Wednesday, July 13, 2016



The Neoliberal Prison: Brexit Hysteria 

  زندان نئولیبرال : هیجان شدید خروج انگلیس از اتحادیه اروپا

and the Liberal Mind

و ذهن لیبرال

shutterstock_442002604
The enraged liberal reaction to the Brexit vote is in full flood. The anger is pathological – and helps to shed light on why a majority of Britons voted for leaving the European Union, just as earlier a majority of Labour party members voted for Jeremy Corbyn as leader.

واکنش خشمگین لیبرالی به رای خروج  انگلیس از اتحادیه اروپا در سیری پر نشیب . خشم بیمارگونه است - و کمک می کند تا روشن گردد چرا اکثریت انگلیسی ها به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند،همانطور که اخیرا اکثریت اعضای حزب کارگر به  'جه ره می کوربین' به عنوان رهبر رای دادند.
A few years ago the American writer Chris Hedges wrote a book he titled the Death of the Liberal Class. His argument was not so much that liberals had disappeared, but that they had become so coopted by the right wing and its goals – from the subversion of progressive economic and social ideals by neoliberalism, to the enthusiastic embrace of neoconservative doctrine in prosecuting aggressive and expansionist wars overseas in the guise of “humanitarian intervention” – that liberalism had been hollowed out of all substance.

چند سال پیش نویسنده آمریکایی 'کریس هجز' کتابی نوشت به نام مرگ طبقه لیبرال. استدلالش به این معنی  نبود که لیبرال ها ناپدید شده اند، بلکه آنها عملا توسط راست گرایان و اهداف آنها حل شده اند - از براندازی ایده آلهای مترقیانه (بخوان رفرمیستی-م) اقتصادی و اجتماعی توسط نئولیبرالها بگیر، تا به استقبال مشتاقانه از دکترین نومحافظه کارانه جنگهای توسعه طلبانه در خارج از کشور تحت پوشش "مداخله بشردوستانه" رفتن - لیبرالیسمی که از هرگونه محتوا خالی و پوک شده 
Liberal pundits sensitively agonise over, but invariably end up backing, policies designed to benefit the bankers and arms manufacturers, and ones that wreak havoc domestically and abroad. They are the “useful idiots” of modern western societies.

کارشناسان لیبرال بگونه حساس تقلا میکردند حول و حوش، اما دست آخر به حمایت از، سیاستهای طراحی شده به نفع بانکداران و تولید کنندگان سلاح در می آمدند، و آنی که از لحاظ داخل  و خارج کشور ویران کننده مینمود. آنها "ابلهان مفید" جوامع مدرن غربی هستند.
The liberal British media is current awash with articles by pundits on the Brexit vote I could select to illustrate my point, but this one byGuardian columnist Zoe Williams, I think, isolates this liberal pathology in all its sordid glory.

رسانه های لیبرال انگلیسی اکنون پر هستند از مقالاتی توسط کارشناسان بر رای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا که میتوانم انتخاب کنم برای تشریح نظراتم، اما سر مقاله روزنامه گاردین 'زو ویلیامز'، فکر می کنم، آسیب شناسی لیبرال منشانه را در تمام شکوه خود متبلور میسازد.

Here is a revealing section, written by a mind so befuddled by decades of neoliberal orthodoxy that it has lost all sense of the values it claims to espouse:

در اینجا بخشی آشکار (از آن مقاله)، نوشته شده توسط یک ذهن گیج کننده از چند  دهه ارتدکس نئولیبرالی که تمام حسهای ارزش گذارانه ای که مدعی دارا بودنش هست را از دست داده :
“There is a reason why, when Marine le Pen and Donald Trump congratulated us on our decision, it was like being punched in the face – because they are racists, authoritarian, small-minded and backward-looking. They embody the energy of hatred. The principles that underpin internationalism – cooperation, solidarity, unity, empathy, openness – these are all just elements of love.”
" دلیلی هست که چرا، وقتی 'مارین لوپن و 'دونالد ترامپ' در مورد تصمیمان به ما تبریک گفتند، مثل این میبود که مشتی به صورتمان زده باشند - زیرا که آنها نژادپرست هستند، اقتدارگرا، کوته فکر و عقب مانده. آنها تبلورانرژی نفرت هستند. اصولی که زیر بنای انترناسیونالیسم است - همکاری، همبستگی، وحدت، همدلی، باز بودن - همه عناصری از عشق . " 

A love-filled EU?
اتحادیه اروپای مملو از عشق؟
One wonders where in the corridors of the EU bureaucracy Williams identifies that “love” she so admires. Did she see it when the Greeks were being crushed into submission after they rebelled against austerity policies that were themselves a legacy of European economic policies that had required Greece to sell off the last of its family silver?

 تعجب بر انگیزست آن راهروهای بوروکراسی اتحادیه اروپا را که خانم ویلیامز مشخص می کند آن "عشقی"را که او تحسین می کند. آیا او  آنرا وقتی دید که یونانیان علیه سیاستهای ریاضت منشانه که خود بخشی از میراث سیاستهای اقتصادی اتحادیه اروپا بود شورش کردند و جنبششان سرکوب و کمرشان خرد و مجبور به تسلیم شدند بطوری که ملزم گردیدند تا آخرین نقره های خانواده شان را نیز بفروشند ؟

Is she enamoured of this internationalism when the World Bank and IMF go into Africa and force developing nations into debt-slavery, typically after a dictator has trashed the country decades after being installed and propped up with arms and military advisers from the US and European nations?

آیا خانم ویلیامز شیفته این انترناسیونالیسمی شده است که بانک جهانی و صندوق بین المللی پول میرفت به آفریقا و مجبور میکرد کشورهای در حال توسعه (بخوان زیر توسعه نگاه داشته شده-م) را که به  زیر بدهی های برده وارگونه بروند، به طور معمول پس از اینکه دیکتاتوری  دست نشانده پس از چند دهه بر مسند قدرت با خرید گزاف تسلیحات و داشتن مشاوران نظامی آمریکائی و اروپائی کشور را به نابودی میکشاند ؟
What about the love-filled internationalism of NATO, which has relied on the EU to help spread its military tentacles across Europe close to the throat of the Russian bear? Is that the kind of cooperation, solidarity and unity she was thinking of ?

 در مورد انترناسیونالیسم مملو از عشق به پیمان ناتو چطور، که متکی به اتحادیه اروپا ست برای کمک کردن به گسترش شاخکهای نظامی اش در سراسر اروپا و نزدیک به گلوی خرس روسی؟ آیا این است آن نوع همکاری، همبستگی و اتحادی که او به آن فکر می کرد ؟
Williams then does what a lot of British liberals are doing at the moment. She subtly calls for subversion of the democratic will:

خانم ویلیامز سپس کاری را میکند که بسیاری از لیبرالهای بریتانیا در حال حاضر انجام می دهند . او ماهرانه خواستار براندازی اراده دموکراتیک میشود:
“The anger of the progressive remain side, however, has somewhere to go: always suckers for optimism, we now have the impetus to put aside ambiguity in the service of clarity, put aside differences in the service of creativity. Out of embarrassment or ironic detachment, we’ve backed away from this fight for too long.”

"خشم  مترقیانه در کناری باقی می ماند ، با این حال، میبایست به جایی برود: همیشه گنده گویانی برای خوش بینی، ما اکنون انگیزه ای داریم برای کنار گذاشتن ابهامات در خدمت شفافیت ، تفاوت را در خدمت خلاقیت به کناری گذاشته. از سر خجالت و یا جدا شدن کنایه آمیز، ما از این مبارزه برای مدت زمان طولانی ای هست که کنار کشیده ایم . " 

That includes seeking the ousting of Jeremy Corbyn, of course. “Progressive” Remainers, it seems, have had enough of him. His crime is that he hails from “left wing aristocracy” – his parents were lefties too, apparently, and even had such strong internationalist principles that they first met in a committee on the Spanish civil war.

البته، این شامل بیرون انداختن 'جه ره می کوربین' نیز میشود . "مترقی "یان باقیمانده ، به نظر می رسد ، از او سیر شده اند. جرم او این است که  از"چپ اشراف زاده" تحسین میگیرد - پدر و مادر او نیز چپ بودند، ظاهرا، و حتی اصول بین المللی قوی ای داشتند بطوری که در یک کمیته برای اولین بار در جنگ داخلی اسپانیا ملاقات کرده بودند.
But Corbyn’s greater crime, according to Williams, is that “he is not in favour of the EU”. It would be too much trouble for her to try and untangle the knotty problem of how a supreme internationalist like Corbyn, or Tony Benn before him, could be so against the love-filled EU. So she doesn’t bother.

اما جرم بزرگتر کوربین ، به زعم ویلیامز، این است که "او هوادار  اتحادیه اروپا نیست". بنظر بیش از حد مشکل است برای خانم ویلیامز که سعی نموده و حل کند مساله غامض اینکه چگونه انترناسیونالیست مسلکی چون کوربین، یا 'تونی بن' قبل از او، می توانند علیه اتحادیه مملو از عشق اروپا باشند. بنابراین او اصلا سعی نمیکند بفهمد.
Reversing the democratic will
معکوس کردن اراده دموکراتیک
We will never know from Williams how a leader who supports oppressed and under-privileged people around the world is cut from the same cloth as racists like Le Pen and Trump. That would require the kind of “agile thinking” she accuses Corbyn of being incapable of. It might hint that there is a leftwing case quite separate from the racist one – even if Corbyn was not allowed by his party to advocate it – for abandoning the EU. (You can read my arguments for Brexit here and here.)

ما هرگز از جانب خانم ویلیامز نخواهیم فهمید که چگونه یک رهبری که از  مردم تحت ستم و زجر کشیده در سراسر جهان دفاع میکند میتواند  با نژادپرستانی چون لوپن و ترامپ همقطار شود. این مستلزم داشتن نوعی  "تفکر چابک "منشانه ای ست که او کوربین را متهم به ناتوانی در داشتن آن میکند. ممکن است اشاره به یک مورد چپ گرایانه کاملا جدا از نژادپرستانه باشد - حتی اگر کوربین اجازه تبلیغ کردنش را توسط حزبش نداشته باشد - برای رها کردن اتحادیه اروپا. (شما می توانید استدلال من را برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در  اینجا و اینجا بخوانید .)

But no, Williams assures us, Labour needs someone with much more recent leftwing heritage, someone who can tailor his or her sails to the prevailing winds of orthodoxy. And what’s even better, there is a Labour party stuffed full of Blairites to choose from. After all, their international credentials have been proven repeatedly, including in the killing fields of Iraq and Libya.

اما نه، ویلیامز به ما اطمینان میدهد، حزب کارگر نیاز به  چپی دارد با میراث فرهنگی بسیار نوین، کسی که بتواند خود را با بادهای غالب  سنتی وفق دهد . و تازه چه بهتر که، یک حزب کارگری هست پر از بلر مسلکانی که میتوان از میانشان انتخاب کرد. بعد از هر چیز ،اعتبار بین المللی شان نیز بارها ثابت شده است، از جمله در زمینه کشتارگاه های عراق  و لیبی .
And here, wrapped into a single paragraph, is a golden nugget of liberal pathology from Williams. Her furious liberal plea is to rip up the foundations of democracy: get rid of the democratically elected Corbyn and find a way, any way, to block the wrong referendum outcome. No love, solidarity, unity or empathy for those who betrayed her and her class.

و در اینجا، پیچیده شده در یک پاراگراف، یک قطعه طلائی از آسیب شناسی لیبرالی از ویلیامز است. درخواست خشمگینانه لیبرالی خانم ویلیامز این است که پایه های دموکراسی را از بین ببرد: خلاص شدن از  کوربین ی که بشیوه دموکراتیک انتخاب شده و پیدا کردن راهی، به هر وسیله، برای جلوگیری از نتیجه اشتباه همه پرسی . بدون هیچ عشقی، همبستگی، وحدت یا همدلی برای کسانی که به او و طبقه اش خیانت کردند .

“There hasn’t been a more fertile time for a Labour leader since the 1990s. The case for a snap general election, already strong, will only intensify over the coming weeks. As the sheer mendacity of the leave argument becomes clear – it never intended to curb immigration, there will be no extra money for the NHS, there was no plan for making up EU spending in deprived areas – there will be a powerful argument for framing the general election as a rematch. Not another referendum, but a brake on article 50 and the next move determined by the new government. If you still want to leave the EU, vote Conservative. If you’ve realised or knew already what an act of vandalism that was, vote Labour.”

".هیچ زمان پر بارتری برای حزب کارگر از سال 1990 تا بحال نبوده  در مورد  ضربه ناگهانی انتخابات عمومی ، از قبل محکم و استوار، در طی هفته های آینده تشدید خواهد شد. همینکه دروغ محض استدلال خروج انگلیس از اتحادیه اروپا مشخص می شود - هرگز قصدشان جلوگیری از مهاجرت نبوده،هیچ پول اضافی برای  ان اچ اس وجود نخواهد داشت ، هیچ برنامه ای برای جایگزینی پولی که قرار بود از اتحادیه اروپا برای ساخت و ساز در مناطق محروم وجود داشته باشد نیست - استدلالی قوی ای برای مشخص کردن انتخابات عمومی بعنوان بازی برگشت وجود خواهد داشت. نه همه پرسی دیگری، بلکه ترمزی مقابل ماده 50 و حرکت بعدی توسط دولت جدید مشخص میشود. اگر شما هنوز هم می خواهید اتحادیه اروپا را ترک کنید، به محافظه کاران رای دهید. اگر برای شما مشخص شد  و یا از قبل برایتان معلوم بود که چه   عمل خرابکارانه ای  بود، به حزی کارگر رای دهید . "

A coup in the making
کودتائی در حال تکوین است
Williams and the rest of the media, of course, are not making these arguments in a vacuum. Much of the Labour shadow cabinet has just resigned and the rest of the parliamentary party are trying to defy the overwhelming democratic will of their membership and oust Corbyn. His crime is not that he supported Brexit (he didn’t dare, given the inevitable reaction of his MPs) but that he is not a true believer in the current neoliberal order, which very much includes the EU.

ویلیامز و بقیه رسانه ها، البته، این استدلال  ها را در خلاء نمیسازند . بسیاری از کابینه سایه استعفا داده و بقیه حزب پارلمانی در حال تلاش برای سرپیچی از اراده دموکراتیک قریب به اتفاق اعضای خود در برکناری کوبین مصمم هستند . جرم او این نیست که از خروج  از اتحادیه پشتیبانی کرد (او جرات نمی کرد، با توجه به واکنش غیر قابل اجتناب پذیر اعضای پارلمان ) بلکه او یک هوادار واقعی نئولیبرالیسم  حاضر نیست، که شامل اتحادیه اروپا میگردد .
Here is what one of the organisers (probably a shadow cabinet minister) of this coup-in-the-making says:

و این آنچیست که یکی از سازمان دهندگان (احتمالا یک وزیر کابینه  سایه) از کودتای در شرف تکوین می گوید:
“The plan is to make Corbyn’s job as leader extremely difficult in the hope of pushing him to resign, with most MPs refusing to serve as shadow ministers, show up on the frontbench in the House of Commons, support him at PMQs or formulate policy under his leadership.”

"برنامه این است که کاری کنیم که شغل کوربین  به عنوان رهبر(حزب-م) بینهایت سخت گردد تا او را بسمت استعفا سوق دهیم، با امتناع اکثر نمایندگان مجلس بعنوان وزیران سایه ،ظاهر شدن در صندلیهای جلوی مجلس عوام، از او در مقام نخست وزیری حمایت کردن یا در تدوین کردن سیاست تحت رهبری او. " 

This was presumably said with a straight face, as though Corbyn has not been undermined by these same Blairite MPs since day one of his leadership. This is not a new campaign – it has simply been forced to go more public by the Brexit vote.

این احتمالا با چهره ای حق به جانب گفته شد، انگار که زیر آب کوربین  توسط همین بلریستهای اعضای مجلس از همان روز اول زده  نشده بود.  این یک پویش(کمپین) جدیدی نیست - فقط به همین سادگی به سطح عموم در رای برای خروج از اتحادیه کشانده شده .
Labour MPs do not just want to oust a leader with massive support among party members. They have hamstrung him from the outset so that he could not lead the political revolution members elected him to begin. And now he is being made to pay the price because he privately backs a position that, as the referendum has just shown, has majority support.

اعضای حزب کارگر در پارلمان نمیخواهند رهبری را که حمایت گسترده در میان اعضای حزب دارد را بیرون کنند. آنها او را از ابتدا فلج کرده اند به طوری که نتواند انقلاب سیاسی را که اعضا آنرا برایش انتخاب کرده اند به سرانجام رساند. و اکنون میخواهند که او قیمتش را بپردازد  چرا که او بطور خصوصی از موضعی دفاع میکند که،آنطور که رفراندم نشان داده، حمایت اکثریت را دارد.


The neoliberal prisonزندان نئولیبرال
The Brexit vote is a huge challenge to the left to face facts. We want to believe we are free but the truth is that we have long been in a prison called neoliberalism. The Conservative and Labour parties are tied umbilically to this neoliberal order. The EU is one key institution in a transnational neoliberal club. Our economy is structured to enforce neoliberalism whoever ostensibly runs the country.

آرای خروج از اتحادیه اروپا  یک چالش بزرگی برای چپ است که با حقایق روبرو شود. ما می خواهیم باور کنیم که آزادیم، اما حقیقت این است که ما مدت طولانی ایست که در زندانی به نام نئولیبرالیسم هستیم. احزاب محافظه کار و کارگر به ناف نئولیبرالیسم گره خورده اند. اتحادیه اروپا یک نهاد کلیدی در یک باشگاه نئولیبرال فراملی است. ساختار اقتصاد ما برای به اجرا درآوردن نئولیبرالیسم درست شده حالا هر کسی این کشور را  ظاهرا بگرداند.
That is why the debate about Brexit was never about values or principles – it was about money. It still is. The Remainers are talking only about the threat to their pensions. The Brexiters are talking only about the role of immigrants in driving down wages. And there is good reason: because the EU is part of the walls of the economic prison that has been constructed all around us. Our lives are now only about money, as the gargantuan bail-outs of the too-big-to-fail banks should have shown us.

به همین دلیل است که بحث خروج هرگز درباره ارزش ها و اصول نبودند- بلکه در مورد پول بود. هنوز هم هست.  مدافعان ماندن در اتحادیه فقط راجع تهدید به حقوق بازنشستگی خود صحبت میکنند. مدافعان خروج  تنها بابت نقش مهاجران در پائین آوردن دستمزدها صحبت میکنند. و دلیل خوبی هم وجود دارد: زیرا اتحادیه اروپا بخشی از دیوار زندان اقتصادی است که در اطراف ما ساخته شده . زندگی ما در حال حاضر فقط راجع به پول است، همانطور که نجات بزرگ دو بانک عظیم الجثه که نمیبایست شکست بخوردن به ما نشان داده شده است.
There is a key difference between the two sides. Most Remainers want to pretend that the prison does not exist because they still get privileges to visit the living areas. The Brexiters cannot forget it exists because they are never allowed to leave their small cells.

تفاوت کلیدی بین دو طرف وجود دارد. اکثر مدافعین ماندن میخواهند وانمود کنند که زندان وجود ندارد، چرا که آنها هنوز امتیاز بازدید از مناطق زندگی شده را دارند .مدافعین خروج نمی توانند فراموش کنند که زندان وجود دارد زیرا آنها هرگز اجازه ترک سلولهای کوچکشان را ندارند.
The left cannot call itself a left and keep whingeing about its lost privileges while denouncing those trapped inside their cells as “racists”. Change requires that we first recognise our situation – and then have the will to struggle for something better.

 چپ نمی تواند خود را چپ بخواند و همش درباره امتیازات از دست رفته اش بنالد در حالی که  کسانی را که در دام سلولهایشان گیر کرده اند  را به عنوان «نژاد پرست» بخوانند. تغییر مستلزم آن است که ما اول  وضعیتمان را تشخیص دهیم - و بعد اراده مبارزه برای چیزی بهتر است.
Jonathan Cook won the Martha Gellhorn Special Prize for Journalism. His latest books are “Israel and the Clash of Civilisations: Iraq, Iran and the Plan to Remake the Middle East” (Pluto Press) and “Disappearing Palestine: Israel’s Experiments in Human Despair” (Zed Books). His website is www.jkcook.net.

جاناتان کوک جایزه ویژه مارتا گلهورن برای روزنامه نگاری به دست آورد. آخرین کتاب او "اسرائیل و برخورد تمدن ها: عراق، ایران و برنامه به بازسازی شرق میانه" (چاپ پلوتو) و "ناپدید شدن فلسطین: آزمایش اسرائیل در ناامیدی بشر" (زد کتاب). وب سایت خود را است.
www.jkcook.net 

No comments:

Post a Comment