Monday, February 17, 2014


Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون

واژگان فروید Le vocabulaire de Freud


ترجمه دکتر کرامت موللی

چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه

قسمت چهل وهشتم  

قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی و چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی وهفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی و نهم  و چهلم  در 14  و 29 ماه می
قسمت چهل و یکم  و چهل و دوم در 2م و 26 نوامبر 2013 
قسمت چهل و سوم و چهل و چهارم در 9م و 22 دسامبر2013
قسمت چهل و پنجم , چهل و ششم و چهل و هفتم در 6م و 20 و 27م ژانویه 2014

************************************

Le moiمن نفسانی

* من صورت اسمی ضمیر اول شخص مفرد است و در عین حال به معنای هویت ذهنی هم آمده است . من نفسانی معنایی دقیق در ماورا النفس دارد که عبارت است از مرجعی نفسانی که با فرامن*و این و آن نفسانی* تلفیق شده دستگاه روانی را متشکل می سازد. من نفسانی موجودیتی است که در تجزیه شخصیت آدمی قطب دفاعی او را تشکیل می دهد . حالت دفاعی آن به دینامیسم روانی مربوط می شود و وظیفه ای را که در پیوستن عناصر مختلف نفسانی به یکدیگر ایفا میکند مربوط به اقتصاد روانی است .

در معنایی وسیع تر,عبارت از کارکردی است چند کانونی که قبل از آن که به عنوان من نفسانی در چهار چوب توپیک دوم شناخته شود, وجود داشته و ورای این توپیک*مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است .

**در روان شناسی من نفسانی بدان نحو که فروید بدان پرداخته است, امر خاصی نظر را به خود جلب میکند, بدین معنی که در این نظریه, کارکردهای متعددی به من نفسانی نسبت داده شده است :
الف. در چهار چوب تجارب مربوط به ارضا امیال به منع توهمات حاصل از آن می پردازد.
ب. به موازات امر فوق من نفسانی تکثیر یافته به صورت من اصل لذت و من اصل واقعیت در می آید .
ج. وظیفه دفاع را در مقابل خطر حاصل از رانش ها بعهده دارد و این امر بدان سهمی فعال در دفع امیال می بخشد .
د. من نفسانی, در عین حال , مخزنی از لیبیدو برای نارسیسیسم*است . در این معنا با تصرف قلبی مطلوب*یعنی تعلق خاطر بدان از در مخالفت در می آید . ولی در عین حال منشا اصلی چنین تعلق خاطری است .
ه. من نفسانی فرآورده ای است از انطباق هویت* که در ابتدا در دوران مرحله دهانی تشکل می یابد ولی بعدها ساختمان خاص خود را یافته متکی بر انطباق هویت های دیگری میشود .
و . من نفسانی در عین حال موجودیتی است جسمانی حاصل از فرافکنی سطح بدن به عالم خارج .
ذ. من نفسانی می تواند شکاف یا انفصام پیدا کند و به "دو نیم جدا از هم" تبدیل شود(نگاه کنید به انفصام من نفسانی*)

عدم وحدت در کارکردهای مختلف من نفسانی تبدیل بعدی آن را به کارکردی واحد(دفاعی یا نارسیسیک) دچار اشکال می کند. ولی این تغییر از اهمیت آن نمی کاهد. راست است که نوعی روان شناسی من نفسانی وجود دارد که خاص نظریه فروید است, ولی باید دانست که با روان شناسی من قوی(1) ,بدان نحو که در آمریکا وجود دارد, ربطی ندارد .
(1)Ego-psychology
*** قبل از فروید من نفسانی را اصل هویت فرد می پنداشتند. حال آنکه از این پس باید آن راعبارت از ساحتی دفاعی علیه رانش ها دانست, یعنی به عنوان مرجعی دفع کننده از برای امیال , مرجعی که خود را به عنوان مطلوب آرزومندی بر می گزیند و یا ممکن است به شکاف و انفصام بینجامد. در صورت اخیر, من نفسانی مقام و منزلت هویتی خود را از دست میدهد .

 مراجع: 
- من و این و آن نفسانی1923

No comments:

Post a Comment