گانمان به بحث بپردازیم . میتوانیم به کوه نوردی و دوچرخه سواری و پیک نیک برویم. در سخنرانی مجانی شرکت کنیم و گروههای بحث و جدل درست کنیم / راه بیندازیم . در خانه هایمان به بازی دست بزنیم, به گردشهای خارج شهری(بمانند کمپینگ- بدون یک واگن پر از ابزار!!) برویم ,کتاب بخوانیم ( کتابهای خوب نه آشغال), رقص های دسته جمعی را در محیط اجتماعی مان با موسیقی دانان با هوش محلی سازماندهی کنیم تئاتر درست کنیم ,در کنار هم بنشینیم و گپ بزنیم, به دیدار دوستان و اقوام برویم, بخوابیم, در جمع و کنار همدیگر باشیم و هیچ کاری نکنیم. صنعت فرهنگ سرمایه دارانه فردا بدون خرید پایان ناپذیر سرنگون خواهد شد .
ادامه دارد
***********************************
(1)Round-about / (2) Fledging
(3)نوعی موسیقی مردمی در کشور آمریکا و اروپا و...که از موسیقی "بلوز" سیاه پوستان جنوب آمریکا نشات گرفته-مترجم
Highbrow(4)
man ba nezam sarmaye dari movafegh nistam ama in bavar ro ham daram ke anarshist ba tarifi ke az khodash erae mikona HARGEZ nemitavand javab goye jamei emrozi bashad!!!
ReplyDeletenevisandey in ketab ingone farz mikonad ke hamey afrad az anjam kar hay mahali lezat mibarand!! ama in farz kamelan ghalat hast!
joda az on! vaghti ke nevisande migoyad: " ma mitavanim be goh bervim va docharkhe savari konim" manzoresh in hast ke dochar kha ro nakharim va yeki on ro majani be ma bedahad!?
dorost ke nezam sarmaye gozari nezami az rish kasif va takhrib konandeh hast..ama jamey emroz khali pichetar az an ast ke betavan hamon gone ke 3000 sal pish dehkadehay kamtar az 50-100 nafar ra edare migardan, edare konan!
با کمال احترام به تو و نظرت ;اما طبعا 100% باهاش مخالفم!!درست برعکس :(1) جامعه امروزی بدرستس, همانطور که مارکس در 3 جلد سرمایه پیش بینی کرده بود(و باکونین و....دیگر آنارشیستها با آن موافق بودند....منجمله خود من نیز),با رشد هر چه بیشتر نیروهای مولده/تکنولوژیک و فنآوری های گوناگون زمینه های مادی جامعه آنارشیستس رو فراهم کرده اند.(2)رفیق جیمز آنقدر دموکرات و آزادیخواه هست که بدونه همه کس به یک کار و تفریح و...علاقه مند نیستند....او همچین چیزی نگفته و نمیگه....پس بیخودی حرف تو دهنش نزار رفیق.(3)مقوله شرایط زیست کنونی(در درون سیستم غالب سرمایه داری)را با شرایط زیست ایده آل جامعه غالب آینده(آنارشیستی)قاطی نباید کرد.رفیق در این قسمت کتاب هنوز در مرحله قانع کردن افراد و گروههای آنارشیستی که با آرا و نظرات گوناگون به کجراه رفته و میروند و به یک سیاست واحد که او معتقد هست نرسیده اند داره بحث میکنه. بحث بر سر اینکه افراد دوچرخه میخرند و...نیست...خوب طبعا در جامعه سرمایه داری کسی چیزی رو مجانی به کسی نمیده و میبایستی خریدش(بماند که در جامعه آمریکا همین الان شرایطی هست که میشه خیلی چیزا رو با قیمت فوق العاده کم و در شرایط استثنائی مجانی هم گیر آورد)....(4) رفیق اینقدر بدبین نباش و مسائل رو واسه خودت و دیگران پیچیده نکن:همین الان هم میشه شهر ها رو به مناطق کوچک چند هزار نفری نفری تقسیم کرد و در همه این مناطق به اون جامعه ایده آل دست یافت.....فقط میبایست قانع شد و در جهتش حرکت کرد....موفق و پیروز باشی:پیمان پایدار
ReplyDeletemerci az toziheton. dar jamey anarshisti..har kasi be har kari ke alaghe dare anjam mide. tamam kassani ke alaghe be pezashti daran pezesht mishavand, kassi ke bekhad tokhme befroshe tozme mifroshe....ama yek jamey anarshisti che gone arman in ro mitone be hame bede ke be andazey kafi doctor hast ( albate doctor alan yek mesal hast..)
