Monday, April 24, 2017



SYRIA: THE LIFE AND WORK OF 

سوریه: زندگی و کار

ANARCHIST OMAR AZIZ IN THE SYRIAN REVOLUTION

رفیق آنارشیستمان عمر عزیز در انقلاب سوریه


ترجمه از : پیمان پایدار

Anarchist Omar Aziz, and his impact on self-organization in the Syrian revolution
آنارشیست عمر عزیز و تاثیرش بر خود سازماندهی در انقلاب سوریه


Posted by    
Omar Aziz (fondly known by friends as Abu Kamel) was born in Damascus. He returned to Syria from exile in Saudi Arabia and the United States in the early days of the Syrian revolution.

عمر عزیز (از روی علاقه توسط دوستانش به ابو کمل شناخته شده بود) در دمشق متولد شد. او از تبعید در عربستان سعودی و ایالات متحده  آمریکا در اوایل روزهای انقلاب سوریه  به کشورش بازگشت.
An intellectual, economist, anarchist, husband and father, at the age of 63, he committed himself to the revolutionary struggle.

 روشنفکر، اقتصاددان، آنارشیست، شوهر و پدر، در سن 63 سالگی ، خود را به مبارزه انقلابی متعهد خواند.
He worked together with local activists to collect humanitarian aid and distribute it to suburbs of Damascus that were under attack by the regime. Through his writing and activity he promoted local self-governance, horizontal organization, cooperation, solidarity and mutual aid as the means by which people could emancipate themselves from the tyranny of the state.


او همراه با فعالان محلی برای جمع آوری کمک های انسان دوستانه و توزیع آنها به حومه دمشق که تحت حمله رژیم بود مشغول بکار شد. از طریق نوشتن و فعالیت هایش او به ترویج خود گردانی محلی ، سازمان افقی، همکاری، همبستگی و کمک متقابل به عنوان وسیله ای که مردم می توانند خود را از زیر ظلم و ستم دولت رها سازند همت گماشت .
Together with comrades, Aziz founded the first local committee in Barzeh, Damascus.The example spread across Syria and with it some of the most promising and lasting examples of non-hierarchical self organization to have emerged from the countries of the Arab Spring.

همراه با رفقا، عزیز نخستین کمیته محلی در برزه- دمشق را تاسیس کرد. این نمونه به سراسر سوریه گسترش یافت و با آن برخی از امیدوار کننده ترین و بادوام ترین نمونه هائی از خود سازماندهی غیر سلسله مراتبی که از کشورهای بهار .عربی پدید آمده  بود را همت گماشت
In her tribute to Omar Aziz, Budour Hassan says, he “did not wear a Vendetta mask, nor did he form black blocs. He was not obsessed with giving interviews to the press …

در ادای احترام به عمر عزیز، خانم بودور حسن می گوید، او "نه یک ماسک انتقام گرائی پوشید، و نه به تشکیل بلوکهای سیاه دست زد. او وسوای دادن مصاحبه به مطبوعات را نیز نداشت .....

[Yet] at a time when most anti-imperialists were wailing over the collapse of the Syrian state and the “hijacking” of a revolution they never supported in the first place, Aziz and his comrades were tirelessly striving for unconditional freedom from all forms of despotism and state hegemony.”[1]

[با این همه] در زمانی که بسیاری از نیروهای ضد امپریالیست مشغول ناله کردن بر سر فروپاشی دولت سوریه و "ربودن" انقلابی که هرگز در وهله اول از آن حمایت نکرده بودند، عزیز و رفقایش به طور خستگی ناپذیری   برای آزادی بی قید و شرط  از همه اشکال استبداد و هژمونی دولت تلاش میکردند . "[1]
Aziz was encouraged by the revolutionary wave gripping the country and believed that “ongoing demonstrations were able to break the dominance of absolute power”.[2] But he saw a lack of synergy between revolutionary activity and people’s daily lives. For Aziz it didn’t make sense to participate in demonstrations demanding the overthrow of the regime whilst still living within strict hierarchical and authoritarian structures imposed by the state.

