کارل مارکس در فصل 24، جلد اول، از کتاب سرمایه چنین میگوید: "کشف منابع طلا و نقره در آمریکا، جنگ نابود گرایانه ، برده گی بومیان(سرخپوستان)، که مجبور به کار در معادن گردیدند، آغاز فتح (قاره آمریکا) و غارت سرخپوستان ، تبدیل کردن قاره آفریقا به شکارگاه بردگان سیاه پوست، همگان حقایقی از طلوع عصر تولید سرمایه داری هستند (...) ثروت های غارت شده از خارج اروپا ، بردگی و قتل عام در حرکت . بسمت متروپل جائی که در آن به سرمایه تبدیل می شدند "
در پاراگراف فوق ایده های زیر نهان میباشند : وجود مرکزیت سرمایه بدون
پیرامون بی معناست، سرمایه داری یک سیستم جهانی ست، انباشت اولیه سرمایه بدون سلب مالکیت از آمریکا غیر ممکن بود و ارتباطی از اشکال - بردگی و کار مزدی- برای تولد سیستم جهانی سرمایه داری مدرن، استعمارگرایانه و .نژادپرستانه وجود دارد
به زبان ساده :جای تاسف دارد(کمدی تراژیک نیز هم) وقتی کسانی که نه تنها تجزیه تحلیل مارکس را نخوانده، یا اگر خوانده اند درست نفهمیده اند، بلکه درک صحیح و عمیقی از نظام سرمایه داری- بعنوان سیستم جهانی در 500 سال گذشته - ندارند دم از مخالفت با تئوری وابستگی گوندر فرانک، امانوئل والرستاین، سمیر امین و جیووانی اریگی( 'تئوری سیستم جهانی') زده و با کمال پرروئی آسمون ریسمون میکنند .
پیمان پایدار
به زبان ساده :جای تاسف دارد(کمدی تراژیک نیز هم) وقتی کسانی که نه تنها تجزیه تحلیل مارکس را نخوانده، یا اگر خوانده اند درست نفهمیده اند، بلکه درک صحیح و عمیقی از نظام سرمایه داری- بعنوان سیستم جهانی در 500 سال گذشته - ندارند دم از مخالفت با تئوری وابستگی گوندر فرانک، امانوئل والرستاین، سمیر امین و جیووانی اریگی( 'تئوری سیستم جهانی') زده و با کمال پرروئی آسمون ریسمون میکنند .
پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment