از «مرد ۶ میلیون دلاری» تا «نامرد ۹۵ میلیارد دلاری» !
هادی خرسندی
یک زمان مرد ۶ میلیون دلاری گرانترین آدم دنیا بود. « قدرت فرا انسانی این شخصیت، خارقالعاده بود... او میتوانست با دستهای مصنوعیاش دیوار را خرد کند، میلههای آهنی بر او کارگر نبود، میتوانست به چند متر بالاتر از سطح زمین بپرد، و سرعت دویدن او از یک ماشین مسابقه هم بیشتر بود.» آدم کشتن برایش مثل آب خوردن بود....
آمریکائیها خیلی به این سریال تخیلیشان مینازیدند. اما برای ما ایرانیها مرد ۶ میلیون دلاری ارزان قیمت بود و زورش هم آنقدرها زیاد نبود! ضمناً ما اهل خیالبافی و تخیل هم نبودیم. پس انقلاب کردیم و سرانجام یک مرد ۹۵ میلیاردی راست راستکی ساختیم که قیمتش و قدرتش ۱۶هزار برابر مرد ۶ میلیون دلاری است.
حالا روزی نیست که « مرد ۹۵ میلیارد دلاری» با قدرت غیر انسانی اش چندتا از ما را نکشد یا زندانی نکند یا مجبورمان نکند که برای خرید یک لقمه نان کلیۀ خود را بفروشیم.
کلیهای دارم فروشی، رهبرا
ابتیاعش کن، مرخّص کن مرا
کلیه ای دارم جوان و تازه سال
میفروشم شادمان و خوش به حال
قیمتش یک ماه اجاره خانه ام
یا سه ماهی پول آب و دانه ام
قیمتش چند اسکناس ساده است
که دم جاروی تان اُفتاده است
قیمتش یک لنگه نعلین شما
ده گرم تریاک آقا مجتبا
قیمتش یک پاچه ی پیژامه ات
نیم متر ابریشم عمامه ات
جان رهبر کلیه ای دارم درشت
حظ کنی وقتی بگیری توی مشت
کردهام بهر فروشش کارها
آگهی بنوشته بر دیوارها
کردهام توی مطبها التماس
تا که بفروشم شوم از غم خلاص
لیک میگویند فعلاً بی شتاب
کلیه بسیارست در نوبت بخواب
رهبرا ما نسل کلیه در کفیم
مارکت اِشباعست و ما توی صفیم
پس شما با آن همه پول و پله
بنده را دریاب در این مرحله
زان همه پولی که بفرستی دمشق
تا به آن جانی ببازی نرد عشق
زان همه پولی که بفرستی برون
با هواپیما و ناو و کامیون
زانهمه خرجی که داخل میکنی
نذر اوباش و اراذل میکنی
قطره از آنچه رویتر کرده فاش
خرج کرده، صاحب این کلیه باش
تا که داری اینهمه میلیارد را
در کفات چاقو بگیر و کارد را
رهبرا پهلوی مخلص پاره کن
درد یک بچه محصّل چاره کن
کلیه ام بردار تا گردی قوی
تقویت گردی ز حیث کُلیوی
بعد ازین مرد «ثلاثالکلیه» باش
بر مریدان خودت بهتر بشاش!
هادی خرسندی
یک زمان مرد ۶ میلیون دلاری گرانترین آدم دنیا بود. « قدرت فرا انسانی این شخصیت، خارقالعاده بود... او میتوانست با دستهای مصنوعیاش دیوار را خرد کند، میلههای آهنی بر او کارگر نبود، میتوانست به چند متر بالاتر از سطح زمین بپرد، و سرعت دویدن او از یک ماشین مسابقه هم بیشتر بود.» آدم کشتن برایش مثل آب خوردن بود....
آمریکائیها خیلی به این سریال تخیلیشان مینازیدند. اما برای ما ایرانیها مرد ۶ میلیون دلاری ارزان قیمت بود و زورش هم آنقدرها زیاد نبود! ضمناً ما اهل خیالبافی و تخیل هم نبودیم. پس انقلاب کردیم و سرانجام یک مرد ۹۵ میلیاردی راست راستکی ساختیم که قیمتش و قدرتش ۱۶هزار برابر مرد ۶ میلیون دلاری است.
حالا روزی نیست که « مرد ۹۵ میلیارد دلاری» با قدرت غیر انسانی اش چندتا از ما را نکشد یا زندانی نکند یا مجبورمان نکند که برای خرید یک لقمه نان کلیۀ خود را بفروشیم.
کلیهای دارم فروشی، رهبرا
ابتیاعش کن، مرخّص کن مرا
کلیه ای دارم جوان و تازه سال
میفروشم شادمان و خوش به حال
قیمتش یک ماه اجاره خانه ام
یا سه ماهی پول آب و دانه ام
قیمتش چند اسکناس ساده است
که دم جاروی تان اُفتاده است
قیمتش یک لنگه نعلین شما
ده گرم تریاک آقا مجتبا
قیمتش یک پاچه ی پیژامه ات
نیم متر ابریشم عمامه ات
جان رهبر کلیه ای دارم درشت
حظ کنی وقتی بگیری توی مشت
کردهام بهر فروشش کارها
آگهی بنوشته بر دیوارها
کردهام توی مطبها التماس
تا که بفروشم شوم از غم خلاص
لیک میگویند فعلاً بی شتاب
کلیه بسیارست در نوبت بخواب
رهبرا ما نسل کلیه در کفیم
مارکت اِشباعست و ما توی صفیم
پس شما با آن همه پول و پله
بنده را دریاب در این مرحله
زان همه پولی که بفرستی دمشق
تا به آن جانی ببازی نرد عشق
زان همه پولی که بفرستی برون
با هواپیما و ناو و کامیون
زانهمه خرجی که داخل میکنی
نذر اوباش و اراذل میکنی
قطره از آنچه رویتر کرده فاش
خرج کرده، صاحب این کلیه باش
تا که داری اینهمه میلیارد را
در کفات چاقو بگیر و کارد را
رهبرا پهلوی مخلص پاره کن
درد یک بچه محصّل چاره کن
کلیه ام بردار تا گردی قوی
تقویت گردی ز حیث کُلیوی
بعد ازین مرد «ثلاثالکلیه» باش
بر مریدان خودت بهتر بشاش!
No comments:
Post a Comment