عزیز توسط موج انقلابی ای که گریبانگیر کشور شده بود تشویق گردیده و معتقد بود که "تظاهرات جاری قادر به شکستن تسلط قدرت مطلق بود."[2] اما او یک عدم همکاری بین فعالیت های انقلابی و زندگی روزمره مردم می دید. برای عزیز معنایی نداشت شرکت کردن در تظاهراتی که خواستار سرنگونی رژیم بود در حالی که مردم هنوز درون ساختارهای سلسله مراتبی و استبدادی سفت و سخت تحمیل شده توسط دولت زندگی می کردند.

He described such division as Syria being subject to the overlapping of two times “the time of power” which “still manages the life activities”, and “the time of Revolution” belonging to the activists working to overthrow the regime.[3]

او چنین تقسیمی را همانا تداخل دو زمان تحمیل شده به سوریه توضیح میداد : "زمان قدرت" که "هنوز فعالیت های زندگی را مدیریت میکند" و "زمان انقلاب" که متعلق به فعالان برای سرنگونی رژیم است. [3]

Aziz believed that for the continuity and victory of the revolution, revolutionary activity needed to permeate all aspects of people’s lives. He advocated for radical changes to social organization and relationships in order to challenge the foundations of a system based on domination and oppression.

عزیز بر این باور بود که برای تداوم و پیروزی انقلاب، فعالیت های انقلابی نیازمند اینست که به تمام جنبه های زندگی مردم نفوذ کند. او حامی تغییرات اساسی/رادیکال در سازمان اجتماعی و روابطی بود که  پایه های سیستمی که بر اساس سلطه و ستم است را به چالش میکشد
Aziz saw positive examples all around him. He was encouraged by the multiple initiatives springing up throughout the country including voluntary provision of emergency medical and legal support, turning houses into field hospitals and arranging food baskets for distribution.

عزیز نمونه های مثبتی را در همه اطراف خود میدید. او با چندین ابتکار که در سراسر کشور ظهور میکردند از جمله ارائه داوطلبانه پشتیبانی اضطراری پزشکی و قانونی، تبدیل خانه ها به بیمارستان های صحرایی و تنظیم سبد غذایی برای  توزیع تشویق می شد.
He saw in such acts “the spirit of the Syrian people’s resistance to the brutality of the system, the systematic killing and destruction of community”.[4]

او در این گونه اقدامات "روحیه مقاومت مردم سوریه به خشونت سیستم، کشتار سیستماتیک و تخریب کومونیته  را میدید." [4]

Omar’s vision was to spread these practices and he believed the way to achieve this was through the establishment of local councils.

چشم انداز'عمر' گسترش این شیوه ها بود و او معتقد به این که راه رسیدن به آن همانا ایجاد شوراهای محلی ست.
In the eighth month of the Syrian revolution, when wide-spread protests against the regime were still largely peaceful, Omar Aziz produced a discussion paper on Local Councils in Syria where he set out his vision.

در ماه هشتم از انقلاب سوریه، هنگامی که هنوز تظاهرات گسترده علیه رژیم عمدتا مسالمت آمیز بود، 'عمرعزیز' یک مقاله بحث و گفتگو پیرامون شوراهای محلی در سوریه نوشت که در آن چشم انداز خود را تشریح نمود.
In Aziz’s view the Local Council was the forum by which people 
Photo from: Yallasouriya
drawn from diverse cultures and different social strata could work together to achieve three primary goals;  to manage their lives independently of the institutions and organs of the state; to provide the space to enable the collective collaboration of individuals; and activate the social revolution at the local, regional and national level.

به نظر عزیز شورای محلی محیطی ست که افراد بر
گرفته شده از فرهنگ ها و اقشار مختلف می توانند برای رسیدن به سه هدف اصلی  با هم کار کنند؛ مدیریت کردن زندگی خود به طور مستقل از نهادها و ارگان های دولتی؛ ارائه فضائی برای فعال کردن همکاری جمعی از افراد؛ و فعال کردن انقلاب اجتماعی در سطح محلی، منطقه ای و ملی.

In his paper Aziz lists what he thinks the core concerns of the local councils should be:

در مقاله اش عزیز لیست آنچه که او فکر می کند دغدغه های اصلی شوراهای محلی ست را میآورد:
  1. the promotion of human and civil solidarity through improving living conditions especially through provision of safe housing to the displaced; providing assistance, both psychological and material to the families of the wounded or detainees; providing medical and food support; ensuring the continuity of educational services; and supporting and coordinating media activities. Aziz notes that such acts should be voluntary and should not be a substitute for family or kin support networks. He believed it would take time for people to feel comfortable outside of the provision of state services and adjust their social behavior to be more cooperative. Aziz believed the council’s role should be kept to a minimum allowing for the development of unique community initiatives.
ترویج همبستگی انسانی و مدنی از طریق بهبود شرایط زندگی به ویژه از طریق تامین مسکن امن برای آوارگان؛ ارائه کمک، هم روانی و هم مادی به خانواده های زخمی ها و بازداشت شدگان ؛ ارائه پشتیبانی پزشکی و مواد غذایی؛ حصول اطمینان از تداوم خدمات آموزشی؛ و حمایت و هماهنگی فعالیت های رسانه ای.عزیز اشاره می کند که این گونه اقدامات باید داوطلبانه باشند و نباید جایگزینی باشد برای خانواده یا خویشاوندان شبکه پشتیبانی . او بر این باور بود که زمان میبرد تا مردم خارج  خدمات دولت احساس راحتی کنند و رفتار اجتماعی خود را به صورت مشارکت بیشتر تنظیم. عزیز باور داشت نقش شورا را باید به حداقل رساند تا به توسعه ابتکارات منحصر به فرد کومونیته اجازه رشد و توسعه داده شود .

  1. the promotion of cooperation including building local community initiatives and actions and promoting innovation and invention which Aziz saw as being stifled by half a century of tyranny. The local council would be the forum through which people could discuss the problems they face in life and their daily conditions. The local council would support collaboration and allow people to devise appropriate solutions to the problems they faced including on issues relating to infrastructure, social harmony and trade, as well as issues that required solutions external to the local community. Aziz also saw a key role as being the defense of territory in rural and urban areas that had been subject to expropriation and acquisition by the state. He rejected the urban expropriation of land and marginalization and displacement of rural communities, which he saw as a method used by the regime to enforce its policy of domination and social exclusion. Aziz believed it necessary to ensure access to land which can satisfy the necessities of life for all and called for a rediscovery of the commons. He was realistic but optimistic. He noted that “it is clear that such acts apply to safe locations or areas quasi- ‘liberated’ from power. But it is possible to assess the situation of each area and determine what can be achieved.” Aziz advocated for horizontal linkages to be made between councils to create linkages and interdependence between different geographic regions.

  2. ارتقاء همکاری از جمله تشکیل طرح ها و فعالیت کومونیته های محلی و ترویج نوآوری و اختراع که عزیز آنرا توسط نیم قرن استبداد خفه گردیده می دید . شورای محلی  فضائی خوهد بود که از طریق آن مردم می توانند پیرامون مشکلاتی که در زندگی و شرایط روزانه با آن روبرو هستند صحبت کنند. شورای محلی از همکاری حمایت و به مردم اجازه می دهد به تدبیر راه حل های مناسب برای مشکلاتی که با آن روبرویند از جمله مسائل مربوط به زیرساخت ها، هماهنگی اجتماعی و تجاری، و همچنین مسائلی که مستلزم راه حل های خارج از کومونیته محلی ست همت گمارند. عزیز همچنین برای دفاع از زمینهائی که توسط دولت در مناطق شهری و روستایی از مردم سلب گردیده  نقش کلیدی میدید. او سلب مالکیت زمین شهری و به حاشیه راندن و بی خانمان شدن کومونیته های روستایی را ، که او به عنوان یک روش مورد استفاده توسط رژیم برای به اجرا درآوردن سیاست سلطه گرایانه و محرومیت اجتماعی میدید، مردود میدانست. عزیز معتقد بود دسترسی داشتن به زمین از ضروریات زندگی برای برآورده ساختن نیازهای زندگی همگان است و فراخوانی برای کشف مجدد عوام(بخوان زمین های غصب شده-م) میداد. او واقع بین اما خوشبین بود. او اشاره کرد که "روشن است که چنین اعمالی به مکان های امن و یا مناطق شبه 'آزاد شده' از قدرت مربوط می شود. اما ممکن است ارزیابی نمود وضعیت هر منطقه را و تعیین کرد آنچه را که می توان به دست آورد." عزیز مبلغ/حامی ارتباط افقی بین شوراها برای ایجاد ارتباط و وابستگی متقابل بین مناطق مختلف جغرافیایی بود.

