Monday, October 31, 2011


درخواست اشغالگران "
ما میبایست تحلیلمان را از هژمونی سرمایه داری جهانی, اقتصاد, و محیط زیست رادیکالیزه گردانیم "
سیندی مایلستین

There’s one question that pundits and politicians keep posing to the Occupy gatherings around the country: What are your demands? I have a suggestion for a response: We demand that you stop demanding a list of demands.

  دلیل اینکه اجماع مستقیم و مبتنی بر دموکراسی بصورتی پایدار و محکم با آنارشی تلفیق شده و شناخته گردیده این است که شاید آن مظهر اساسی ترین اصل درآنارشیسم میباشد : همانطور که اگر با انسانها شبیه بچه برخورد شود آنان نیزتمایل  آنرا خواهند داشت که بمانند بچه عمل کنند, راه تشویق انسان ها برای عمل کردن به مانند بزرگسالان بالغ و مسئول این است که به آنها انگار اینکه بالغ و مسئول هستند برخورد شود.
زنده باد آنارشی
تهیه و تلخیص از:
پیمان پایدار
***********************************
The reason direct, consensus-based democracy
has been so firmly embraced by and identified with anarchism is because it embodies what is perhaps anarchism’s most fundamental principle: that in the same way human beings treated like children will tend to act like children, the way to encourage human beings to act like mature and responsible adults is to treat them as if they already are.
 Long live Anarchy
PaYmaN PieDaR
" علامت بالای سر دختر تظاهر کننده در شیلی میگه:  " اینا هم میخوان درس بخونند  ". پیمان پایدار 

این ویدئو کلیپ شاهکاری است که تا عمق وجود شما رخنه خواهد کرد. شعر زیبا و پر معنای هیلا صدیقی آمیخته با هنر گرافیک امید مرادی پور

 

www.guardian.co. جمعیت دنیا با دختری که دیشب, 30 اکتبر, درمانیل- فیلیپین, بنام " دانیکا می کاما چو ", متولد شد به 7 میلیارد رسید. زنده باد زندگی  
Danica May Camacho, a girl born in Philippine capital Manila, is chosen by UN to symbolically mark global population milestone

Paintings - Francine Van Hove
بر پا خیز کارمن


·
"ما به دلیلِ غیرمعلومی معتقدیم انسانی که بیشترین رنج را تحّمل می کند قوی ترین و برجسته ترینِ انسان هاست , کسی که در تنهایی رنج می کشد و قدرتِ پذیرش رنج بیشتری را دارد انسانِ واقعی ست . در صورتی که آنکه بیشترین رنج را به دوش می کشد غیر واقعی ترینِ آنهاست , یک انسانِ غیر واقعی به دلیل خو گرفتن با رنج قادر به تحّملِ بیشترین رنج است ... در نهایت هرکسی خودِ واقعی اش را بیشتر انکار کند بیشتر رنج می کشد".
برگرفته از کتاب " روانشناسی رنج " دکتر آرتور آنو

 
On Wednesday November 2, 2011 the citizens of Oakland, California will be partic...ipating in a general strike. All workers and students will be encouraged to walk out of their usual spaces and go join Occupy Oakland at Oscar Grant Plaza. If you can join the strike for that one day in your own life – do so. Do not go to work or school. Do not buy any products or services. Shut down the 1% for one day, if you can. Solidarity marches in support of the General Strike are planned globally
Conflicto's photo.
بیرحمی به حیوانات:تظاهرات علیه گاو بازی-6 نوامبر,لیما - پرو



Kamal Mohammad کمال محمد: موسیقی کردی
kurdish music

 
  •  
    •  
    اعتصاب عمومی:  دوم نوامبر !! جنبش اشغالی: آزاد کردن اوکلند- کالیفرنیا وتعطیل کردن 1% ی ها
    Terri Lee's Photos
    عکسی از تری لی

    Jerry Uelsmannعکسی از جری اولسمن
    جنگل کوچک جایی که من خودم را ملاقات کردم Small Woods Where I Met Myself 1967

     
                           

                                                                    
     

    A los jóvenes - Panfleto revolucionario de Kropotkin خطاب به جوانان- جزوه ای ا نقلابی از گروپوتگن
    Capitulo I: A éstos me dirijo, que los viejos -los viejos de corazón y de espíritu, entiéndase bien- no se molesten en leer lo que no ha de afectarles en nada.

