کتاب نقل قولهائی از آنارشیستها
Quotation from Anarchists
ویراستار : پل برمن
Edited by : Paul Berman
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************
لیست فصلهای کتاب
Editor's Introductionصفحه3 :مقدمه ویراستار
What Is Anarchismصفحه 27: آنارشیست چیست
Smash The State صفحه 36: داغان کردن دولت
"Capitalismis the Greatest Crime of All"صفحه 78:سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست
Abolish Godصفحه 87: ملغی کردن خدا
Revolutionصفحه 93: انقلاب
The Anarchistsصفحه 127: آنارشیستها
Who Makes the Revolutionصفحه 147: چه کسانی انقلاب میکنند
Anarchyصفحه 160: آنارشی
Bibographical Notesصفحه 213: نوتهای بیوگرافیک
Books on Anarchismصفحه 217: کتابهائی در مورد آنارشیسم
************************
مقدمه ویراستگر
در شانزده قسمت
قسمت دوم
مقدمه ویراستگر
در شانزده قسمت
قسمت دوم
***********************
برای قسمت اول
رجوع کنید به نهم دسامبر 2015
**********************
برای مطالعه آخرین فصل کتاب(آنارشی) به ترتیب ذیل رجوع شود
برای قسمت اول و دوم و سوم رجوع کنید به
"شر، در چشم آنارشیستها،" پیتر کروپوتکین به قضات دادگاهش در سال 1883 گفت: "..... در اصول قدرت/اتوریته نهفته است." طرفداری از آزادی خواهی معرف شور و شوق اخلاق آنارشیسم می باشد، و در واقع، بسط و گسترش رانش رادیکال که در ذات لیبرالیسم کلاسیک هست ریشه بسیاری از اندیشه و بینش آنارشیستی را در بر میگیرد ."من تعصب وار عاشق آزادی هستم،" چنین اظهار داشت هم کشوری روس او میخائیل باکونین، "با توجه به اینکه به عنوان شرط منحصر بفردی که تحت آن هوش، شرافت، و شادی هر فرد می تواند توسعه و رشد یابد؛ نه آن آزادی صرفا صوری، واگذار، اندازه گیری ، و تنظیم گردیده شده توسط دولت، یک دروغ ابدی و که در واقع هرگز نماینده هیچ چیز جز امتیازعده ای قلیل بنیان گذاشته شده بر بردگی همگان ،نه آن بینش فردگرا، کهنه تاسیس شده، و آزادی داستانی اعلام شده توسط .... مدارس آزادی بورژوائی .....
نه، منظور من تنها آن آزادی که واقعا شایسته نامش باشد، آزادی ای که شامل توسعه کامل تمام قدرتهاست، مادی، فکری و اخلاقی - که قوای نهفته در هر کس میباشد؛ آزادی ای که به رسمیت نمی شناسد هیچ محدودیتی را جز آنهائی که توسط قوانین طبیعت منحصر به فرد خود ما ذکر شده، به طوری که اگر درست گفته باشیم ، هیچ محدودیتی وجود ندارد ....
منظور من آن آزادی هر فرد است که، به دور از توقف در مرز قبل از آزادی دیگران، تائیدیه و گسترش خود را تا بینهایت در می یابد؛ آزادی بی حد و حصر هر کس از طریق آزادی همگان، آزادی توام با همبستگی، آزادی در برابری؛ آزادی پیروزشدن بر نیروی بی رحم/خشن قدرت و اصل اتوریته که هرگز چیزی جز بیان روشنفکرانه قدرت نبوده؛ آزادی که، بعد از سرنگونی همه بتهای آسمانی و زمینی،سازماندهی خواهد کرد دنیائی جدید، بر مبنای همبستگی بشر، بر روی خرابه های تمام کلیساها و تمام دولت ها 1 . "
فرد مرکز جامعه از دید آنارشیست هاست. بر مبنای منافع او، روابط اجتماعی سلطه و نوکرمآبی میبایست رد شوند، چرا که آنها یکی را خوار کرده و دیگری را به تباهی میکشاند. جایگزینی این روابط با روابطی آزاد جوهر توسعه اجتماعی مثبت است؛ آزادی فرد معیار و محک پیشرفت است.