  1. the relationship with the Free Syrian Army (FSA) and the interrelation between protection and defence of the community and the continuity of the revolution. Aziz believed that it was essential to coordinate between the popular civil and popular armed resistance. He saw the role of the FSA as to ensure the security and defence of the community particularly during demonstrations, support securing lines of communications between regions, and provide protection for the movement of people and logistical supplies. The role of the council would be to provide food and housing for all members of the FSA and coordinate with the FSA on security for the community and the defence strategy for the region.
ارتباط با ارتش آزاد سوریه (اف اس آ) و ارتباط متقابل میان حمایت و دفاع از کومونیته و تداوم انقلاب مدح نظرست. عزیز بر این باور بود که هماهنگی بین مقاومت مدنی و  مقاومت مسلحانه مردمی ضروری است. او نقش ارتش آزاد سوریه را همانا اطمینان از امنیت و دفاع از جامعه به خصوص در طول تظاهرات، حمایت از تامین امنیت خطوط ارتباطات بین مناطق، و ارائه حفاظت برای حرکت مردم و تدارکات/لوجیستیک. نقش شورا شامل تأمین غذا و مسکن برای همه اعضای ارتش آزاد سوریه و هماهنگی با ارتش آزاد سوریه مبنی برامنیت برای جامعه و استراتژی دفاع برای منطقه است.

  1. the composition of local councils and organizational structure. Aziz saw a number of challenges facing the formation of multiple local councils. The first was the regime, which repeatedly stormed cities and towns in order to paralyze the movement, isolate the people in enclaves, and prevent cooperation. Aziz argued that to respond to such onslaughts by the state, mechanisms of resistance needed to remain flexible and innovative. Councils would have to scale up or down according to need and adapt to power relations on the ground. He believed this flexibility was essential for the community’s desire for freedom to be realized. He also saw the challenge in encouraging people to practice a way of life and social relationships which were new and unfamiliar. Also service provision needed to be maintained and it was necessary to find a way to get an independent source of power in the face of cuts, as well as supporting the development of economic and social activities. For this reason he believed local council members should include social workers and people with expertise in various social, organizational and technical fields who have both the respect of the people and a potential and desire to work voluntarily. For Aziz the organizational structure of the local council is a process that begins with the minimum required and should evolve depending on the level of the transformation achieved by the revolution, the balance of power within a given area, and relationship with neighboring areas. He encouraged local council’s to share knowledge, learn from the experience of other councils and coordinate regionally. The role of the National Council is to give legitimacy to the initiative and gain the acceptance of activists. It should seek funding in order to carry out necessary work and cover expenses which it may not be possible to be cover at the regional level. 
  2. The National Council would facilitate coordination between regions in order to find common ground and foster closer interdependence.[5]

