Tuesday, May 5, 2020

#اپوزیسیون_ایرانی_وشورش_های_درراه

اپوزیسیون_ایرانی_وشورش_های_درراه#
يادداشت روز #کوروش_عرفانی
================================
پیشگفتار
 با تمام حرفهای گفته شده در این یادداشت موافقم.البته تنها و تنها به این شرط که  در پی این شورش ها و سازماندهی شان توسط خود توده های محروم و با همراهی و همفکری هم پیمانان بی شیله پیله و حقیقتا انقلابی که خیال دور زدن توده ها را ندارند(بدون رهبری حزبی به اصطلاح م.ل و تجربیات شکست خورده انقلابات روسیه و چین و کوبا و....) دنبال  تشکیل دولت "نوین" دیگری نباشید و برقرای آنارشی وآنارشیسم،بعنوان تنها آلترناتیو انقلابی، مد نظرتان باشد.
پیش بسوی تشکیل انجمنهای دموکراتیک مستقل محلی
زنده باد آزادی - زنده باد آنارشی
پیمان پایدار
===============================
شورش مردم در پی اعلام سهمیه بندی بنزین هر چند گذرا بود اما خبر از پدیده ای عمیق می دهد و آن عاجز شدن رژیم از تامین بدیهیات زندگی بخش مهمی از جمعیت کشور است. این بحران بار دیگر ثابت کرد که کشورهای اروپایی و آمریکا از پاشنه ی آشیل رژیم باخبرند اما در تناقض همیشگی خود گرفتارند: چگونه می توان از بروز یک شورش سرنگون ساز جلوگیری کرد و در عین حال از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار برای مهار جاه طلبی های رژیم استفاده کرد؟ بدیهی است کشورهای اروپایی و بخشی از قدرت حاکم در آمریکا خواهان براندازی رژیم نیستند. تا زمانی که در صحنه ی اقتصادی  ثروت های ایران به سوی شرکت های بزرگ بین المللی سرازیر است و در صحنه ی سیاسی نیز رژیم ایران پیش برنده ی سیاست های مطلوب صهیونیسم جهانی 
در کشورهای خاورمیانه است عمر و بقای آن، حداقل در صحنه ی خارجی، تامین و حتی تضمین است.

این اتفاق هم چنین نشان داد که سران جمهوری اسلامی و بخصوص بدنه ی فرماندهی سپاه خوب می داند که بدون انرژی اتمی آینده ی نظام در خطر خواهد بود. هم از لحاظ اقتصادی و هم از حیث نظامی. بحران بنزین نشان داد که انرژی اتمی برای پرهیز از مشکل بنیادین تامین سوخت در کشور برای رژیم لازم است، زیرا بدون سرمایه گذاری های زیربنایی در زمینه ی صنایع نفتی، جمهوری اسلامی باید در آینده با مشکلاتی اساسی در این حوزه دست و پنجه نرم کند.[1] رژیم به مرحله ای وارد شده است که هزینه ی نگهداری کوتاه مدت آن از بهای بقای دراز مدت آن بیشتر شده است و این یکی از شاخص های 
رژیم هایی است که به سوی خود تخریب گری پیش می روند.

در دو سال گذشته درآمد رژیم ایران از قبال نفت به رقم نجومی 120 میلیارد دلار رسید.[2] یعنی درست در طول دو سالی که فقر بیش از هر زمان دیگری در ایران گسترش یافت و امروز حتی سران رژیم به وجود 28 تا 35 میلیون فقیر در کشور اعتراف می کنند.[3] رقمی که در واقعیت بیش از این است. این تناقض آشکار میان ثروت اندوزی رژیم و فقیر شدن جامعه به خوبی نشان می دهد که آنچه باید در ایران در انتظارش باشیم نه یک جنبش اجتماعی برای آزادیخواهی و دمکراسی بلکه یک شورش گسترده ی فقرا و محرومان خواهد بود. شورشی که بی شک رادیکال، خونین و کور خواهد بود. درک چنین پتانسیلی به خوبی به هر فرد و تشکل سیاسی این پیام را می دهد که در چه حوزه ای باید عمل کرد. به عبارت دیگر در حال حاضر افق طبقاتی مبارزات اجتماعی در ایران روشن است. امروز دیگر فعالیت های پراکنده و گذرای جوانان طبقه ی متوسط، با حفظ تمامی ارزش خود، محدودیت های ذاتی و کنشی خویش را نشان داده است و نمی تواند از حد اعتراض گری های کوچک، نمادین و ناپایدار دورتر رود.[4] در مقابل اما پتانسیل 40 میلیون ایرانی محروم و گرسنه از چنان قدرتی برخوردار است که در صورت فعال شدن و سازماندهی شدن می تواند بارها رژیم پلید ایران را سرنگون سازد. فراموش نکنیم که در مقابل رژیم آدمکش و تا دندان مسلح جمهوری اسلامی، نیاز به نیرویی است که بتواند به سوی یک مبارزه ی قهر آمیز رادیکال و توام با فداکاری های عملیاتی لازم پیش رود.