مخالفت آنارشیستها با سرمایه داری، پس، نه بر اساس تحلیل تاریخی بلکه بر ایده آل از آزادی است. سرمایه داری آزادی را از طریق کنترل و استثمار بسیاری توسط چند نفر از بین می برد- صاحبان و سرمایه داران. به طور مشابه، سیستم سلسله مراتبی صنعتی خود مخرب کننده فرد است، به آنچه که باکونین به نام "توسعه کامل" قدرت خود فرد میخواند . بر مبنای تخصص تاسیس شده، در سلسله مراتب، در یک پارچگی و یکنواختی، اعمال نظم ، و فکر تسلیم را در مغز افراد تلقین کردن . کارگر فاقد قدرت است، محروم شده از هر گونه استقلال . "فرد نه صرفا محصولات کارش از دستش ربوده میشود،" آنارشیست آمریکایی اما گلدمن معترضانه میگوید، "بلکه [هم چنین] قدرت ابتکار عمل آزاد، اصالت ....عجیب است گفتنش ، افرادی هستند که این اغراق در روش تولید متمرکز را به عنوان افتخار دستاورد عصرمان میدانند . آنها کاملا از درک این عاجزند که اگر ما به تابعیتمان به ماشین /صنعت ادامه دهیم ، برده گی مان کاملتر از اسارت مان به پادشاه خواهد بود."2
(1) Michael Bakunin," The Paris Commune and the Notion of the State," Quoted in Daniel Guerin,Ni Dieu Ni Maitre(Paris,1970)
"کمون پاریس و مفهوم دولت"
به نقل از دنیل گرین، نه خدا نه رهبر(پاریس ، 1970)
(2)Emma Goldman,Anarchism and Other Essays(New York,1969)
اما گلدمن ، آنارشیسم و دگر مقالات (نیویورک ،1969)
برای قسمت اول
رجوع کنید به نهم دسامبر 2015
**********************
برای مطالعه آخرین فصل کتاب(آنارشی) به ترتیب ذیل رجوع شود
برای قسمت اول و دوم و سوم رجوع کنید به
چهاردهم و 20م و 21م ماه ژوئن 2015
برای قسمت چهارم و 5م و 6م و 7م و 8م رجوع کنید به
هفدهم و 26م و 27م و 28م و 29م سپتامبر2015
برای قسمت 9م ,10م , 11م , 12م , 13م , 14م , 15م , 16م , 17م
و 18م , 19م , 20م , 21م , 22م , 23م , 24م , 25م و 26م رجوع کنید به
اول , 2م , 3م , 4م , 5م , 6م , 7م , 8م , 9م , 10م , 11م , 12م
و 14م , 15م , 18م , 19م , 22م و 30م ماه اکتبر2015
برای قسمت 27م , 28م , 29م , 30م , 31م, 32 م, 33م , 34م , 35م , 36م , 37م, 38م
سی و نهم , چهلم ,41م , 42م,43م , 44م , 45م, 46م و 47م رجوع کنید به
19,اول , 5م ,6 م, 7م, 8م, 9م, 10م, 11م,12م , 13م , 14م, 15م , 16م ,17 م, 18م
2015م, 20م , 21م , 22م , 23م و 25نوامبر
***********************سی و نهم , چهلم ,41م , 42م,43م , 44م , 45م, 46م و 47م رجوع کنید به
19,اول , 5م ,6 م, 7م, 8م, 9م, 10م, 11م,12م , 13م , 14م, 15م , 16م ,17 م, 18م
2015م, 20م , 21م , 22م , 23م و 25نوامبر
"شر، در چشم آنارشیستها،" پیتر کروپوتکین به قضات دادگاهش در سال 1883 گفت: "..... در اصول قدرت/اتوریته نهفته است." طرفداری از آزادی خواهی معرف شور و شوق اخلاق آنارشیسم می باشد، و در واقع، بسط و گسترش رانش رادیکال که در ذات لیبرالیسم کلاسیک هست ریشه بسیاری از اندیشه و بینش آنارشیستی را در بر میگیرد ."من تعصب وار عاشق آزادی هستم،" چنین اظهار داشت هم کشوری روس او میخائیل باکونین، "با توجه به اینکه به عنوان شرط منحصر بفردی که تحت آن هوش، شرافت، و شادی هر فرد می تواند توسعه و رشد یابد؛ نه آن آزادی صرفا صوری، واگذار، اندازه گیری ، و تنظیم گردیده شده توسط دولت، یک دروغ ابدی و که در واقع هرگز نماینده هیچ چیز جز امتیازعده ای قلیل بنیان گذاشته شده بر بردگی همگان ،نه آن بینش فردگرا، کهنه تاسیس شده، و آزادی داستانی اعلام شده توسط .... مدارس آزادی بورژوائی .....