     
    اینها سومالیایی نیستند، اینجا بندر جاسک در استان هرمزگان ایران است

    بندر جاسک یکی از شهرهای استان هرمزگان در جنوب ایران است.این شهر در بخش مرکزی شهرستان جاسک قرار دارد.و از شهرهای استراتژیک ایران میباشد. جمعیت شهر بندر جاسک طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۲۱۳۴ نفر بوده‌است .نام این بندر که امروز جاسک نامیده می‌شود، در دوران گذشته به صورت‌های جاشک، چاشک، جک، رأس‌الجاسک و چاسک نیز ثبت شده است. در دوران بسیار قدیم بندر جاسک یکی از کانون‌های معتبر آئین میترا بود. معبدی به نام آناهیتا در جاسک باقی مانده است. تهمتن بن توران شاه ملقب به سلطان قطب‌الدین در سال ۱۳۳۰ میلادی به بعد در جاسک حکومت داشته‌است. در سال هزار و ششصد و چهارده میلادی انگلیسی‌ها بندر جاسک را به عنوان بندر تجاری خود در شمال خلیج فارس انتخاب کردند.


    اس ام اس هاي رد و بدل شده در روز جهاني لات و لوتها
    http://garzan.persiangig.com/image/barobach/saeed%20Roshani.JPG
    مقدمه
    شاید بعضی رفقا و دوستان از دیدن چنین مطلبی در این صفحه جدی و انقلابی تعجب کنند. حق دارید, البته تا حدی. چرا میگم تا حدی !؟ واسه اینکه این صفحه, بر خلاف دیگر صفحات (   " سایت  " های) رفقای آنارشیست, فقط به ترویج و تبلیغ آنارشیسم و تئوری انقلاب اجتماعی کفایت نکرده, بلکه با گذاردن مطالب عدیده و گوناگون( از تغذیه صحیح و انسانی, بخوان گیاهخواری, گرفته تا مقولات ادبی و...) سعی کرده و میکند تا بلکه کانونی گردد برای طیف وسیعی از خوانندگانی که لزوما آنارشیست نیستند ولی خواندن و کسب معرفت جز لاینفک وجود مبارکشان میباشد. در ضمن من عاشق خلاقیت های ادبی نیز, چه در زبان پارسی و چه سه زبان دیگری که به آن تکلم میکنم, هستم . مطلب ضمیمه شده نیز در این راستا حرف کمی  برای زدن ندارد. تازه, نا گفته پیداست که قشر لات و لوت ها, یا همان خرده بورژوای پائین شهری, فلک زده و بیکار, نه تنها مختص ایران نیستند بلکه کم و بیش در تمامی کشورها و فرهنگ های 5 قاره خاکی وجود داشته و دارند. بخصوص اینکه با رشد وحشیانه سرمایه داری خانمان سوز نئو لیبرالی , بخوان فقر بیش از حد و گسترش حاشیه نشینی, در بعضی کشورها (مثلا السالوادور, مکزیک , برزیل, ونزوئلا و...) به رشد شدید و خطرناکی نیز رسیده است . در فرهنگ چپ ها اینان را با واژه  " لومپن پرولتاریا  " میشناسیم. صد البته, و بدرستی, این قشر بزعم باکونین - و برخلاف دگم اندیشیهای مارکس- در بعضی شرایط حتی میتوانند به جرگه انقلابیون نیز بپیوندند. باری , امیدوارم که با توضیحات فوق الذکر توانسته باشم خوانندگان  " شوک زده  " عزیز و گرامی را   " قانع  " کرده باشم. اگر هم نه, پس از خواندن و کمی خنده, به قول فرهنگ ایرونی ها , با بزرگواری خودتون بنده رو ببخشید .  

    پیمان پایدار

    *************************
    زغال قليونتيم ، بكش خاكستر شيم !

    * * * * * * * * * * * * * * **
    زغال قليونتم رفيق! ميسوزم تا بسازمت!!!

    * * * * * * * * * * * * * * *

    سوزن رفاقت در تيوپ قلبم فرو رفت و گفت: فييييييييييس
    تازه فهميدم پنچرتم رفيق!

    * * * * * * * * * * * * * * *
    پدال دنده موتورتيم با پا بزن تو سرمونو خلاصمون كن!


    * * * * * * * * * * * * * * *


    به لوتي ميگم : آب بده دريا ميده ، ميگم گل بده گلستان ميده ، ميگم معرفت و دوستي بده همش شماره تو رو ميده !!

    * * * * * * * * * * * * * * *

    آب دماغتيم…آنتي هيستامين بخور ، فنا شيم

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    بند كفشتيم گره بزن خفه شيم

    * * * * * * * * * * * * * * *

    كِش ِتنبون
    تيم ، ولم كني آبروم رفته

    * * * * * * * * * * * * * * *

    زنگ در خونتم هر كس تو رو بخواد بايد منو بزنه

    * * * * * * * * * * * * * * *


    تريپ مرام : كلنگتم عمله !!

    * * * * * * * * * * * * * * *


    سلامي به گرمي آش رشته كه با پيازداغ روش نوشته :

    “مرامت منو كشته“

    * * * * * * * * * * * * * * *

    ميگن: نارنگي چون پوستش زود كنده ميشه،

    پيش مرگ همه ي ميوه هاست !

    نارنگيتيم هلو !


    * * * * * * * * * * * * * * *


    ديروز روز جهاني آوارگان بود، توقع داشتم يه تشكر خشك و خالي از ما ميكردي كه يه عمريه آوارتيم !!!

    * * * * * * * * * * * * * * *

    Sunday, October 30, 2011

    تجاوز خمینی جنایتکار به یک دختر بچه ی ۴ ساله در نجف+ فیلم ـ  LanguageMediaTypeBookmarkyoutube.com



    www.youtube.com
    در جنبش اشغال گری مکانهای عمومی شهری
    میبایست پلیس ها رو دیده بانی کنیم
    مراقب نفوذی های پلیس و تحریک کننده ها باشید

    Asociacion Peruana de Ateos (APERAT)انجمن بی خدایان پروئی
    "Lo siento si mi ateísmo te ofende. Pero adivina que: las guerras religiosas, los jihads, las cruzadas, la inquisición, la censura del libre discurso, el lavado de cerebro a niños, el asesinato de albinos, obligar a las chicas menores de edad a casarse, la mutilación genital masculina y femenina, la lapidación, la pederastia, la homofobia, y el rechazo a la ciencia y la razón, me ofenden a mi".
    http://www.youtube.com/watch?v=GCHtltbv9dc
     LanguageBookmarkmowjcamp.com
    نگاهی گذرا به مقوله فرهنگ در پرو



    خیلی از پروئی ها(و بعضا دیگر ملت ها, منجمله ایرانی ها) فکر میکنند که منظور از فرهنگ تئاتر, موسیقی, رقص یا ادبیات, در میان دیگر هنرها, میباشد.در ضمن فرض را بر این قرار میدهند که صفحات مجله های متعدد هنری واجد شرایطی هستند برای اطلاع رسانی در مورد فعالیت های فرهنگی .
     میبایست اذعان داشت که تمام مظاهر هنری بخشی از مفهوم فرهنگ میباشد که نه تنها یکپارچه گی آن صرفا برای هنر بلکه دربر گیرنده تمامیت خلاقیت های انسانی است در حیطه علم ، کاربردهای تکنولوژیکی ، توسعه ایده ها وجلوه های گوناگون انسانی که توضیح دهنده و از نو خلق کننده جهانی است که انسان در آن زندگی میکند . تمامی خلاقیت های مادی و معنوی محصول تخیل و کار انسان است و بخشی از فرهنگ میباشد. بزبانی ساده تر: مقوله فرهنگی تغییر دهنده و تبدیل کننده (ترانسفرماسیون) محیط طبیعی میباشد .
    در پرو اولین ساکنان حدود 12 هزار سال پیش به این سرزمین سرازیر شدند و در سلسله جبال  " آند " سکنا گزیدند . با گذر زمان کم کم به محیط  زیست و منابعش آگاه گردیده و به گسترش معرفت دست یافته و با تغییر دادن محیط طبیعی و انتقال دانش خویش به نسل های بعدی زندگی کردن در این کوهستانها را آموزش دادند. بهمین مناسبت منشا و بنیان فرهنگی پروئی ها به  "فرهنگ آندها " شناخته شده و بگونه ای مستقل تا سال 1532, آغاز تهاجم اسپانیائی ها , رشد و گسترش یافت . 
    در طول دوره استعمار(1532-1824) و جمهوری خواهی( از 1824 تا به امروز) با آمدن(کوچ کردن) ملیت های گوناگون به جامعه آند پرو متناوبا مشارکت فرهنگی مردم اروپا و بعدها نفوذ آفریقا, چین ,ژاپن و کلی از دیگر مناطق مختلف جهان, به میزان کمتر یا بیشتری, با ادغام میراث فرهنگی منشا آند وما قبل اسپانیائی   
       آغاز فرآیندی از یکپارچگی ، وحدت و تنوع فرهنگی- که هنوز رتبه دهی نشده (به پایانی نرسیده)-را در بر گرفته و پیکربندی چهره های مختلفی از تصویر فرهنگی پروئی ها به عنوان یک کشور میباشد .

    در ضمن نا گفته پیداست که در پرو تنوع فرهنگی یک پیشینه منشا ما قبل اسپانیائی و باستانی نیز داشته که ملت ها و فرهنگ هایی مختلف با زبانها و سنت های گونه گون در مناطق مختلف میزیسته اند . آنان همچنین دارای انواع گرایشات هنری بوده و شیوه های مختلف معرفت و دانش را در استفاده بهینه از منابع طبیعی اشان دارا میباشند .همانقدر گفته باشم که هنوز و تا به امروز این تنوع موجود بوده و تبلورهای عملی خود را نیز داشته است  .

     نمودهای متنوع فرهنگی بمانند خلاقیت های گوناگون در اقصی نقاط  پرو تقریبا در تمامی طول تاریخش وجود داشته و بهمین جهت کشور پرو را میتوان چند فرهنگی خواند,جائی که با زبانها و گویشهای گوناگون محاوره میشود, و بهمین سبب بالطبع پرو را میبایستی چند زبانی نیز نامید . 

     با مرور زمان , مردمان باستان کوههای آند, پروئی های معاصر وتاثیرات ​​خارجی هائی که به جامعه پرو ملحق گشته اند, با ساختن، یکپارچه سازی( "انتگره" شدن) و طراحی اجتماعی یک تصویر فرهنگی و رفتار اجتماعی خاص خود, به پروئی ها این اجازه را داده که خودشان را به عنوان پروئی به رسمیت بشناسند و به رسمیت شناخته شوند.همین طور بعنوان یک جامعه و ملتی  که متفاوت است از مثلا انگلیسی ها ، آرژانتینی ها و یا هر ملتی دیگر و اینکه تاریخا بعنوان یک فرهنگ منحصر به فرد قابل شناسایی باشند . 

    حال آنکه,طبعا,از طرفی دیگر مشکلاتی نیز در حیطه زندگی فرهنگی  پروئی ها وجود داشته و دارد . مثلا وقتی به موجودیت بعضی از ملت ها (چه در کوهستانهای آند و چه در جنگلهای آمازون و بومیان آن مرز و بوم) اهمیتی داده نشده و با بی توجه ای کامل دولت مرکزی در لیما مواجه شده اند. و یا  اینکه ,بخصوص در 30 سال گذشته, به همت و پیشقراول شدن دولت مرکزی و با بیشرمی هرچه تماتر, بدون مشورت و دیدن خیر و صلاح بخشی دیگر از بومیان(1) و با همدستی شرکتهای فراملی/چند ملیتی(در همان مناطق  آمازون)به اکتشافات بر روی زمینهای سرخ پوستان دست زده (که حاوی نفت و گاز و درختان قطور میباشند) و بدینوسیله, طبعا, به نابودی محیط زیست آنان انجامیده است . در این راستا آموزش بین فرهنگی برای هر چه بهتر درک کردن بین پروئی ها و احترام گذاردن به شیوه های گوناگون زندگانی و زیستی نه تنها یک نیاز مبرم میباشد, بلکه میبایست ضمانت گردد .

