Monday, February 3, 2014

متفکر بشر دوست و منقد اجتماعی عزیزمان:حافظ شیرازی



  •  ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
  • تسبيح شيخ وخرقه ى رند شرابخوار
  • ----------------------------
      تحلیل دو بیت از غزلهای دیگری از حافظ را در زیر توسط  پیام رحیمی بخوانید
  • .با تشکر از او
  • پیمان پایدار
  • ------------------------------------
     رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
  •  دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود!

  • الان حتمن اُزگل ها میان میگن، ساقی همون خداست و تسبیح یعنی ذکر. بعد چون حواسم رفت به خدا، از عبادت در موندم! در این بیت٬ مثل صد ها بیت دیگه٬ حافظ بعنوان یک انسانگرای تمام عیار٬ نماده
    ای مذهبی رو به سخره میگیره و اعلام میکنه که این نمادها و بلکه اصل قضیه مذهب در برابر وجود مبارک «ساقی» چیزی بحساب نمیان. در بیت بعدی همین غزل میگه:

  • در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام عیبم مکن
  •  سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود!
    یعنی درشب قدر که از هزار ماه برتره٬ بجای قرآن به سر گرفتن و تا صبح نماز خوندن اینقدر شراب خوردم که صبح مجبور شدم صبوحی کنم یعنی دوباره شراب بخورم تا سردردم خوب بشه...چرا؟ چون یار خوشگلم سر کیف بود و شراب هم مهیا بود و...حالا شب قدر بود که بود!
    *************
  • ظرفیت های حافظ
    در اینکه حافظ عارف بوده باشد، یعنی عارف تمام‌عیار رسمی حرفه‌ای شک است. بینش عرفانی غالب بر نگرش حافظ نیست و حافظ چنان از نگرش طنزآمیز و شک‌آلودی برخوردار است که به او اجازه عارف بودن، فی‌المثل نظیر مولانا را نمی‌دهد. می‌توان افزود که روحیه اعتراض و انتقاد مداوم او در مسائل دینی و عرفانی‌، با صلح و صفا و خشنودی و خرسندی عارفانه جور درنمی‌آید. نیز صحو و هشیاری او با سکر و شیدایی عارفان. البته عارفان هشیار هم داریم ولی نه به هشیاری حافظ .
  • No comments:

    Post a Comment