  3. ترکیب شوراهای محلی و ساختار سازمانی : عزیز تعدادی چالش را پیش روی تشکیل شوراهای متعدد محلی می دید. اولین رژیم بود، که بارها و بارها به منظور فلج کردن جنبش، منزوی کردن مردم در مناطق محصور، و جلوگیری از همکاری فی ما بین به شهرهای بزرگ و کوچک یورش می برد. عزیز استدلال میکرد که برای پاسخ به چنین حملات توسط دولت، مکانیسم های مقاومت نیازمند انعطاف پذیری و نوآوری میاشند. شوراها با توجه به نیاز و انطباق با روابط قدرت موجود در صحنه مبارزاتی مجبورند  مقیاس خود را بالا یا پایین کنند. او معتقد بود که این انعطاف پذیری برای میل جامعه  در تحقق یافتن آزادی ضروریست. او همچنین تشویق مردم به تمرین یک روش زندگی و روابط اجتماعی جدید و نا آشنا را چالشی میدید. همچنین ارائه خدمات نیاز به حفظ کردن داشت و لازم بود راهی برای دستیابی به یک منبع مستقل قدرت در برابر قطع منابع پیدا کرد، همچنین حمایت از توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی . به همین دلیل او معتقد بود که اعضای شورای محلی باید شامل مددکاران اجتماعی و افرادی با تخصص در زمینه های مختلف اجتماعی، سازمانی و فنی باشند که هم احترام مردم را بدنبال خود داشته و هم پتانسیل و تمایل به کار داوطلبانه را . برای عزیز ساختار سازمانی شورای محلی یک فرایند است که با نیازهای حداقل آغاز می شود و بسته به سطح  تحول به دست آمده توسط انقلاب ، توازن قدرت در یک منطقه ، و ارتباط با مناطق همجوار تکامل مییابد. او شورای محلی را به اشتراک گذاشتن دانش، یادگیری از تجربه سایر شوراها و هماهنگ کردن منطقه ای تشویق میکرد. نقش شورای ملی  مشروعیت بخشیدن به ابتکار عمل و به دست آوردن پذیرش فعالان است. باید بودجه خود را به منظور انجام کار لازم فراهم کند و پوشش دهد هزینه  هائی را که ممکن است  پوشش آن در سطح منطقه ای امکان پذیر نباشد.
  4.  شورای ملی، هماهنگی بین مناطق را در جهت پیدا کردن زمینه های مشترک و پرورش نزدیک تر وابستگی متقابل   تسهیل میکند. [5]
Omar Aziz’s work has had a huge impact on revolutionary organization in Syria. Whilst the mainstream political opposition failed to achieve anything of note in the past two years, the grassroots opposition movement, in the face of violent repression, has remained dynamic and innovative and has embodied the anarchist spirit.

کار 'عمرعزیز' تاثیر بسیار زیادی در سازمان انقلابی سوریه داشت. در حالی که مخالفان جریان اصلی سیاسی موفق به دستیابی به هیچ چیز قابل توجه ای در دو سال گذشته نشده اند، جنبش اپوزیسیون مردمی، در مواجهه با سرکوب خشن، پویا و نوآورانه باقی مانده است و تجسم روحیه آنارشیستی .
The core of the grassroots opposition is the youth, mainly from the poor and middle-classes, in which women and diverse religious and ethnic groups play active roles (see here and here ). Many of these activists remain non-affiliated to traditional political ideologies but are motivated by concerns for freedom, dignity and basic human rights. Their primary objective has remained the overthrow of the regime, rather than developing grand proposals for a future Syria.

هسته مخالفان مردمی جوانان هستند، به طور عمده از فقرا و طبقه متوسط، که در آن زنان و گروه های مذهبی و قومی متنوع نقش فعالی (اینجا و اینجا را ببینید) بازی میکنند. بسیاری از این فعالان هیچگونه وابستگی به ایدئولوژی های سیاسی سنتی ندارند اما انگیزه شان همانا خواست آزادی، کرامت و حقوق اساسی بشری ست . هدف اولیه کماکان  سرنگونی رژیم باقی مانده است،  و نه توسعه طرحهای بزرگ برای  آینده سوریه آینده .

The main form of revolutionary organization has been through the development of the tansiqiyyat; hundreds of local committees established in neighborhoods and towns across the country.

شکل اصلی سازمان انقلابی از طریق توسعه هماهنگی (' تنسیقیات') بوده است;  صدها کمیته محلی در محلات و شهرها در سراسر کشور تاسیس گردید.
Here, revolutionary activists engage in multiple activities, from documenting and reporting on violations carried out by the regime (and increasingly elements of the opposition) to organizing protests and civil disobedience campaigns (such as strikes and refusing to pay utility bills) and collecting and providing aid and humanitarian supplies to areas under bombardment or siege.

در اینجا، فعالان انقلابی در فعالیت های متعدد شرکت میکنند، از به ثبت رساندن و گزارش کردن در مورد تجاوزات مرتکب شده توسط رژیم (و به طور فزاینده از عناصر مخالفان) تا  سازماندهی تظاهرات و کمپین نافرمانی مدنی (مانند اعتصابات و امتناع از پرداخت قبوض آب و برق) و جمع آوری و ارائه انجام کمک های اولیه و کمک های انسان دوستانه به مناطق تحت بمباران و یا محاصره .
There is no one model but they often operate as horizontally organized, leaderless groups, made up of all segments of the society. They have been the foundation of the revolutionary movement creating solidarity amongst the people, a sense of community and collective action.

