نگاهی گذرا به مقوله فرهنگ در پرو
خیلی از پروئی ها(و بعضا دیگر ملت ها, منجمله ایرانی ها) فکر میکنند که منظور از فرهنگ تئاتر, موسیقی, رقص یا ادبیات, در میان دیگر هنرها, میباشد.در ضمن فرض را بر این قرار میدهند که صفحات مجله های متعدد هنری واجد شرایطی هستند برای اطلاع رسانی در مورد فعالیت های فرهنگی .
میبایست اذعان داشت که تمام مظاهر هنری بخشی از مفهوم فرهنگ میباشد که نه تنها یکپارچه گی آن صرفا برای هنر بلکه دربر گیرنده تمامیت خلاقیت های انسانی است در حیطه علم ، کاربردهای تکنولوژیکی ، توسعه ایده ها وجلوه های گوناگون انسانی که توضیح دهنده و از نو خلق کننده جهانی است که انسان در آن زندگی میکند . تمامی خلاقیت های مادی و معنوی محصول تخیل و کار انسان است و بخشی از فرهنگ میباشد. بزبانی ساده تر: مقوله فرهنگی تغییر دهنده و تبدیل کننده (ترانسفرماسیون) محیط طبیعی میباشد .
در پرو اولین ساکنان حدود 12 هزار سال پیش به این سرزمین سرازیر شدند و در سلسله جبال " آند " سکنا گزیدند . با گذر زمان کم کم به محیط زیست و منابعش آگاه گردیده و به گسترش معرفت دست یافته و با تغییر دادن محیط طبیعی و انتقال دانش خویش به نسل های بعدی زندگی کردن در این کوهستانها را آموزش دادند. بهمین مناسبت منشا و بنیان فرهنگی پروئی ها به "فرهنگ آندها " شناخته شده و بگونه ای مستقل تا سال 1532, آغاز تهاجم اسپانیائی ها , رشد و گسترش یافت .
در طول دوره استعمار(1532-1824) و جمهوری خواهی( از 1824 تا به امروز) با آمدن(کوچ کردن) ملیت های گوناگون به جامعه آند پرو متناوبا مشارکت فرهنگی مردم اروپا و بعدها نفوذ آفریقا, چین ,ژاپن و کلی از دیگر مناطق مختلف جهان, به میزان کمتر یا بیشتری, با ادغام میراث فرهنگی منشا آند وما قبل اسپانیائی
آغاز فرآیندی از یکپارچگی ، وحدت و تنوع فرهنگی- که هنوز رتبه دهی نشده (به پایانی نرسیده)-را در بر گرفته و پیکربندی چهره های مختلفی از تصویر فرهنگی پروئی ها به عنوان یک کشور میباشد .
در ضمن نا گفته پیداست که در پرو تنوع فرهنگی یک پیشینه منشا ما قبل اسپانیائی و باستانی نیز داشته که ملت ها و فرهنگ هایی مختلف با زبانها و سنت های گونه گون در مناطق مختلف میزیسته اند . آنان همچنین دارای انواع گرایشات هنری بوده و شیوه های مختلف معرفت و دانش را در استفاده بهینه از منابع طبیعی اشان دارا میباشند .همانقدر گفته باشم که هنوز و تا به امروز این تنوع موجود بوده و تبلورهای عملی خود را نیز داشته است .
نمودهای متنوع فرهنگی بمانند خلاقیت های گوناگون در اقصی نقاط پرو تقریبا در تمامی طول تاریخش وجود داشته و بهمین جهت کشور پرو را میتوان چند فرهنگی خواند,جائی که با زبانها و گویشهای گوناگون محاوره میشود, و بهمین سبب بالطبع پرو را میبایستی چند زبانی نیز نامید .
با مرور زمان , مردمان باستان کوههای آند, پروئی های معاصر وتاثیرات خارجی هائی که به جامعه پرو ملحق گشته اند, با ساختن، یکپارچه سازی( "انتگره" شدن) و طراحی اجتماعی یک تصویر فرهنگی و رفتار اجتماعی خاص خود, به پروئی ها این اجازه را داده که خودشان را به عنوان پروئی به رسمیت بشناسند و به رسمیت شناخته شوند.همین طور بعنوان یک جامعه و ملتی که متفاوت است از مثلا انگلیسی ها ، آرژانتینی ها و یا هر ملتی دیگر و اینکه تاریخا بعنوان یک فرهنگ منحصر به فرد قابل شناسایی باشند .