نه، منظور من تنها آن آزادی که واقعا شایسته نامش باشد، آزادی ای که شامل توسعه کامل تمام قدرتهاست، مادی، فکری و اخلاقی - که قوای نهفته در هر کس میباشد؛ آزادی ای که به رسمیت نمی شناسد هیچ محدودیتی را جز آنهائی که توسط قوانین طبیعت منحصر به فرد خود ما ذکر شده، به طوری که اگر درست گفته باشیم ، هیچ محدودیتی وجود ندارد ....
منظور من آن آزادی هر فرد است که، به دور از توقف در مرز قبل از آزادی دیگران، تائیدیه و گسترش خود را تا بینهایت در می یابد؛ آزادی بی حد و حصر هر کس از طریق آزادی همگان، آزادی توام با همبستگی، آزادی در برابری؛ آزادی پیروزشدن بر نیروی بی رحم/خشن قدرت و اصل اتوریته که هرگز چیزی جز بیان روشنفکرانه قدرت نبوده؛ آزادی که، بعد از سرنگونی همه بتهای آسمانی و زمینی،سازماندهی خواهد کرد دنیائی جدید، بر مبنای همبستگی بشر، بر روی خرابه های تمام کلیساها و تمام دولت ها 1 . "
فرد مرکز جامعه از دید آنارشیست هاست. بر مبنای منافع او، روابط اجتماعی سلطه و نوکرمآبی میبایست رد شوند، چرا که آنها یکی را خوار کرده و دیگری را به تباهی میکشاند. جایگزینی این روابط با روابطی آزاد جوهر توسعه اجتماعی مثبت است؛ آزادی فرد معیار و محک پیشرفت است.
مخالفت آنارشیستها با سرمایه داری، پس، نه بر اساس تحلیل تاریخی بلکه بر ایده آل از آزادی است. سرمایه داری آزادی را از طریق کنترل و استثمار بسیاری توسط چند نفر از بین می برد- صاحبان و سرمایه داران. به طور مشابه، سیستم سلسله مراتبی صنعتی خود مخرب کننده فرد است، به آنچه که باکونین به نام "توسعه کامل" قدرت خود فرد میخواند . بر مبنای تخصص تاسیس شده، در سلسله مراتب، در یک پارچگی و یکنواختی، اعمال نظم ، و فکر تسلیم را در مغز افراد تلقین کردن . کارگر فاقد قدرت است، محروم شده از هر گونه استقلال . "فرد نه صرفا محصولات کارش از دستش ربوده میشود،" آنارشیست آمریکایی اما گلدمن معترضانه میگوید، "بلکه [هم چنین] قدرت ابتکار عمل آزاد، اصالت ....عجیب است گفتنش ، افرادی هستند که این اغراق در روش تولید متمرکز را به عنوان افتخار دستاورد عصرمان میدانند . آنها کاملا از درک این عاجزند که اگر ما به تابعیتمان به ماشین /صنعت ادامه دهیم ، برده گی مان کاملتر از اسارت مان به پادشاه خواهد بود."2
(1) Michael Bakunin," The Paris Commune and the Notion of the State," Quoted in Daniel Guerin,Ni Dieu Ni Maitre(Paris,1970)
"کمون پاریس و مفهوم دولت"
به نقل از دنیل گرین، نه خدا نه رهبر(پاریس ، 1970)
(2)Emma Goldman,Anarchism and Other Essays(New York,1969)
اما گلدمن ، آنارشیسم و دگر مقالات (نیویورک ،1969)
No comments:
Post a Comment