Saturday, October 22, 2011

معشوق بی صدا 
رویکردی جامعه شناختی بر عاشقانه های احمد شاملو


نوشته: منصوره اشرافی

قسمت ششم:فصل چهارم

شاملو
شاخص ترین چهره معاصر در سرودن عاشقانه ها ,بی تردید شاملو است. اما سخن گفتن از وی و پیرامون شعر وی بی اندازه دشوار می نماید.چرا که شاملو از چهره هایی در ادبیات معاصر است که گردا گردش را تقدس های فراوانی فرا گرفته است و به همان صورت نیز تکفیرهای بسیار . سخن گفتن از شعر او بدون در غلطیدن به این دو وادی افراط و تفریط کاری سخت و دشوار است .چرا که در تقدس ها از او بتی بی بدیل ساخته اند و در تکفیرها او را به حضیض کشانده اند .
اصولا این شیوه و اخلاق و روش در نزد ما ایرانی ها(شاید) کاری چندان عجیب نیست. چرا که ما ایرانی ها(مردم دیگر دنیا را نمیدانم) یک عادت خیلی بدی داریم و آن این است که وقتی بخواهیم از کسی تعریف و تمجید کنیم او را به عرش می بریم و برعکس وقتی از کسی خوشمان نیاید او را تماما سرزنش کرده و با خاک یک سانش می کنیم.
چرا که مطلق گرایی را سر لوحه قرار داده و می خواهیم یا بی عیب و نقص و یا سراپا عیب و نقص ببینیم .روحیه افراط گرایی و تفریط گرایی در فرهنگ ما جایگاه ویژه ای دارد که در تمام ابعاد زندگی ما جا خوش کرده و به فراوان به چشم می خورد.  
هنگامی که زبان به ستایش می گشاییم به یک باره تمام صفات بد او را به فراموشی سپرده و حذف میکنیم و تنها چیزی را که مدام به زبان میآوریم تحسین ها و تعریف های بی شما است .
نگاهی بیندازیم به اکثر زندگی نامه هایی که در مورد بزرگان و مشاهیر و هنرمندان ایرانی نوشته شده است . در این بیوگرافی ها آنچه که از قلم انداخته شده است این بوده است که این افراد در تمام دوران زندگی خود هیچ گونه خطا ,عیب ,کاستی, تقصیر و یا اشتباهی نداشته اند . زندگی نامه آنها  تنها دو حالت دارد : اگر قلم در دست دوست باشد شرح بیان نکات مثبت و برجسته آنهاست و یا اگر قلم در دست دشمن باشد بیان تمام نقص ها و عیوب است .

تنها چیزی که در این میان وجود ندارد تعادل و بیان واقعیت به همان صورت که بوده است, می باشد.

در چنین محیط و با چنین زمینه ای مشخص است که نقد واقعی نمی تواند وجود و معنا داشته باشد .

شخص پرستی و در مقابل آن تخریب شخصیت دو آفت مهم هستند که زمینه رشد و نمو نقد سالم را از بین میبرند . با وجود این دو عامل تمام نظرات به گونه ای بیمارگونه می نماید .

سانسور کردن نقاط ضعف زندگی و شخصیتی یک هنرمند نشانه گریز از واقعیت است و تمایل داشتن به بت ساختن, بت هایی دست نیافتنی و با ابهت .

اگر می خواهیم با دیدی منطقی و بی طرفانه در هر موردی قضاوت کنیم باید کفه های ترازو را از هر آنچه که وجود دارد پرکنیم, نه از چیزهایی که فقط خودمان دوست داریم و آنچه را که نمی پسندیم با بر روی هم گذاشتن چشمها به دور افکنیم .

در نقدهای بی طرفانه نه قصد سرکوب وجود دارد و نه تایید وجود دارد. برای نگاه کردن منصفانه دوباره باید تمام پیش داوری های گذشته را از ذهن پاک نمود و با دیدگاه های تازه و نو حلقه های در هم تنیده افراط گرایی و تفریط گرایی را به کنار نهیم .

هدف این نوشتار و اهمیت پرداختن به این مقوله در آن است که به مثابه ی آینه ای, دورانی از اندیشه و فرهنگ روشنفکران ایران و بازتاب نقش زن در ادبیات معاصر را به اجمال نمایانگر کند .
 
مقوله عشق در شعر شاملو

در شعر شاملو چندین مقوله مجزا و شاخص وجود دارد که یکی از آنها پرداختن به عشق نام دارد.

 هر چند که مقوله های دیگر شعر وی از جمله مرگ و زندگی و مبارزه و حماسه گاه در هم تداخل یافته اند, اما میتوان گفت که وجه شاخص  هر یک از آنها در بعضی از شعرها نمود بیشتری داشته است .

چیزی که در اینجا مد نظر است عشق و نگاه به معشوق در شعر شاملوست .

عاشقانه های شاملو بر سه گونه اند :
یک- اشعاری که رویکرد در آن به عشق و معشوق از روی نیاز است و همدلی, پناه است و مسکن و تکیه گاه .
دو- اشعاری که رویکرد در آن به عشق و معشوق, نیرو بخش است و سازنده و امید دهنده و رهائی بخش .
در اینجا ابعاد پناه گاه گسترده تر می شود .

سه-اشعاری که در آن رویکرد به عشق و معشوق, ابعاد دیگری می یابد, ابعادی از جمله تقابل عشق با مرگ و تقابل عشق با زندگی . و نیز مبارزه و مفهوم وسیع حیات و با سلاح عشق به جنگ رفتن...


ادامه دارد.... پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment