Thursday, December 12, 2019

#کتاب_مزخرفات_فارسی_قسمت34م

بازنویسی کلیت کتاب 'مزخرفات فارسی'
رضا شکراللهی
انتشارات ققنوس،زمستان1396
چاپ ششم 1398
هزار و صد نسخه
=====================================
فهرست
مقدمه9
زنگ اول: شیرینی زبان11
ِگردن نازکِ زبان مادری14
هکسره حق مسلم ماست16
دستاوردهایی که با پا می آوریم18
در ستایشِ کردن21
منتظران متوقع23
مختلفِ گوناگونِ پر شمارِ متفاوت26
29!راجبه حیضّ انتفا
مزخرفاتِ لایتَچَسَبک32
لشکر گاف35
یدک کشیِ ورزشی و سیاسی37
کلنجار39
دستمال قیصریه در قیطریه42
44معلق بازی پیش غازی یا قاضی؟
سنگی برای واکندن، سنگی برای به سینه زدن46
بحث شیرین پنبه زنی 48
50!چه کشکی،چه پشمی،چه دوغی
مَثَل های "آب"دارِ خشکیده52
دمار روزگار یعنی کجا؟54
دو دلار بده آش57
اکبر مشتی مندلی59
دروغ حناق هست یا نیست؟61
ثواب و کباب و صواب64
دست مریزاد یا پس مریضاد؟66
تصفیه حساب یا تسویه حساب68
محذور و محظور و معذور71
74!خبرگضاری
پیشخان یا پیشخوان؟76
کج دار و مریز79
انضباط دسته دار81
غلت زدن در غلط83
اِعمالِ قانون را صرف نکنید87
جیگر یا میانجیگر؟89
90آپاراتی تسلیت
غلط نامصطلح93
انتقادِ آدم باید از آدم باشد95
رشادت در رسوخ97
مراقب رقیب باشید99
این جانبه شاعره ای هستم فارسی زبانه101
جهشِ سوق الجیشی103
تیترهای چپ اندر قیچی105
نتایج همه کَس کُش109
گفت وگو با طعم "واو" 112
نوروز؛از جشن تا عید114
لفت دادن در یک ثانیه116
پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسورها118
این یکی شیر است که همرسانی می شود120
خرکیف و عصر هیروگلیف مدرن122
دستم رو بگیر، نه دستمُ  و نه دستم و125
غلط کردی که خوب نوشتی130
یک فقره ویرایش سیاسی132
زنگ آخر: ویراستار یا وَویراستار؟134
===============================
آپاراتی تسلیت


:اگر روزی از کارتان استعفا کنید، چه جور متنی می نویسید؟ این چطور است

احترامآ اینجانب...که افتخار همکاری با شما عزیزان را در آموزش و پرورش...را با سمت معاونت... را داشتم. حال که در سنگر دیگری جهت خدمت به کلیه همکاران محترم فرهنگی نصیب اینجانب گردید، بدین وسیله از کسب کلیه تجارب، همکاری و پیشنهادات شما همکاران محترم تشکر و قدردانی می نمایم. در ضمن چنانچه بنا به ضروریات اداری باعث تالم خاطر همکاران محترم را گردیدم حلالیت مطالبه می نمایم.

سر گیجه نگیرید، به خصوص از این همه "را" که دست و دلبازانه در این چند خط ریخته است. روزانه هزاران نامه با انشایی چپرچلاق از این دست نوشته می شود،اما خب فرق است میان این که نامه را "دفتر هماهنگی های مربوطه در شهرداری تهران .و حومه" بنویسند یا این که یک معاون آموزش و پرورشی آن را بنویسد و عینآ منتشر هم بشود

موضوع اما این جور انشا و این همه "را"ی بلاتکلیف هم نیست. این نامه مطلعی هم دارد به مناسبت محرم با این عبارت:"ایام سوگواری سالار شهیدان بر همه تسلیت باد." عبارت "تسلیت باد" را این روزها بر در و دیوار شهر و 
روزنامه و خبرگزاری و تلویزیون می بینیم و از دهان مبارک گویندگان رسانه ها هم بسیار می شنویم. چیزی شبیه و 
به قیاسِ "مبارک باد". این "باد" چیست که از قدیم با آن تبریکمان را می گفتیم و حالا تسلیت را هم، به جای بدهیم 
یا بگوییم، می بادیم؟

:ادیبان به "باد" می گویند فعل دعایی که مخفف "بواد" است، یعنی فعل بودن با الفِ دعا. از فردوسی است این
دی و فرودینت خجسته بواد   درِ هر بدی بر تو بسته بواد

ساده اش می شود "باشد". مبارک باد یعنی امیدوارم مبارک باشد. هم خانواده آن هم "بادا"ست که می گویند از تخفیف "بُوَدا" به دست آمده و کاربرد آن در زبان و ادبیات کهن بسیار بوده است. در قدیم برای فعل های دیگر هم این کار را می :کردند. مثلآ کناد،شواد،مرواد،نمیراد،بماناد و نماناد. بیت معروف حافظ را که به یاد دارید

ساقیا آمدن عید مبارک بادت       وان مواعید که کردی مرواد از یادت

:این جور فعل دعایی در زبان گفتار امروز ما هم کاربرد دارد. مثل همین "مباد" و "مبادا". فقط سعدی نبود که می گفت

دل زیر دستان نباید شکست       مبادا که روزی شود زیر دست

امروزه حتی کسانی که در شکستنِ دلِ زیردستان مسئولیت اصلی را بر گردن مبارک خود دارند، در امر و نهی های هر روزه .خود از "مبادا" زیاد استفاده می کنند

با این وصف،استفاده از "باد" برای "مبارک" مفهوم است. مبارک یعنی خجسته، همایون و فرخنده. اما تسلیت به چه معناست؟ تسلیت را هم ما از زبان عربی گرفته ایم در معنای دلداری،اندوه بردن،دل آسایی و خاطر نوازی.حالا خودتان قضاوت کنید که"فلان عزا را تسلیت باد گفتن" دقیقآ چه معنایی دارد. دلداری باد؟ یعنی امیدوارم دلداری باشد؟

 .خیلی از گرفت و گیرهای ما در نوشتن و نیز در فهم نوشته ها و مطالب بر می گردد به فکر نکردن و دقیق نشدن ما در خودِ واژه ها ذهن انسان در درک زبان، بیش از تفکر،عادت دارد به ذخیره کردن قالبیِ واژه ها. از همین روست کودکی که تازه زبان باز کرده چون به زبانی که در گیر آموختن آن است می اندیشد، در کنار ذخیره کردن، بسیار بیشتر از ما با واژه ها بازی می کند و مثلآ به جای "پختی" می گوید "پزوندی". ذهن این کودک بسیار بیشتر از ما درگیر درکِ واژه ها و ساخت و ساز بیشتر آن هاست. اما هر چه بزرگ تر می شویم، ذهن ما در فکر کردن به واژه ها تنبل تر می شود و روزی می رسد مثل امروز که معلم ما به  جای نامه نوشتن،سینه خیز می رود و از همه جای شهر و رسانه ها هم به ما تسلیت باد می گویند، بی آن که بدانند و .بدانیم که نسبتِ این "باد" با "تسلیت" چیست

No comments:

Post a Comment