Thursday, September 27, 2018

#دکتر_نیازمندان_کامبوج، در 71 سالگی #فوت کردBeat Richner, Doctor to Cambodia’s Needy

ترجمه از : پیمان پایدار




#Beat_Richner, #Doctor_to 

#Cambodia’s_Needy_young, Dies at 71

Image
When not running his hospital network in Cambodia, Dr. Beat Richner moonlighted as a cellist, giving performances as his alter ego Beatocello, whom he described as “a poetic and musical comedian or clown.” He poured the proceeds back into providing medical care.
هنگامی که در شبکه بیمارستان خود در کامبوج کار نمیکرد، دکتر بیت ریچنر به عنوان یک چلیست(چلو) موسیقی اجرا میکرد: بعنوان دگر خود بیتچلو، که او آنرا چنین توصیف میکرد: "شاعرانه و کمدین موسیقی یا دلقک"!!
By Julia Wallace

PHNOM PENH, Cambodia — Beat Richner, a Swiss pediatrician who opened a network of children’s hospitals in Cambodia at a time when quality health care was all but nonexistent in that country, died on Sept. 9 in Zurich. He was 71.

پنوم پن، کامبوج - بیت ریچنر، یک متخصص اطفال سوئیس که یک شبکه بیمارستان های کودکان را در کامبوج در زمانی که کیفیت مراقبت های بهداشتی عملا در آن کشور وجود نداشت ، در 9 سپتامبر در زوریخ،  فوت کرد. او 71 سال داشت.
His death was confirmed by Dr. Denis Laurent, his longtime deputy director at the Kantha Bopha Children’s Hospitals in Cambodia. No cause was given. Dr. Richner had been treated for a degenerative brain disease.

مرگ او توسط دکتر دنیس لورنت، معاون دایمی وی در بیمارستان های کودکان کانتا بوفا در کامبوج تأیید شد. هیچ علتی داده نشد دکتر ریچنر برای یک بیماری انحطاط مغزی درمان شده بوده است.
He arrived in Phnom Penh, the capital of Cambodia, in 1992 to take over a 60-bed pediatric hospital in a country ravaged by civil war during the Khmer Rouge era, mired in poverty and rife with corruption.

او در سال 1992 به پنوم پن، پایتخت کامبوج، وارد شد تا یک بیمارستان 60 تختخوابی را در بیمارستان کودکان در یک کشور ویران شده توسط جنگ داخلی در دوران خمر های سرخ ، قوطه بر فقر و فساد اداری کند.
His facility became known as the Angel Hospital because it treated anyone, no matter 
how poor, while providing care at a level many did not believe possible in Cambodia.














تسهیلات او به عنوان بیمارستان فرشته شناخته شده بود؛ زیرا هر کسی را  تحت مراقبت قرار میداد، هرچند فقیر  درحالیکه مراقبت در این سطح را بسیاری از مردم در کامبوج اعتقاد به امکان پذیر بودنش را نداشتند.

Through fund-raising and fierce advocacy, he gradually turned the building into a network of five medical centers in two cities, Phnom Penh and Siem Reap. They now treat about one million patients a year.

از طریق جمع آوری پول و حمایت شدید، او به تدریج این ساختمان را به یک شبکه پنج مرکز پزشکی در دو شهر پنوم پن و سیم ریپ تبدیل کرد. آنها اکنون حدود یک میلیون بیمار در سال را درمان می کنند.
Dr. Richner, whose motto was “One child, one life,” was beloved by many Cambodians, who saw his devotion to patient care as a corrective to their government’s failures in helping the sick and even disregard for human life.

دکتر ریچنر، که شعارش "یک کودک، یک زندگی" بود، توسط بسیاری از کامبوجی ها مورد تمجید قرار گرفت، بطوری که تعهد او به مراقبت از بیمار را به عنوان اصلاحی بر شکست دولتشان در کمک کردن به بیماران و حتی بی توجهی به زندگی انسان میدیدند.
But he could be irascible and uncompromising and often clashed with international public health experts, some of whom found his efforts ego-driven and unsustainable.