      خلاصه و جمعبندی : فرهنگ نه تنها تحسین کردن هنرهای عالی میباشد بلکه میراث خلاقی است که هر نسل پروئی از بزرگانشان دریافت میدارد .شناخت این میراث فرهنگی از طریق تعلیم و تربیت صورت میپذیرد .و طبیعتا شناخت و عمل(پراتیک) به آن به پروئی ها بعنوان یک ملت و یک کشور اجازه باز تولید گردانیدنشان را خواهد بخشید . البته میراث فرهنگی پرو متعلق به همه میباشد و بخاطر همین حس ناسیونالیستی است که پروئی ها از اینکه مثلا شیلیائی ها "پیزکو(*)"[یک نوع مشروب الکلی ساخته شده از انگوری ناب متعلق به منطقه ای به همین نام در استان "ایکا"(+)]را از آن خود میدانند حرص میخورند !! و یا وقتی که کاشف سیب زمینی و یا "کی نوا"(*+) بودنشان,(جز حبوبات بسیار مقوی و پر خاصیت میباشد که در ضمن تاریخا جزئی لاینفک از تغذیه "اینکاها " در کوههای آند محسوب میشده نیز) ,به عنوان نمودهای فرهنگی اشان, زیرسئوال قرار میگیرد دادشان به هوا میرود . 

    پیمان پایدار
    _____________________
    (1)
    مساحت پرو سه چهارم ایران میباشد: یک میلیون 285 هزار و 215 کیلومتر مربع و به سه بخش ساحلی ,کوهستانی,  جنگلی و 24 استان تقسیم شده اند. .جمعیتش 30 میلیون میباشد ,که از این عدد 52% در استانهای ساحلی (در لیما حدود 8 میلیون نفر) زندگی میکنند. جنگلهای آمازون 60 مساحت /رو را شامل میشوند ,در حالی که فقط 11% جمعیت در آن سکنا دارند .در قسمت کوهستانی 36.9% جمعیت کشور سکنا دارند. و حدود 40% جمعیت کشور در فقر می زییند . زبان رسمی کشور اسپانیائی میباشد . در استانهای کوهستانی شمالی و مرکزی ملیت    " که چه و ا  "  و در بخش جنوبی(هم مرز بولیوی)  " آی مه را" (2) زندگی میکنند . در کنار دو زبان ملیتهای فوق الذکر حدود 50 زبان در جنگلها ی آمازون پرو توسط بومی ها تکلم میشود .در صد جمعیت قبیله های سرخ پوستی بشرح زیر میباشد(3) :" اه که هوارونا " 18.8% , " آشانینکا "16.9 % , "له ماس چه چه پو یاس " 9.4%, " شی پی بو- کونیبو " 8.4%, " چه یه هویتا " 5.7%, " کوکا- مه کوک امی یا " 4.5 % , " کی چوا- نه پو- په ستا زا " 4.4% , و "می چی گونگا " 3.6% .

    (2) Quechua & Aymara - (3)Aguaruna, Ashaninka , Lamas Chachapoyas , Shipibo-Conibo  , Chayahuita, Coca-Macoc Amilla , Quichua-Napo-Pastaza , Machiguenga
     
    (*)Pisco / (+) Ica / (*+) Quinua

    جیل دولی:"دوستان من عاشق این ایده اند که منرا نیمی انسان و نیمی دوربین  ببیند".
    Giles Duley tells Kate Kellaway about the landmine that made him a triple amputee and why he'd rather go back to Kabul than do another shoot with Mariah Carey.
    جیل دولی راجع به مین های که سه بار باعث قطع پاهایش شده به' کیت که له وی' گفته که ترجیح میده برگرده افغانستان تا اینکه مجددا عکسی از' ماریا که ری'( خواننده ای معروف آمریکائی- مترجم ) بگیره: پیمان پایدار. 
    با توجه به قطع بودجه اخیر,چراغ آخر تونل خاموش گردیده است

    Debido a recortes presupuestarios, la luz al final del tunel ha sido apagada.

     Difusion Acrata
    Conferencia de hoy: " El uso poco ortodoxo de los crucifijos" کنفرانس امروز :"استفاده غیر ارتدکسی از صلیب " را از صفحه "تبلیغات آنارشیستی " ,که بزبان اسپانیائی هست, براتون میزارم. کمی بخندید,واستون خوبه  .
    توسط :"بسه از وارد کردن تسبح بدرون ما By/Por: No Mas Rosarios En Nuestro Ovarios
    فیلم کوتاه « تعلیق » ... درباره ی سندروم هخامنشی و آریایی بازی و نسبت آن با شهرسازی و زیست شهری در ایران ...
    به مناسبت سالروز کوروش کبیر که به شکل شگفت انگیزی اخیرا تاریخ تولد اش توسط فرزندان آریایی - اسلامی اش کشف شده است ...
    این مطلب را رفیق فرشین عزیز از پاریس برایم فرستاده و صرفا برای اطلاع میزارم اینجا:پیمان پایدار
    داستان اختلاس 3 میلیارد دلاری به زبان ساده



    این روزها، یکی از مهمترین موضوعات مطروحه در سیستم بانکی کشور، اختلاس معروف به اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانیست، که تقریباً در هر محفلی نقلی از آن میرود. اما نکته جالب این است که تقریباً اکثر افرادی که در این باره سخن میرانند، اطلاعات درستی از آن ندارند.
    امروزبه متنی برخوردم که به زبان ساده داستان این اختلاس را نقل کرده بود. بد ندیدم که برای روشن شدن اذهان عمومی، آن را با رهگذران اینجا هم به اشتراک بگذارم:
    قبل از هر چیز باید بدانیم LC یا همان اعتبار اسنادی چیست؟ معمولادر معاملههای بزرگ که فرایند مذاکرهو توافق و پرداخت پول و حمل و بازرسی و تحویلگیری وزمانبر و طولانی است فروشنده از خریدار میخواهد تعهد بدهد که در انتهای این فرایند اگر همه چیز مطابق توافق بود کل پول را پرداخت کند. برای این کار به بانک مراجعه میکنند و بانک یک ضمانتامه به ارزش مبلغی که معامله بر اساس آن انجام میشود در وجه فروشنده و به تاریخ موعد پایان معامله صادر میکند. یعنی به فروشنده تعهد میدهد که معادل این مبلغ را در زمانی که آنها با هم توافق کردهاند از حساب خریدار برداشته و به حساب فروشنده واریز کند. به این سند LC میگویند.
    طبعا بانک صادر کننده LC باید پیش از تعهد دادن از طرف خریدار مطمئن شود که او توان مالی کافی برای اجرای تعهداتش را دارد یعنی یا پول نقد در حساب داشته باشد یا وثیقه ارائه بدهد یا اینکه از نظر بانک بر اساس سوابقش اعتبار مالی او در حدی باشد که بانک حاضر به ریسک شده و از طرف او تعهد بدهد. فرق اصلی LC با چک در همین ویژگی تعهد اعتبار خریدار از طرف بانک است. چون معمولا معاملات بینالمللی این گونهپیچیدگیها را دارند اغلب LCها ارزی هستند یعنی برای مبادله پول بین دو کشور استفاده میشوند. اما LC ریالی هم داریم. یعنی اگر دو طرف یک معامله ایرانی باشند هم میتوانند از بانک بخواهند LC ریالی برای آنها صادر کند.
    aخوب حالا در این اختلاس چه اتفاقی افتاده؟ شخصی به نام مهآفرید خسروی و شرکایش تعدادی شرکت ثبت میکنند. این شرکتها با هم معاملاتی انجام میدهند. یعنی قرادادهایی بین خودشان امضا میکنند و از بانک میخواهند برای این معاملات LC ریالی (نه ارزی) صادر کند. پس اولا اغلب معاملات واقعی نبوده یعنی خریدار و فروشنده یکی بودهاند ثانیا چون LC ریالی بوده نیازی به کنترلهای ارزی بانک مرکزی و وزارت بازرگانی هم نبودهاست. آنها این کار را از سال ۸۵ شروع کرده و همه LC ها در یک شعبه بانک صادرات که در مجتمع فولاد خوزستان قرار داشته صادر شدهاست. رئیس این شعبه شریک گروه بودهو در ازای دریافت رشوه دو تخلف زیر را انجام میدادهاست:
    ۱- LC ها را در دفاتر شعبه و سیستم نرمافزاری بانک مرکزی ثبت نمیکردهاست پس کسی خارج شعبه از صدور آنها خبردار نمیشدهاست.
    ۲- صدور LC ها بدون سنجش میزان اعتبار درخواست کننده (امیرخسروی) بوده یعنی این آدم نه به این میزان پول در حساب داشته و نه وثیقه ارائه میکردهاست.
    به عبارت دیگر میتوان گفت همه این LC ها جعلی بودهاند. با این روش حدود ۱۳۰ LC در مجموع به ارزش ۲۸۰۰ میلیارد تومان صادر شده که رسانهها آن را به ۳۰۰۰ میلیارد گرد کردهاند. اما این معنایش این نیست که همه این مقدار پول به دست آنها افتاده زیرا به هر حال LC خودش پول نیست بلکه تعهد مشروط به پرداخت آن است و اگر اینها میخواستند این اسناد را نقد کنند چون در حساب پول نداشتند عملا مثل چک بیمحل گند کار در میآمد. به همین دلیل آنها LC‌‌ها را قبل از اینکه موعد سررسیدشان برسد «تنزیل»میکردند. یعنی مثلا اگر یک LC به ارزش ۱ میلیارد تومان وبا مهلت یک ساله داشتند پس از شش ماه آن را به بانکدیگری برده و به مبلغ ۹۰۰ میلیون تومان میفروختند. یعنی از اصل مبلغ که قرار بود یک سال دیگر دستشان را بگیرد صرفنظر میکردند و با کمی تخفیف شش ماهه پول را میگرفتند به این کار تنزیل میگویند و در نظام بانکی کار رایجی است. تقریبا شبیه همان کاری که الان خیلیها با پشتنویسی و خرید و فروش چکهای بیمحل در بازار میکنند. به این روش موفق شدهاند آن ۲۸۰۰ میلیارد LC را به مبلغ ۱۷۵۰ میلیارد تومان تزیل کنند. یعنی معادل این مبلغ پول نقد دستشان را گرفتهاست.
    حالا سوال این است که اینها چطور LC جعلی را به بانکهای دیگرمیفروختهاند. طبق قانون، بانکی که یک LC را تنزیل میکند باید اصل بودن آن را از بانک صادر کننده LC استعلام کند یا اینکه در سیستم نرمافزاری بانک مرکزی اصالت آن را کنترل کند و چون این LC ها نه در سیستم و نه در دفاتر بانک صادرات ثبت نشده بودند منطقا باید لو میرفتند اما به دو دلیل این اتفاق نیفتاده:
    ۱- معمولا بانکها در ثبت اطلاعات LCهای ریالی اهمال میکنند به همین دلیل نبودن سوابق یک سند در سیستم الزاما نشانه جعلی بودنآن نیست و در این گونه موارد شعب بانکها تلفنی با هم چک میکنند. یعنی مسئول بانک تنزیل کننده به رئیس شعبه بانک صادرات در مجتمع فولاد خوزستان (یعنی همان شریک دزد) زنگ میزده و استعلام میکرده که طبعا پاسخ را میشود حدس زد.
    ۲- این LCهای جعلی در شعب ۷ بانک مختلف تنزیل میشدهاند که اکنون محرز شده دست کم در دو بانک ملی (شعبهای در منطقه آزاد کیش ) و سامان مسئولان شعبی که تنزیل میکردهاند خودشان شریک این باند بودهاند.
