Sunday, October 23, 2011

مردمی که از مردم من بيشتر ميفهمند
?ui=2&view=att&th=1263fd68130f4525&attid=0.1&disp=attd&realattid=ii_1263fd68130f4525&zw
ميگويند اسکندر قبل از حمله به ايران درمانده و مستأصل بود. از خود مي پرسيد که چگونه بايد بر مردمي که از مردم من بيشتر ميفهمند حکومت کنم؟ يکي از مشاوران ميگويد: « کتابهايشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».


اما ظاهراً يکي ديگر از مشاوران ( به قول برخي، ارسطو) پاسخ ميدهد: « نيازي به چنين کاري نيست. از ميان مردم آن سرزمين، آنها را که نميفهمند و کم سوادند، به کارهاي بزرگ بگمار. آنها که ميفهمند و باسوادند، به کارهاي کوچک و پست بگمار. بي سوادها و نفهم ها هميشه شکرگزار تو خواهند بود و هيچگاه توانايي طغيان نخواهند داشت. فهميده ها و با سوادها هم يا به سرزمينهاي ديگر کوچ ميکنند يا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه اي از آن سرزمين در انزوا سپری خواهند کرد...».

No comments:

Post a Comment