اما او می توانست پرخاشگر/تند طبع و غیرقابل انعطاف باشد و اغلب با کارشناسان بهداشت عمومی بین المللی درگیر میشد، که برخی از آنها تلاش های او را بر اساس خودخواهی و ناپایدار ارزیابی می کردند.
In one instance he took out newspaper advertisements accusing the World Health Organization of “passive genocide,” saying it emphasized adhering to rules and protocols over saving lives. He dared the organization to donate its entire annual budget to create 200 of his hospitals around the world. (It did not.)
در یک مورد او با تبلیغی در روزنامه ها سازمان بهداشت جهانی را به "نسل کشی غیر انسانی" متهم کرد، و گفت که تاکید آنها بیشتر بر قوانین و پروتکل هاست تا نجات جان انسانها. او این سازمان را فرا خواند تا جرأت کند کل بودجه سالانه شان را برای ایجاد 200 تا از بیمارستانهای خودش در سراسر جهان اهدا کند. (این کار را نکرد.)
“For a poverty-stricken child who needs to be healed and saved, the theoretical and ideological question of sustainability that the experts in their offices are concerned about is absolutely meaningless,” Dr. Richner wrote in 1998.

دکتر ریچنر در سال 1998 نوشت: "برای یک کودک فقیر که نیاز به بهبودی و نجات دارد، مقولات تئوریک و ایدئولوژیک پایداری که کارشناسان در دفاترشان نگران آن هستند کاملا بی معنی است"







He had almost no personal life or interests outside of medicine, with one exception: He moonlighted as a cellist, giving performances as an alter ego named Beatocello, whom he described as “a poetic and musical comedian or clown.”

او تقریبا هیچ زندگی شخصی و یا منافعی خارج از پزشکی نداشت، به جز یک استثنا: او شبها به عنوان نوازنده چلو شناخته می شد، با اجرای نمایش 'دگرگونی نفس بنام بیتو چلو' ، که او آنرا به عنوان " شاعرانه و موسیقیدان کمیک یا دلقک" میخواند.
In this guise, he would play soulful renditions of Bach’s cello suites and his own original compositions for tourists in exchange for donations, which he then poured back into his hospitals.

در این صورت، وی با اجرای تجدید روحیه از سوئیت های چلوی باخ  و ساخته هایی از خودش برای گردشگران در ازای کمک های مالی بیمارستان های خود را تغذیه می کرد.
“His life was very limited and connected to only two things,” said Dr. Ky Santy, who became the director of Kantha Bopha after Dr. Richner stepped down for health reasons last year. “First, to the daily life of the hospital; and second, to the cello.”

دکتر کی سانتی، مدیر کل کانتا بوپا پس از اینکه دکتر ریچنر سال گذشته از نظر سلامتی خود را کنار کشید ، گفت: "زندگی او بسیار محدود بود و به دو چیز مرتبط ." "اول، به زندگی روزانه بیمارستان؛ و دوم، به چلو. "
Living austerely, Dr. Richner worked 12 hours a day, took no vacations and drove a 22-year-old car. He used a corner table at the hospital canteen as his office, meeting with the staff there as he ate his customary breakfast of two hard-boiled eggs and a cup of coffee. For lunch, he would eat the same fare in the same spot before embarking on his hospital rounds. At 3:30 p.m. he would practice music.







Image









زندگی ریاضت کشانه ای داشت ، دکتر ریچنر دوازده  ساعت در روز کار میکرد ، بدون تعطیلات و ماشینی 22 ساله را
 میراند. او به عنوان دفتر خود از میزی در گوشه آشپزخانه بیمارستان استفاده میکرد و با صبحانه همیشگی که شامل دو تخم مرغ پخته و یک فنجان قهوه بود با همکارانش ملاقات میکرد. برای ناهار، او همان دو تخم مرغ را در همانجا  قبل از رفتن به سر کشی به بیمارستان هایش. ساعت 3:30 عصر او  تمرین موسیقی می کرد



Dr. Richner, right, with King Norodom Sihamoni of Cambodia at a benefit gala in Zurich in 2007. His motto in bringing pediatric care to Cambodia’s children was “One child, one life.”
Credit
Steffen Schmidt/EPA

After he stepped down from running the hospitals, Dr. Richner established a local fund-raising arm with government support to ensure that his work could survive him.
بعد از استعفا از اداره بیمارستانهایش، دکتر ریچنر دست به تاسیس نهادی برای جمع آوری پول با کمک دولت زد
تا مطمئن شود کار او ادامه خواهد داشت

After his death, the government announced a weeklong period of mourning, then extended it by 100 days because so many people wished to pay respects.