    این شعبه خاص بانک صادرات (به دلیل درجه ۳ بودن) حق صدور LC بالای ۲ میلیارد تومان را نداشته در حالی که اغلب LC‌ها بالای این رقم بودهاند. همچنین شعب مناطق آزاد هم که بیشترین سهم را در تنزیل داشتهاند هم قانونا حق تنزیل LCهای خارج از منطقه آزاد را نداشتهاند. سوال این است چطور این اسناد در این رقمهای درشت در شعب محدودی صادر میشده اما این بانکها به ویژه صادرات و ملی و سامان (و ظاهرا پارسیان) متوجه نشدهاند. منطقا مبادله چنین ارقام بزرگی در یک شعبه کوچک توجه برانگیز باید باشد. باز در بانک صادرات چون صرفا LC صادر میکرده و پولی از حسابش نمیرفته شاید بشود پذیرفت اما بانکهای دیگر که LC رامیخریدهاند یعنی پول از حسابشان خارج میشده خیلی عجیب است که متوجه موضوع نشدهاند.
    اما قسمت هالیوودی داستان نحوه لو رفتن آن است. در همه بانکها رایج است عملکرد رئیس شعبه را بر اساس میزان نقدینگیای که در شعبهاش جذب کرده ارزیابی میکنند و بر همین مقیاس سالانه پاداشهایی به آنها میدهند. رئیس طمعکار شعبه بانک صادرات که رشوه میلیاردی میگرفته نتوانسته از پاداش چند میلیونی شب عید صرفنظر کند و برای اینکه نقدینگی شعبهاش را زیاد نشان دهد رقم کارمزدی که برای بعضی LCهای جعلی درشت میگرفته را در دفاتر شعبه ثبت میکردهاست. یعنی در دفاتر شعبه کارمزد برای LC‌هایی ثبت میشده کهخود LC ها وجود نداشتهاند. این مغایرت ساده سرنخ لو رفتن داستان در بانک صادرات بودهاست.
    نکته جالب دیگر اینکه امیرخسروی با این پولها سهام شرکتهای دولتی را میخریدهاست. یعنی در خرید سهام این شرکتها ظاهرا خلافی رخ ندادهاما منبع مالی آن، پول ناشی از اختلاس بانکی بودهاست. داستان از اینجا به بعد سیاسی هم میشود. سوالهای اصلی سیاسی که این روزها بین خود حکومتیها مطرح میشود اینها است:
    ۱- چرا اغلب سهام دولتی خریداری شده توسط امیرخسروی از طریق مذاکره یا رد دیون بوده (نه مزایده یا عرضه در بورس) آن هم عمدتا با سفارش مسئولان بالای دولتی؟
    ۲- چطور دولت و نهادهای نظارتی کنجکاو نشدند بدانندکسی که در عرض شش سال بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان سهام شرکتهای دولتی را میخرد منشا درآمدش کجا است؟
    ۳-همین آدم و شرکایش یک سال قبل مجوز تاسیس بانک آریا را میگیرند و برخی چهرههای نزدیک به معاونان رئیسجمهور هم در تاسیس این بانک حمایت مالی و اداری میکنند و بانک ملت هم با فشار همین مقامات، پذیرهنویسی این بانک را با برخی تخلفات انجام میدهد. هیچ کدام از اینها نمیدانستند این آدم پولش را از کجا آورده؟
    ۴- ظاهرا یکی از اعضای خانواده امیرخسروی همراه با یکی از مدیران سابق دولتی و یکی از سرمایه‌‌داران نوظهور (انصاری) چندین هزار هکتار زمین در اطراف تهران را تقریبا رایگان به دست آوردهاند آیا اینها نشانه وابستگی این گروه به مسئولان دولتی نیست؟
    ۵- مدتها است که از بانک مرکزی خواسته میشود برای نظارت بر LCهای ریالی دستورالعملهای مناسب تدوین و ابلاغ کند آیا بیتوجهی بانک مرکزی ربطی به این اختلاس نداشته؟
    این شرحی از کلیت داستان است که تقریبا به نظر قطعی است چیزهای دیگری هم هست که شنیدههای نه چندان موثق هستند.