حال آنکه,طبعا,از طرفی دیگر مشکلاتی نیز در حیطه زندگی فرهنگی پروئی ها وجود داشته و دارد . مثلا وقتی به موجودیت بعضی از ملت ها (چه در کوهستانهای آند و چه در جنگلهای آمازون و بومیان آن مرز و بوم) اهمیتی داده نشده و با بی توجه ای کامل دولت مرکزی در لیما مواجه شده اند. و یا اینکه ,بخصوص در 30 سال گذشته, به همت و پیشقراول شدن دولت مرکزی و با بیشرمی هرچه تماتر, بدون مشورت و دیدن خیر و صلاح بخشی دیگر از بومیان(1) و با همدستی شرکتهای فراملی/چند ملیتی(در همان مناطق آمازون)به اکتشافات بر روی زمینهای سرخ پوستان دست زده (که حاوی نفت و گاز و درختان قطور میباشند) و بدینوسیله, طبعا, به نابودی محیط زیست آنان انجامیده است . در این راستا آموزش بین فرهنگی برای هر چه بهتر درک کردن بین پروئی ها و احترام گذاردن به شیوه های گوناگون زندگانی و زیستی نه تنها یک نیاز مبرم میباشد, بلکه میبایست ضمانت گردد .
خلاصه و جمعبندی : فرهنگ نه تنها تحسین کردن هنرهای عالی میباشد بلکه میراث خلاقی است که هر نسل پروئی از بزرگانشان دریافت میدارد .شناخت این میراث فرهنگی از طریق تعلیم و تربیت صورت میپذیرد .و طبیعتا شناخت و عمل(پراتیک) به آن به پروئی ها بعنوان یک ملت و یک کشور اجازه باز تولید گردانیدنشان را خواهد بخشید . البته میراث فرهنگی پرو متعلق به همه میباشد و بخاطر همین حس ناسیونالیستی است که پروئی ها از اینکه مثلا شیلیائی ها "پیزکو(*)"[یک نوع مشروب الکلی ساخته شده از انگوری ناب متعلق به منطقه ای به همین نام در استان "ایکا"(+)]را از آن خود میدانند حرص میخورند !! و یا وقتی که کاشف سیب زمینی و یا "کی نوا"(*+) بودنشان,(جز حبوبات بسیار مقوی و پر خاصیت میباشد که در ضمن تاریخا جزئی لاینفک از تغذیه "اینکاها " در کوههای آند محسوب میشده نیز) ,به عنوان نمودهای فرهنگی اشان, زیرسئوال قرار میگیرد دادشان به هوا میرود .
پیمان پایدار
_____________________
(1)
مساحت پرو سه چهارم ایران میباشد: یک میلیون 285 هزار و 215 کیلومتر مربع و به سه بخش ساحلی ,کوهستانی, جنگلی و 24 استان تقسیم شده اند. .جمعیتش 30 میلیون میباشد ,که از این عدد 52% در استانهای ساحلی (در لیما حدود 8 میلیون نفر) زندگی میکنند. جنگلهای آمازون 60 مساحت /رو را شامل میشوند ,در حالی که فقط 11% جمعیت در آن سکنا دارند .در قسمت کوهستانی 36.9% جمعیت کشور سکنا دارند. و حدود 40% جمعیت کشور در فقر می زییند . زبان رسمی کشور اسپانیائی میباشد . در استانهای کوهستانی شمالی و مرکزی ملیت " که چه و ا " و در بخش جنوبی(هم مرز بولیوی) " آی مه را" (2) زندگی میکنند . در کنار دو زبان ملیتهای فوق الذکر حدود 50 زبان در جنگلها ی آمازون پرو توسط بومی ها تکلم میشود .در صد جمعیت قبیله های سرخ پوستی بشرح زیر میباشد(3) :" اه که هوارونا " 18.8% , " آشانینکا "16.9 % , "له ماس چه چه پو یاس " 9.4%, " شی پی بو- کونیبو " 8.4%, " چه یه هویتا " 5.7%, " کوکا- مه کوک امی یا " 4.5 % , " کی چوا- نه پو- په ستا زا " 4.4% , و "می چی گونگا " 3.6% .
(2) Quechua & Aymara - (3)Aguaruna, Ashaninka , Lamas Chachapoyas , Shipibo-Conibo , Chayahuita, Coca-Macoc Amilla , Quichua-Napo-Pastaza , Machiguenga
(*)Pisco / (+) Ica / (*+) Quinua