خانم #معلم_ازآنجایی_که_حاضربه_ازدست_دادن
#TeacherLivedOutOfHerCar
سگهایش_نشد_مجبوربه_زندگی_دراتومبیل_خودشد#
#BecauseSheRefusedToGiveUpHerDogs
https://www.cesarsway.com/teacher-lived-out-of-her-car-because-she-refused-to-give-up-her-dogs/
#TeacherLivedOutOfHerCar
سگهایش_نشد_مجبوربه_زندگی_دراتومبیل_خودشد#
#BecauseSheRefusedToGiveUpHerDogs
https://www.cesarsway.com/teacher-lived-out-of-her-car-because-she-refused-to-give-up-her-dogs/
When 57-year-old teacher Hilary Barrows could no longer afford her apartment in France, there was no question in her mind that her dogs were going to stay with her no matter where she ended up. With so much uncertainty, she got her dogs, Robbie and Cleo, packed up and in the car where the three set off from France to Denmark in search of English teaching jobs. Having nowhere to stay, she ended up spending a lot of nights in the car with her dogs.
هنگامی که معلم 57 ساله 'هیلاری بارووز' دیگر نتوانست از عهده هزینه آپارتمان خود در فرانسه برآید ، هیچ سوالی در ذهنش وجود نداشت که سگهایش- بدون توجه به این که کجا باشد- با او خواهند ماند. با عدم اطمینان بسیار زیادی ، او سگ های خود ، 'روبی و کلو' را برداشت و سوار اتومبیلش شد و از فرانسه به دانمارک رفت در جستجوی شغل آموزش انگلیسی . او با نداشتن جایی برای ماندن ، شبهای زیادی را در ماشین با سگهای خود گذراند.
هنگامی که معلم 57 ساله 'هیلاری بارووز' دیگر نتوانست از عهده هزینه آپارتمان خود در فرانسه برآید ، هیچ سوالی در ذهنش وجود نداشت که سگهایش- بدون توجه به این که کجا باشد- با او خواهند ماند. با عدم اطمینان بسیار زیادی ، او سگ های خود ، 'روبی و کلو' را برداشت و سوار اتومبیلش شد و از فرانسه به دانمارک رفت در جستجوی شغل آموزش انگلیسی . او با نداشتن جایی برای ماندن ، شبهای زیادی را در ماشین با سگهای خود گذراند.
However, when a job opportunity ended up falling through, Barrows had no choice to return home to the UK. On the drive back, Barrows stayed at a lot of Salvation Army shelters, where she had to leave her dogs overnight in the car.
با این حال ، هنگامی که فرصت شغلی به پایان رسید ، نامید گشته ، خانم بارووز هیچ راهی جز بازگشت به کشورش انگلستان نداشت. در راه برگشت ، بارووز بسیاری از شبها را در پناهگاه های نهاد خیریه ای "ارتش نجات" ماند ، جایی که مجبور شد سگ هایش را در ماشین بگذارد.
Barrows explained to The Dodo, “I cannot tell you the humiliation I felt staying here. Despite the warmth and food, these places made me feel worse about myself. I was trading my dignity and independence for a bed and food.”
باروز" به 'دو دو' توضیح داد: "من نمی توانم تحقیری را که در ماندن اینجا احساس کردم به شما بگویم. با وجود گرما و غذا ، این اماکن باعث شد احساس بدتری نسبت به خودم داشته باشم. من کرامت و استقلال خود را برای تختخواب و غذا معامله کردم. "
In order to get her dogs the proper vaccinations that she needed in order to re-enter the UK, Barrows found herself having to sell off family jewelry. However, her struggles were far from over – there were more to come once she was back in the UK.
به منظور دریافت واكسنهای مناسب سگهای خود برای ورود مجدد به انگلستان ، بارووز متوجه شد كه مجبور است جواهرات خانوادگی اش را بفروشد. با این حال ، سختیهای او بسیار فراتر از آن بود - وقتی او دوباره به انگلستان بازگشت ، مصیبتهای بیشتری وجود داشت.
Barrows was offered emergency housing, but it came with a stipulation: she had to give up Robbie and Cleo.
به بارووز مسكن اورژانسی داده شد ، اما این با شرطی همراه بود: او مجبور بود از رابی و كلو دست بكشد.
As she later stated, “I refused to give them up for rehoming. I was just about at the end of my rope. Only my dogs kept me going.”
همانطور که بعداً اظهار داشت ، "من با از دست دادن آنها برای دریافت خانه خودداری کردم. من تازه در پایان تاب و توان خود بودم. فقط سگهایم مرا به ادامه زندگی وامیداشت. "
تهیه و ترجمه از: پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment