Monday, June 13, 2011

خانه از پای بست ویران است (*)  خواجه در فکر نقش ایوان است

آنانی که هنوز پس از سی و دو سال "فکر" میکنند که دوم خردادی های(بخوان خاتمی ها ,موسوی ها , کروبی ها و...) مکار و روباه صفت میتوانند اصلاحی در این سیستم کثیف دیکتاتوری حامی سرمایه داری (وحشیانه) نئو لیبرال اسلامی و قانون اساسی اش بوجود آورند را میتوان بدو دسته تقسیم کرد 

دسته اول را کسانی تشکیل میدهند که واقعا و عمیقا توهم اینو دارند که در شرایط کنونی ایران و با تاریخچه مبارزاتی صد سال گذشته(برای "دموکراسی") کسی بهتر از این مهندس آذری (که بیست سال آزگار خودشو کنار کشید! ودر خلوت خویش به حرفه شخصی اش پرداخت)-موسوی وهمسرش- رهنورد , اون "شیخ صاف و ساده" لرستانی-کروبی, و یا اون مردک یزدی و چرب زبان-خاتمی, نیستند که ما رو از دست این دجالان جلاد, که حمایت پاسداران (تازه بدوران رسیده) فربه شده سرمایه دار پشتشونه ,نجات بده!! اینکه بشه این دسته از افراد را "براه راست هدایت کرد"و اشتباه شان را نشون داد بستگی به صبر و حوصله دوستانی داره که (طبعا آنارشیست نبوده و) داشتن دولت را ضرورتی حتمی میبینند.من که چشمم آب نمیخوره, ولی راه بازو جاده دراز!! برین تا سرتون به سنگ بخوره.شاید اونوقت کمی عقلتون سر جاش بیاد

دسته دوم توهم که ندارند هیچ بلکه همگی شون را افراد آگاه, سیاسی, کارکشته و خبره تشکیل میدهند(چه در خارج و چه داخل).اینان کسانی هستند با منافع خاص شخصی / و طبقاتی ودنبال قدرت دولتی/سیاسی:از حالا پست و مقام هاشون مشخص و شبانه روز در زدوبند با هر ننه قمری که بهشون پرو بال بده و لیلی به لالاشون بذاره. طبعا هیچ ابائی هم ندارند که با "شیطان بزرگ"(آمریکا) هم همبستر بشوند !! تازه کجاشو دیدین:عاشق چند بستری شدن(+) هم هستند.صد البته اینان در صفوف دشمنان زحمتکشان میباشند و افشای چهره کریه شان وظیفه هر انسان صادق و انقلابی ست.دراین صفوف هم سازمان مجاهدین -و به اصطلاح شورای ملی مقاومت شون(+*), هم سلطنت طلبان "معتدل"(نه خود نیم پهلوی که به خیال خامش میخواد شاه بشه,بلکه اون بخشی که حاضراست "در انتخابات آزاد"شرکت کند)  و هم به اصطلاح جمهوری خواهانی که از "جدائی دین از دولت" دم میزنند میباشند:هم آبشخورند

 *******************************
     باری, در اینجا میبایستی ( برای چندمین بار) موضع خویش را هر چه صریح تر بیان کنم:آنارشیستها  با هیچ دسته, گروه و یا حزبی, که سیاست براشون مثل نون شب و قدرت مثل نوشیدن جام پیروزیست(که در ضمن با آروغ همراه است ),مماشات گری نمیکنند. برای ما قدرت  در هر حیطه ( چه دولتی و چه غیر دولتی) فساد ببار میآورد.و طبعا قدرت مطلق(در حکومت های دیکتاتوری و تمامیت گرا-توتالیتر) فساد بینهایت بهمراه خواهد آورد

 پس برای ما جنگ بی امان با هرگونه قدرت( بخوان "اتوریته" مثلا  پدر ومادر در خانواده,  معلم در کلاس درس , دکتر در  بیمارستان و ....)همیشه و در همه حال در دستور کار میباشد . هیچکس علامه دهر نیست.نمیتوان مثلا کودکان را "احمق" خواند و بیماران را "بیشعور" و دانش آموزان را فلان و بهمان و... الی آخر

بدیگر سخن:اینکه جوامع  بشری در همه جا(**)  آقا بالا سرانه , از بالا به پائین وبگونه هرمی سازماندهی شده و هدایت میشود نه تنها  هیچ شک و شبهه ای نیست بلکه-متاسفانه- امری طبیعی تلقی میشود!! حال آنکه این دور باطل را میبایستی از همین حالا در هم شکست و با خودمان شروع کرد.سخن کوتاه:رابطه انسانی و دموکراتیک را میبایستی از روز اول زندگی آموخت و آموزش داد و در روابطمان با هر کس و در هر شرایط بکار بست.صد البته این راه بس طولانی ست و کار یک نسل و دو نسل نیست. با خوش بینی های الکی و شعار گونه نیز کار پیش نمیره.پس آستینا رو بالا بزنیم و از امر ونهی های مریض وار مذهبی دست برداشته و در درجه اول به خود نقبی زده و در خود انقلابی صورت دهیم.این تازه اول کاره....مبارزه با سرمایه و دولت "شگردهای" خاص خود را دارا میباشد و در جای دیگری میبایست به آن پرداخت   
                                                                   ********************

با ساختن محافل و گروههای دوستانه - رفیقانه در محیط زیست (همسایگی)  و کارمان روابط انسانی را توام با عشق ,همدردی و کمک متقابل به امری روزانه مبدل سازیم.با تمرین اینگونه روابط غیر ابزارگونه,بخوان تفکر و فرهنگ سرمایه دارانه,بنیانهای جامعه ای نوین/آنارشیستی (البته صد مرتبه بهتر میشه در منطقه آزاد شده)را در درون و قلب همین جامعه مرگ پرست و شقه شقه شده سرمایه دارانه - مصممانه  و آگاهانه- پایه گذاری کنیم


زنده باد آنارشی: پیمان پایدار

 ===================================


(*) البته هستند کسانی که انسانهای شریف و خوش قلبی بوده ,اما با نادانی و ندانستن ماهیت حقیقی جانیان حاکم  به بررسی و صادر کردن "حکم" میرسند.حالا, مثلا در شهرها زندگی میکنند و ماهواره ندارند و تنها دسترسی شون به اخبار همانا حلاجی کردن خزعبلات  تلویزیون مدار باز اسلامی ست: یعنی "موسوی" ها  دست نشونده غرب هستند و "خامنه ای نماینده امام زمان"!! و یا اگر در روستاهای دور افتاده ای هستند که پس از قرنی با کشیده شدن برق و گاز و داشتن آب آشامیدنی به آرزوهای دیرینشان رسیده و طبعا رژیم اسلامی اونقدرها هم بد نبوده واسشون.واسه دسته دوم-که در تمام جهان سوم دیده میشن- سیاست مساوی داشتن حداقل  امکانات رفاهی است و بس."آزادی بیان و تجمعات"(جز گوش دادن به روضه های تکراری ملای محل و یا خوردن حلوای سفره حضرت عباس) معنائی خاصی نداره!! البته حتی رژیم کنونی را ضد (امپریالیسم)آمریکائی نیز می پندارند.تازه, فوقش, مخالفین واسشون حکم "حامیان منافع صهیونیست"رو میده

(+)Orgy : برای اینها هم زمان با آمریکائی و اروپائی ها بودن ,هم خواب شدن, بد که نیست هیچ بلکه شانس سر کار آوردنشون رو بیشتر میکنه.حال آنکه اصلا با  جینی ها و روسی ها حال نمیکنند

(*+)ما (و من) از همان روز اول ,در سال 1360 در پاریس,با فرار رجوی و بنی صدر از ایران (دورانی که ماه عسلی بین ایندو شارلاتان برقرار و دختر دومی برای مدتی کوتاه زن اولی بود) و تشکیل این "شورا" را- پس از مدتی کوتاه- در اعلامیه ای(در آنزمان در گروه هواداران "چفخا-ارتش رهائیبخش خلقهای ایران" فعالیت میکردم) بعنوان " آلترناتیو امپریالیستی" ارزیابی کردیم/م.تاریخ بی حیثیتی شان:مزدور صدام شدن و بعد از طریق سازمان سیاه با مجلس آمریکا در تماس مرتب بودن و سعی در فروش خود به بهترین قیمت,صحت موضع ما را نشان داد

(**)کشورهای "جهان سوم و چهارم ..." در مرحله پائینتر پلکان تکامل "دموکراسی" بسر میبرند(چرا که انقلابات بورژوازی در این کشورها اکثرا یا به شکست انجامیده و یا در نیمه های راه باز مانده اند) :تفکر دیکتاتور مآبانه, شوینیستی-مثلا کشتن دختر و خواهر بخاطر روابط "نا مشروع" با دوست پسر و....-و ضد هم سکس گرایان,که بعضا با خشونت خیابانی-حتی در روسیه به اصطلاح مدرن-  و یا اعدام-در ایران- مواجه میباشند;بغایت شدیدتر و دردناکتر است 

No comments:

Post a Comment