اثری از #فیلیپ_کلودل - کامل#
https://www.youtube.com/watch?v=Yi2B9xyosXU
1:16:18
با صدای بهروز رضوی
پیرمردی در انتهای کشتی ایستاده است. چمدانی سبک در دست دارد و کودکی شیرخواره را در آغوش می فشارد که از چمدان هم سبک تر است. پیر مرد آقای لین نام دارد. از این پس فقط خودش می داند که چنین نامی دارد. داستان این کتاب ماجرای یک پدربزرگ است؛ پیرمردی که جنگ خانه و خانواده اش را از او گرفته و مجبور است برای نجات زندگی خودش و تنها نوه کوچکش (تنها بازمانده اش) از کشورش مهاجرت کند؛ مهاجرت به سرزمینی که زبان مشترکی با مردمان آنجا ندارد.
روزهای اول سخت و خاکستری می گذرند، تا اینکه آقای لین که هر روز نوه کوچکش را برای هواخوری به پارک می برد، به شکل اتفاقی یک دوست پیدا می کند. هر دو مرد تنها هستند و هیچ کدام زبان همدیگر را متوجه نمی شوند، اما از آنجا که هر دوی آنها بسیار تنهایند، هر روز در پارک، روی یک صندلی، می نشینند و با هم درباره زندگی (غمها، شادیها، مرگ، جنگ و صلح) حرف می زنند. ******************************************** این کتاب گویا، صرف نظر از شیوه نگارش و روایت روان و جذاب، از نظر محتوا و مضمون، سرشار از بارقه های عاطفی و انسانیِ پاک و تا حد زیادی رمانتیک و شاعرانه است. نویسنده با چیره دستی در این رمان دو انسان از دو کشور و ملیت کاملاً متفاوت از نظر فرهنگی، نژادی و ... را به طور اتفاقی با هم آشنا میکند. شنیدن این کتاب گویا را به شما پیشنهاد می کنم
--------------------------------------------------
کتاب صوتی# 161
No comments:
Post a Comment