ReplyDeleteolomi mesle pezeshki niaz be motalese, gosesh va sakhjoye besyari dare..be khali shab nakhabidan ha..be khali sakhti keshidan ha dar behtarin salhay zendegi....
dar jamey emrozi ke be docotor ha OMID zendegi rahat ( be dalil daramad balashon) midan, va ba inke afradi ke tarjih bedan vared PRIMARY CARE beshan ro be sorat kamel SCHOLARSHIP midan!! baz ham ma ba kambood doctor movajeh hastim...
dar zaman hay ghadim ke har ki har kari az dastesh ber miyomad ya dost dasht mikard va aksaran be yek non o khorma ( manzor zendegi sadeh hast) razi bodan..ma chand ta az abi ali sina ha dashtim?
nokey digar in hast ke hamey ma alayegh mokhtalefi darim. yeki momken az be on andaze ke mikhad pezesh shavad, shayad bekhahad naghash shavad...pas chera lozaman bayad tasmim berid pezeshk shavad vaghti naghash shodan rahatar hast va be fard azadi in ro midahad ke alayegh digarash ra ham donbal konad...
eshtebah nakonid. man bavar daram ke nezam sarmaye dari lezat zendegi vaghie ra ba barde kardan mardom be HIGHER EDUCATION va bead ham be kar migirad..va yek fard be sakhti mitavand dar yek nezam sarmaye gozari azadeh va azad bashad...
ama nezam anarshsti VOID hay daran..va ba nabar in az an be onvane ideala tarin rahe hal name boord..
ba tashkor va ehtram,
S. omid
ama nezam anarshsti VOID hay daran..va ba nabar in az an be onvane ideala tarin rahe hal nemitavan name boord**
ReplyDeletesorry for the miss spelling.
با سلام مجدد:ببین امید جان تو بد جوری گیر دادی و گیر کردی به به اصطلاح مشکلات آینده جامعه آنارشیستی.تو اول باید تکلیف خودتو با این جامعه مریضی سرمایه داری که هم فیزیکن و هم روانن واسه آدم ها ایجاد کرده باشی تا به فکر جامعه سالم آینده....اول تکلیف خودتو با این جهنم دره مشخص کن بعد به فکر ساختن جامعه انسانی و سالم(که به زعم من آنارشیستی باید باشه)باش.
ReplyDelete*******************************************
(1)تو میدونی این تقسیمات "علوم"در دانشگاهها هم یکی از کلک های بورژواها بوده؟! بزبانی دیگر واسه ساختن و پرداختن به حامعه مصرفی و کثیفشون به درست کردن کلی تقسیم بندی های مصنوعی در دانشگاهها و تشکیل دانشکدههای گوناگون(ارواح ننشون) ایجاد کرده اند !؟
(2)همه خوب میدونن(ولی بهش توجه نمیکنن و در تبلیغات و...گم میشن) که از یه طرف میگن اینو بخور اینو بپوش و...از یه طرف میگن اینو نخور اینکارو نکن و...همش واسه اینکه کالا های بنجولشونو بفروشن....از دوا و قرص و....زائید فعلا فاکتور میگیرم....
(3)به اصطلاح علم پزشکی که تو به غلط اینقدر واسش تره خرد میکنی نیز اسطوره ای بیش نیست رفیق عزیز
خودشون هزار و یه مریضی می آفریده اند....با هورمونهاشون تو غذاها با غذاهای مزخرف رستورانهای زنجیره ای با.....بعد میخوان مردم مریض نشن؟؟؟!!!هی میگن شکلات بخور و...که دندونپزشکها نونشون تو روغن باشه....و....و....پس بزار تکلیف مونو خوب با علم پزشکی و ....روشن گفته باشم(4)در جامعه سالم و ضد مصرفی آنارشیستی که تمامی انسانها همه کار خواهند داشت و بین 2-4 ساعت بیشتر کار نخواهند کرد(چون احتیاجی نخواهد بود)و سالم غدا میخورن و از کم خوری و پر خوری خبری نخواهد بود اکثر مریضیها از بین خواهد رفت.نه تنها مریضی های فیزیکی بلکه روحی روانی...متی که 37 ساله گیاهخوارم(از 18 سالکی=55 سالمه) و دستگاه هاضمه خوبی دارم و نه سیگار میکشم و نه مشروب میخورم و خوابم سر جاشه و با حداقل کار اموراتمو میگذرئونم و استرس ندارم و.... نه مریضی عمده ای داشته ام و انسانهای دیگه هم نخواهند داشت.....(5)در نتیجه در جامعه آنارشیستی و سالم آینده نه تنها به دکتر زیاد احتیاج نخواهیم داشت بلکه کسی دنبال وقت تلف کردن و درس خوندن های زائدو...واسه اینکهدکتربشن نخواهند بود....تازه طب سنتی و سوزنی و....حلال مشکلاته(6) بشریت بیشتر به تفریح و مطالعه و زندگی سالم در کوه و دشت و شهرهای کوچکتر و سالمتر خواهد پرداخت....و نه اینقدر آدم پر خور و چاق خواهیم داشت و نه اینهمه مانکن های که از فرط کم خوری واسه جرز لای در خوبن خواهیم داشت....و سلام نامه تمام....امیدوارم جواب سئوالتو داده باشم....قربانت:پیمان پایدار