وظیفه ی هر نیروی "انقلابی"، اعم از فرد یا تشکیلات، این است که روی این پتانسیل سرمایه گذاری کرده و با روشنگری – نه روشنفکر گرایی – و یاری به خود سازماندهی این محرومان، شرایطی را فراهم سازد که می تواند به آسانی آرزوی اکثریت مطلق ایرانیان را برآورده سازد : پرهیز از جنگ و تخریب ایران از یکسو و پایان بخشیدن به حیات رژیم ضد ایرانی حاکم از سوی دیگر.

نگارنده بر این باورست که لایه های به اندازه ی کافی رادیکال برای تحقق براندازی قهرآمیز تنها در میان طبقات محروم یافت می شود و تلاش برای یافتن چنین نیرویی در میان اقشار طبقات متوسط جامعه ی کنونی ایران ره به جایی نمی برد.  بخش مهمی از اپوزیسیون تشکیلاتی به دلیل پایگاه طبقاتی خویش مرتکب این خطای محاسباتی می شود، اما تلاش های دو دهه ی گذشته نشان داده است که نیروهای طبقه ی متوسط، توان عینی و ذهنی لازم برای مقابله ی عملی برانداز با رژیم را ندارند و مرزهای تاثیر گذاری آنها از مرز افشاء گری و اعتراض گری های عادی فراتر نمی رود. اما دهها میلیون فقیر و محروم جامعه می توانند – در صورت بیرون آمدن از مثلث جهل و ترس و مسخ- تبدیل به کسانی شوند که با آتش قهر طبقاتی تحقق اهداف معینی را ممکن سازند :
1- رویارویی قهر آمیز با بدنه ی نظامی و امنیتی مدافع رژیم و از سر راه برداشتن آن
2 – هجوم و تسخیر مراکز، پایگاه ها وجایگاه های حکومتی
3 – تسخیر منازل، قصرها، ویلاها و کاخ ها ی غارتگران  طبقه ی حاکم
4- حضور مسلح و سازماندهی شده در صحنه ی جامعه در فردای سرنگونی برای اطمینان از استقرار یک حاکمیت مردمی و جلوگیری از تکرار شوم تاریخ سیاسی ایران
5- حضور درعرصه ی کنترل و مدیریت ثروت ها، صنایع و بنگا ه های اقتصادی بزرگ
 بدیهی است که هیچ یک از این خواست ها به طور خودجوش و تصادفی روی نمی دهد. این امر تنها زمانی ممکن است که نیروهایی که به ضرورت کسب قدرت توسط محرومان جامعه باور دارند به طور آگاه، هدفمند و سازماندهی شده وارد صحنه شوند و برای روشنگری و خودسازماندهی توده های ستمدیده  عمل کنند.

امروز وظیفه ی هریک از ماست که ببینیم در کجای فردای ایران می خواهیم بیایستیم. در کنار کسانی که می خواهند قدرت سیاسی را از بالای سر توده ها و با تکیه بر اهرم مشروعیت و حمایت نیروهای فرامردمی و غیر ایرانی بدست آورند، یا کسانی که برای کسب قدرت، به صاحبان اصلی آن یعنی توده های رنجدیده مراجعه می کنند. فراموش نکنیم، شورش ها در راهند و اگر نیروهای آگاه سیاسی از حالا در پی بهره وری هدفمند آن نباشند فردا، بار دیگر، نیروهای غیر مردمی، با سوء استفاده ی از این خیزش های رادیکال و مانوورهای عوام فریبانه   بر کرسی قدرت خواهند نشست و باز هم  بساط سلطه ی طبقاتی صاحبان زر وزور و تزویر را برقرار خواهند کرد. آیا این جایز است که در پی نزدیک به نیم قرن مبارزه و این همه تلاش و فدارکاری باز هم به سوی بازتولید همان ساختار اجتماعی و طبقاتی برویم ؟ آیا فرصت تاریخی برای درهم شکستن این منطق تاریخی ضد مردمی فرا نرسیده است؟ پاسخ این پرسش ها در آگاهی ، انتخاب و اراده ی تک تک ما ریشه دارد.


[1] جمهوری اسلامی در پی آنست تا با استفاده از انرژی اتمی با کاهش وابستگی خود به صادرات نفت بتوان به مصرف روزافزون داخلی سوخت پاسخ داده و از این طریق از بروز بحران هایی مانند آنچه برای بنزین پیش آمده است جلوگیری کند.  
[2]http://www.radiofarda.com/Article/2007/07/03/f4_income-oil-Marshal-plan.html
[3]http://www.iranpressnews.com/source/026462.htm
 [4] مانند آنچه در مسابقه های فوتبال و یا سالگرد قیام 18 تیر و نیز اعتراضات در دانشگاه ها می گذرد.
منبع: سايت ديدگاه
@ كپي رايت: اين مطلب ويژه سايت ديدگاه تهيه شده است. بازتكثير آن تنها با قيد منبع مجاز است.




نسخه‌ی چاپی 
ارسال اين مطلب به دوستان

در آرشيو سايت ديدگاه:
مطالب ديگر از
 کورش عرفاني:


No comments:

Post a Comment