آیا_از_خود_بیزاریم؟#
پرگار#
55:16
3 ago. 2019
تا حال شده هنرمندی حرف دل شما را بزند آن هم در بدترین شرایط روحی تان؟ شده عصیان و درماندگی، انسداد فکری و سیاسی، گذشته گرایی سترون و فقدان امید، همه ی این ها به زبانی که زبان شماست بیان شود؟ چنین شود ولی ساعتی بعد از خود پرسیده باشید که این اما چه دردی از من دوا کرد؟
لابد کم پیش نیامده خبری بشنوید که عصیان روحی تان را از نو زنده کند. لت و پار شدن جوانی درزندان، جوانی که به جرم ابراز عقایدش در کنار جانیان و چاقوکشان حبس شده بود یا محکومیت زندان ده دوازده ساله برای زنی که وکالت را جدی گرفته بود. کم پیش نیامده عکسی ببینید که حس بی چارگی و عصبیت پنهانتان را از نو زنده کند. مثل عکس کودکی که بر آسفالت فرودگاه منتظر رسیدن جناره ی پدر سربازش از مرزهای شرقی ست. اگر از این لحظات دارید بیان آن ها توسط یک هنرمند را حرف دل خود خواهید یافت. هنرمندی که این درماندگی و این عصیان را بی ملاحظه طوری به سوی شما پرتاب کند که سهم خودتان در این وضعیت را فراموش نکنید، سهمی که دارید چه خارج باشید چه داخل، چه هنرمند باشید چه روزنامه نگار، چه کارگر باشید چه کارفرما. محسن نامجو، ترانه سرا و خواننده، می گوید نه رویایی مانده و نه آرمانی، "نه خودباوری و اعتمادبه نفسی. از پوچی درونمان، از خالی بودن ذهن و روحمان نگران نیستیم. اما مدام خودمان را در آینه ی دیگران برانداز می کنیم." ولی آیا این تصویر را، وقتی عصبانیت و درماندگی تان فروکش می کند، تصویر دقیقی از ایران و از اوضاع جامعه ی ایرانی داخل و خارج می یابید؟ و اگر چنین توصیفی از حال و روزمان کمابیش دقیق است آیا راه چاره ای هم در آن می بینید؟ از احساس عجز و بی چارگی چه نوع سیاست ورزی و چه نوع اخلاق رهایی بخشی ممکن است امکان بروز پیدا کند؟
مهمانهای برنامه: محسن نامجو؛ ترانهسرا و خواننده و سالور ملایری؛ پژوهشگر نقد فرهنگی
===================================
پسگفتار
از اول تا آخر حرف جناب م نامجو مملو از تناقض است.اینکه از یکطرف میگه ما تو ایران هیچ گذشته پرافتخاری
نداریم(!!) و از طرف دیگه میگه غرب هم واسه ما چیزی نداره...اینکه وقتی فلان هنرمنده میاد تو خارج که بچه اش متولد بشه نشون از اینه که از خودش بیزاره و از طرف دیگه میگه چرا به موسیقی و ادبیات و متفکرینمان بی اعتنا هستیم...چرا جناب ترامپ اسم خامنه ای رو نمیتونه بنویسه...ولی حقوق بشر غرب و مسیحیت پیروز شده اند و ما عقب مونده ایم...همینجاست که س.ملایری بدرستی دست روی این تناقض گویی میذاره و پته نامجو را رو آب میریزه
-----------------------------
پیشنهاد میکنم جناب نامجو اول بره مطالعاتش را هم در باره ایران و شرق از یکطرف و هم در مورد آمریکا و غرب از طرف دیگه بیشتر بکنه...بعد در برابر مسائلی که آنها را به عنوان معضل می بیند کنکاش درست و حسابی بکند و دست آخر جوابی صریح و واضح برای حل این معضلات مطرح کند...دست آخر مشخص کنه نوستالژی خوبه یا بد!؟
پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment