"مائیم که اصل شادی و کان غم ایم
سرمایه ی داد ایم و نهاد ستم ایم
پست ایم و بلند ایم و کمال ایم و کم ایم
آیینه ی زنگ خورده و جام جم ایم
حکیم عمر خیام نیشابوری
=====================
به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل"
"که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم
سرمایه ی داد ایم و نهاد ستم ایم
پست ایم و بلند ایم و کمال ایم و کم ایم
آیینه ی زنگ خورده و جام جم ایم
حکیم عمر خیام نیشابوری
=====================
به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل"
"که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم
سعدی
======================
شب قدری چنین عزیز و شریف"
"با تو، تا روز خفتنم، هوس است
"ترسم که سود نبرد روز دادخواست
نان حلال شیخ زآب حرام ما"
حافظ
===================
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟
ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟
،کشتیم خرد؛ دار زدیم دانش را
!دربند و اسیر صد خرافات شدیم
مولانا
==================
گر تو خاموش بمانی"
چه کسی خواهد بود
که گواهی دهد
اینجا بودند
عاشقانی که زمین را به دگر آیینی
خواستند آذین ببندند
"!و چه شیدا بودند
دکتر شفیعی کدکنی
=================
محبوبم اگر به تو دروغ بگویم"
شب قدری چنین عزیز و شریف"
"با تو، تا روز خفتنم، هوس است
"ترسم که سود نبرد روز دادخواست
نان حلال شیخ زآب حرام ما"
حافظ
===================
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟
ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟
،کشتیم خرد؛ دار زدیم دانش را
!دربند و اسیر صد خرافات شدیم
مولانا
==================
گر تو خاموش بمانی"
چه کسی خواهد بود
که گواهی دهد
اینجا بودند
عاشقانی که زمین را به دگر آیینی
خواستند آذین ببندند
"!و چه شیدا بودند
دکتر شفیعی کدکنی
=================
محبوبم اگر به تو دروغ بگویم"
قطع گردد و ناکام شود زبانم
از خوشبختی گفتن دوستت دارم
محبوبم اگر به تو دروغ بنویسم
خشک شود و محروم بماند دستم
از خوشبختی نوازش تن تو
محبوبم اگر چشمانم به تو دروغ بگویند
مثل اشک های دو چشم پشیمان
بر دست هایم جاری شوند
".و هرگز تو را نبینند
ناظم حکمت
مترجم: مجتبی نهانی
==================
"از روزی که شناختم ات
هم زمان می خندم و گریه می کنم
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکی ست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم."
غاده السمان
===================
"تو را چون گل سرخ نمک دوست نمی دارم
یاقوت،میخک پیکان کشیده ی آتش زا؛
همانگونه که بعضی چیزهای تیره و تار می پسندند
من در خفا،میان سایه و روح دوستت دارم
دوستت دارم چون گیاهی بی گل
که در خود و پنهانی نور گل می افشاند
به شکرانه ی عشق تو در تاریکی بدنم
چه عطرهایی از خاک که محفل نگرفت
دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور،نه کی و کجا
دوستت دارم صاف و ساده،راحت و بی غرور
این گونه دوستت دارم،عاشقی دیگر ندانم
این گونه دوستت دارم،که نه باشم و نه باشی
آنقدر نزدیک که دست تو روی سینه ام مال من
و آنقدر نزدیک که وقتی به خواب می روم پلک هایت روی هم افتند"
پابلو نرودا
"از روزی که شناختم ات
هم زمان می خندم و گریه می کنم
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکی ست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم."
غاده السمان
===================
"تو را چون گل سرخ نمک دوست نمی دارم
یاقوت،میخک پیکان کشیده ی آتش زا؛
همانگونه که بعضی چیزهای تیره و تار می پسندند
من در خفا،میان سایه و روح دوستت دارم
دوستت دارم چون گیاهی بی گل
که در خود و پنهانی نور گل می افشاند
به شکرانه ی عشق تو در تاریکی بدنم
چه عطرهایی از خاک که محفل نگرفت
دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور،نه کی و کجا
دوستت دارم صاف و ساده،راحت و بی غرور
این گونه دوستت دارم،عاشقی دیگر ندانم
این گونه دوستت دارم،که نه باشم و نه باشی
آنقدر نزدیک که دست تو روی سینه ام مال من
و آنقدر نزدیک که وقتی به خواب می روم پلک هایت روی هم افتند"
پابلو نرودا
No comments:
Post a Comment