تنها یک مدل وجود ندارد اما آنها اغلب به صورت  سازماندهی  افقی، گروه های بدون رهبری، متشکل از همه اقشار جامعه کار میکنند. آنها پایه و اساس جنبش انقلابی با ایجاد همبستگی انقلابی در میان مردم، و با یک حس اجتماعی و اقدام جمعی بوده اند.
See here  about Yabroud’s (Damascus suburb) efforts to organize in the absence of the state. Some local committees have elected representatives such as in Kafranbel Idlib, where a committee of elected representatives have made their own constitution (see here).

  در مورد تلاش 'یبرود' (حومه دمشق ) برای سازماندهی در غیاب دولت اینجا را ببینید. برخی کمیته های محلی نمایندگانی از جمله در  ادلب، جائی که یک کمیته از نمایندگان منتخب قانون اساسی خود را (اینجا را ببینید) ساخته اند .

Youth activists from Kafranbel keep the popular protest movement alive and have gained world wide fame for their use of colorful and satirical banners at weekly protests (see here). They also engage in civil activities such as providing psychosocial support for children and forums for adults to discuss issues such as civil disobedience and peaceful resistance.

فعالان جوان از کفرانبل جنبش اعتراض مردمی را زنده نگه داشته اند و برای استفاده از آگهی های رنگارنگ و باندرولهای طنز آمیز در تظاهرات هفتگی (اینجا را ببینید) شهرت گسترده ای در جهان به دست آورده اند. آنها همچنین در فعالیت های مدنی مانند ارائه حمایت های روانی اجتماعی برای کودکان و انجمن هائی برای بزرگسالان به بحث در مورد مسائلی چون نافرمانی مدنی و مقاومت مسالمت آمیز شرکت میکنند.
At the city and district levels revolutionary councils or majlis thawar have been established. They are often the primary civil administrative structure in areas liberated from the state, as well as some areas that remain under state control.[6] 

در سطح شهر و منطقه شوراهای انقلابی یا مجلس تاوور ایجاد شده است. آنها اغلب ساختار مدنی و اداری اولیه در مناطق آزاد شده از دولت میباشند، و همچنین برخی از مناطقی که تحت کنترل دولت باقی مانده اند. [6]

These ensure the provision of basic services, coordinate the activities of local committees and coordinate with the popular armed resistance.  Undoubtably as state provision of services has disappeared from some areas, and the humanitarian situation has deteriorated, they have played an increasingly vital role.

اینها از ارائه خدمات اساسی مطمئن میشوند، فعالیت های کمیته های محلی را هماهنگ کرده و با مقاومت مسلحانه مردمی نیز هم . بدون شک همینکه ارائه خدمات دولتی از برخی از مناطق ناپدید شدند، و وضعیت انسانی به وخامت گذاشته است، آنها به طور فزاینده نقش حیاتی ایفا کرده اند.

There is no one model for the Local Councils, but they mainly follow some form of representative democratic model. Some have established different administrative departments to take over functions previously held by the state.

هیچ کس مدل برای شوراهای محلی وجود دارد، اما آنها به طور عمده به نوعی از مدل دموکراتیک نماینده دنبال کنید. برخی بخش های مختلف اداری ایجاد کرده اند تا فعالیتهایی که قبلا بعهده دولت بوده است را بگردانند .
Some have been more successful and inclusive than others which have struggled to displace the bureaucracy of the old regime or have been plagued by infighting.[7]

بعضی از آنها موفق تر و فراگیر نسبت به دیگران که تلاش کرده اند را به جای بوروکراسی رژیم سابق و یا توسط جنگ داخلی گرفتار شده است. [7]
Whilst the main basis of activity is very much at the local level, there are a number of different umbrella groups which have emerged to coordinate and network on the regional and national level.



در حالی که مبنای اصلی فعالیت بسیار در سطح محلی است، تعدادی از گروه های چتر های مختلف است که پدید آمده اند به هماهنگی و شبکه در سطح منطقه ای و ملی وجود دارد.
These include the Local Coordination Committees (LCC), National Action Committees (NAC), the Federation of the Coordination Committees of the Syrian Revolution (FCC) and the Syrian Revolution General Commission (SRGC). None represent the totality of local committees/councils and they have different organizational structures and differing levels of engagement or non-engagement with the formal political opposition.


این خدمات عبارتند از هماهنگی کمیته های محلی ()، ملی کمیته های فعالیت ()، فدراسیون کمیته های هماهنگی انقلاب سوریه () و کمیسیون عمومی انقلاب سوریه (). هیچ نماینده کلیت از کمیته های محلی / شوراها و آنها ساختارهای مختلف سازمانی و سطوح مختلف نامزدی و یا عدم درگیری با مخالفان سیاسی رسمی.
See here  for an interactive map which shows the coordinating committees and councils, as well as the flourishing of many other civil initiatives and campaigns in a country where such activity was previously brutally repressed.

برای یک نقشه تعاملی نشان می دهد که کمیته های همکاری و شوراهای، و همچنین شکوفایی بسیاری دیگر از ابتکارات مدنی و مبارزات در کشوری که چنین فعالیت پیش از به طرز وحشیانه ای سرکوب می شد در اینجا مشاهده کنید.

A major threat facing these diverse initiatives has not only been the persecution of activists by the regime, lack of resources, the onslaught of the state’s attack of civilian areas and increasingly deteriorating security and humanitarian conditions.

یک تهدید عمده پیش روی این طرح های متنوع نه تنها به آزار فعالان توسط رژیم بوده است، کمبود منابع، یورش حمله دولت از مناطق غیر نظامی و امنیتی به طور فزاینده رو به وخامت و شرایط انسانی.
Some local councils have been hijacked by reactionary and counter-revolutionary forces. For example, in Al Raqqa non-local rebel groups with salafi/takfiri leanings took much of the power away from the local council. As they have tried to impose an Islamic vision which is alien to almost everyone, the people of Raqqa have been holding continuous protests against them.

برخی از شوراهای محلی توسط نیروهای ارتجاعی و ضد انقلابی ربوده شده است. به عنوان مثال، در  رقه گروه های شورشی غیر محلی با سلفی / گرایش های تکفیری بخشی از قدرت و به دور از شورای محلی صورت گرفت. همانطور که آنها سعی کرده اند به تحمیل یک بینش اسلامی است که بیگانه به تقریبا همه، مردم رقه شده اند برگزاری تظاهرات مستمر در برابر آنها.
In this video here from June 2013 people are demonstrating against arrests of family members by Jabhat Al Nusra. The women are shouting “shame on you! You betrayed us in the name of Islam”. Throughout August 2013 the people of Al Raqqa have been protesting almost daily against the Islamic State of Iraq and al-Sham (ISIS) demanding the release of hundreds of detainees, abductees and missing persons.

در این ویدئو در اینجا از ژوئن 2013 مردم علیه دستگیری اعضای خانواده ای توسط جبهه النصره دست به تظاهرات زدند. زنان فریاد می زدند "شرم بر شما! شما به نام اسلام به ما خیانت کردید." در سراسر اوت 2013 مردم آل رقعه   تقریبا هر روز در برابر دولت اسلامی عراق و شام (داعش) دست به تظاهرات زده و خواستار آزادی صدها زندانی، ربوده .شده ها و افراد گم شده گردیدند 
Likewise in Aleppo revolutionaries launched the ‘enough is enough’ campaign calling for an end to rebel abuses and for accountability. This demonstration from June 2013 was held in front of Sharia Court in Aleppo after the killing of a child for allegedly insulting the prophet Mohammad.

به همین ترتیب انقلابیون در حلب کمپین(پویش)'دیگر بس است' که خواستار پایان دادن به سئو استفاده کردن شورشیان و پاسخگو بودنشان بود را راه اندازی کردند. این تظاهرات از ماه ژوئن سال 2013 در مقابل دادگاه شریعت در حلب پس از کشته شدن یک کودک به اتهام توهین به حضرت محمد برگزار شد.
The people here are calling for the murderers to be brought to justice saying “”The Sharia Committee has become the Air Force Intelligence!” (the most brutal security branch of Assad regime). In Idlib people have also been protesting against a Sharia Committee which has been established, here they say “we are against the regime, against extremist killing and oppression” and are calling for the return of professional lawyers (independent judiciary) to the court (instead of religious men).

به همین ترتیب در انقلابیون حلب راه اندازی کمپین مردم اینجا خواستار قاتلان به پیشگاه عدالت گفت: "به ارمغان آورد" کافی است "" کمیته شریعت تبدیل شده است اطلاعات نیروی هوایی! "(شاخه امنیتی وحشیانه ترین رژیم اسد). در ادلب افراد نیز اعتراض در برابر کمیته شریعت است که تاسیس شده است، در اینجا آنها می گویند "ما علیه رژیم هستند، در برابر قتل افراطی و ظلم و ستم" و خواهان بازگشت حرفه ای وکلا (قوه قضائیه مستقل) به دادگاه (به جای از مردان مذهبی).
Omar Aziz did not live to see the often seemingly insurmountable challenges that would beset Syria’s revolutionaries, or the successes and failures of experiments in local self-organization.

عمرعزیز زنده نماند تا چالش های غالبا غیر قابل عبوری را  که انقلابیون سوریه با آن مواجه بودند را ببیند، و یا موفقیت و شکست آزمایش های محلی خود گردان را .
On 20 November 2012, he was arrested from his home by the mukhabarat (much feared intelligence service). Shortly before his arrest he said “We are no less than the Paris Commune workers: they resisted for 70 days and we are still going on for a year and a half.”[8] 

در 20 نوامبر 2012، او توسط مخابرات (سرویس اطلاعاتی بسیارهولناک) در خانه اش دستگیر شد. مدت کوتاهی قبل از دستگیریش او گفت: "ما هیچ چیز کمتر از کارگران کمون پاریس نیستیم: آنها به مدت 70 روز مقاومت کردند و ما هنوز مدت یک سال و نیمی هست که میتازیم " [8]

Aziz was held in an intelligence detention cell of 4 by 4 meters which was shared with 85 other people. This likely contributed to the deterioration of his already weak health. He was later transferred to Adra prison where he died from heart complications in February 2013, a day before his 64th birthday.

عزیز را در یک سلول 4 متر در 4 متر در سازمان اطلاعات  که با 85 نفر دیگر شریک بود نگه داشتند . این به احتمال زیاد به بدتر شدن سلامتی اش که از قبل رو به وخامت  گذاشته بود منجر شد . او را بعدا به زندان عدرا منتقل کردند  جایی که او از عوارض قلبی در فوریه 2013 ، یک روز قبل از تولد 64 سالگی اش درگذشت
Omar Aziz’s name may never be widely known, but he deserves recognition as a leading contemporary figure in the development of anarchist thought and practice.

 نام عمرعزیز ممکن است هرگز به طور گسترده ای شناخته نشود ، اما او به عنوان یکی از چهره های برجسته ی معاصر در توسعه اندیشه و عمل آنارشیستی سزاوار شناخته شدن است.
The experiments in grass roots revolutionary organization that he inspired provide insight and lessons in anarchist organizing for future revolutions across the globe.

تجارب در سازمان انقلابی توده ای/مردمی که او الهام بخشش بود ارائه گر بینش و درسهایی ست برای سازمان دهی آنارشیستی انقلاب آینده در سراسر جهان.
Notes:
1 Budour Hassan, ‘Omar Aziz: Rest in Power’, 20 February 2013, http://budourhassan.wordpress.com/2013/02/20/omar-aziz/

 حسن بودور، 'عمر عزیز: استراحت در قدرت، 20 فوریه 2013،
http://budourhassan.wordpress.com/2013/02/20/omar-aziz/
2 Omar Aziz, ‘A discussion paper on Local Councils,’ (in Arabic) http://www.facebook.com/note.php?note_id=143690742461532

عمر عزیز، 'مقاله بحث و گفتگو پیرامون شوراهای محلی، (به زبان عربی) http://www.facebook.com/note.php؟note_id=143690742461532
3 Ibid.

No comments:

Post a Comment