پس از مرگ او، دولت یک هفته اعلام عزاداری کرد، و سپس آن را به 100 روز تمدید کرد، زیرا بسیاری از مردم خواستار اهدای دین احترام بودند.
“When we had a problem in the hospital with the patients, or decision-making to manage, we would just come to the table in the canteen, the headquarters of Beat Richner,” Dr. Santy said in an interview. “No need to go to the office and discuss in a cool, air-conditioned room. This was very special for me.”

دکتر سانتی در مصاحبه ای گفت: "هنگامی که ما  در بیمارستان با مریض ها مشکلی داشتیم یا تصمیم در مدیریت داشتیم، ما فقط  به گوشه ای که دکتر ریچنر مینشست می آمدیم ، مقر بیت ریچنر . بدون نیاز به رفتن به دفتر و بحث در اتاقی با  تهویه مطبوع. این برای من بسیار ویژه بود. "
Today the streets outside Kantha Bopha’s main hospital in Phnom Penh are typically mobbed with parents seeking treatment for their children, who have often traveled hours from the countryside in crowded vans. Some children arrive attached to IV poles or plastered with menthol patches as a stopgap fever remedy. The crowds are so thick that traffic police are posted outside to maintain order.












ا








امروزه خیابان های خارج از بیمارستان اصلی کانتی بوپام در پنوم پن، به طور معمول مملو از  والدینی است که در جستجوی درمان فرزندان خود هستند که اغلب ساعت ها از حومه شهرها در وانت های شلوغ سفر می کنند. بعضی از بچه ها با آی وی متصل شده وارد میشوند و یا با تکه های پوشیده شده  با اندومولیک گچ  به عنوان درمان مریض تب دار. جمعیت آنقدر عظیم است که پلیس راهنمایی و رانندگی در خارج جهت حفظ نظم قرار می گیرد.

Dr. Richner was born in Zurich on March 13, 1947. Little is known about his early life, but by his own account, after receiving his medical degree in 1973 and working at the Zurich Children’s Hospital for a year, he was asked by the Swiss Red Cross to travel to Cambodia on a relief mission in 1974.

دکتر دکتر ریچنر در زوریخ در 13 مارس 1947 متولد شد.  در مورد زندگی او شناخت کمی است، اما بزعم خودش، پس از دریافت درجه پزشکی خود  در سال 1973 و کار در بیمارستان کودکان زوریخ برای یک سال، او توسط صلیب سرخ سوئیس برای سفر به کامبوج در یک ماموریت امداد در سال 1974 فرستاده شد.
There he treated children at a hospital called Kantha Bopha, named for a Cambodian 
princess who had died of leukemia as a toddler.

در آنجا او در بیمارستان تحت عنوان کنتا بوپا، که به نام یک شاهزاده خانم کامبوجی که از بیماری لوسمی به عنوان یک کودک نوپا فوت کرده بود، کودکلن را تحت درمان قرار میداد.
At the time, the country was in the grip of a civil war between the United States-backed regime of the Cambodian general Lon Nol and Communist insurgents, the Khmer Rouge.
در آن زمان، کشور درگیر یک جنگ داخلی  بود بین رژیم ژنرال لون نول که توسط ایالت متحده حمایت میشد و کمونیستهای شورشگر خمر سرخ کامبوج .
On April 17, 1975, Khmer Rouge forces swept into Phnom Penh and overthrew the government, ushering in a nearly four-year period of repressive agrarian Communism. The new regime destroyed the country’s medical system and systematically targeted intellectuals, including doctors, for execution. Most members of the medical staff at Kantha Bopha were killed.
در 17 آوریل 1975، نیروهای خمرهای سرخ وارد پنوم پن شدند و دولت را سرنگون کردند، طلیعه دار یک دوره چهار ساله کمونیست عقبگرایانه دهقانی بودند. رژیم جدید نظام پزشکی کشور را تخریب کرد و به طور سیستماتیک، روشنفکران، از جمله پزشکان را برای اعدام هدف قرار میداد. اکثر اعضای کادر پزشکی کانتی بوپا کشته شدند. 


.

Dr. Richner fled the country, returned to Switzerland and established a pediatric practice, but he never forgot his time in Cambodia. In 1992, after a peace treaty had been signed between the warring factions, he returned and was asked by Cambodia’s king, Norodom Sihanouk, to help restore the Kantha Bopha.




“It was not the will of Dr. Richner to have this huge hospital,” Dr. Laurent, the deputy director, said. “He had only one goal, which was to save the maximum number of children with the best quality of treatment.”












This led to clashes with Cambodian officials. In one episode Dr. Richner was criticized for spending lavishly when he imported a CT scanner to diagnose tuberculosis. Enraged by the implication that Cambodian children did not deserve top-of-the-line treatment, he sent a young Dr. Santy to France for a graduate course in pediatric radiology so that at least one person in the hospital network would know how to use the machine.



















دکتر ریچنر از کشور فرار کرد، به سوئیس بازگشت و یک مرکز اطفال را تأسیس کرد، اما او هرگز اوقتت خود را
 در کامبوج فراموش نکرده بود. در سال 1992، پس از اینکه یک پیمان صلح میان جناح های متخاصم امضا شد، او برگشت و از طرف  پادشاه کامبوج نورودوم سیهانوک مامور تاسیس مجدد کنتا بوپا گشت.



دکتر لارن، معاون مدیر، گفت: "این اراده دکتر ریچنر نبود که بیمارستان بزرگی داشته باشد." "او تنها یک هدف داشت، که حداکثر تعداد فرزندان را با بهترین کیفیت درمان کند."

Chin Rasopanhaka was among them. At a shrine inside Kantha Bopha, she lit an 
incense stick and bowed before a portrait of Dr. Richner. She was there for a follow-up appointment for her 19-month-old daughter, Somonia, who had been hospitalized with tuberculosis.

چین رسوپا کانا در میان آنها بود. در محرابی  در کنتا بوپا، او یک چوب بخور را روشن کرد و به سمت پرتره دکتر ریچنر خم شد. او در آنجا  برای پیگیری مریضی دختر 19 ماهه  اش، سومونیا بود که با سل  بستری است.






این منجر به درگیری با مقامات کامبوج شد. در یک مورد دکتر ریچنر برای خرج کردن به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، زمانی که او یک اسکنر سی تی برای تشخیص سل را وارد کرد. او ناراضی از این بابت که کودکان کامبوجی سزاوار درمان  والا نیستند و او دکتر سانتی جوان را به فرانسه برای دوره ی فارغ التحصیلی در رادیولوژی کودکان فرستاد تا حداقل یک نفر در شبکه ی بیمارستان بداند چگونه از آن ماشین استفاده کند .

“What I have heard about him is that he was very generous — he helped Cambodian children, no matter whether they were rich or poor, and he helped us for free,” she said. “And when we came, we left the hospital completely cured.”

او (خانم چین)گفت: "چیزی که من در مورد او شنیدم این است که او بسیار سخاوتمند بود - او به کودکان کامبوج کمک کرد، مهم نیست که آنها غنی و  یا فقیر بودند ، و او به ما مجانی کمک میکرد." "و هنگامی که ما آمدیم، بیمارستان را با درمان ترک میکردیم.."
At the altar, the hospital’s staff had placed some familiar items: two hard-boiled eggs and a cup of coffee.

در محراب، کارکنان بیمارستان چند رقم آشنا قرار داده بودند: دو تخم مرغ پخته شده و یک فنجان قهوه.







No comments:

Post a Comment