Thursday, December 17, 2015

کتاب نقل قولهائی از آنارشیستها
Quotation from Anarchists

ویراستار : پل برمن
Edited by : Paul Berman

ترجمه از : پیمان پایدار
********************* 

لیست فصلهای کتاب
Editor's Introductionصفحه3 :مقدمه ویراستار  
 What Is Anarchismصفحه 27: آنارشیست چیست
Smash The State صفحه 36: داغان کردن دولت
"Capitalismis the Greatest Crime of All"صفحه 78:سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست
Abolish Godصفحه 87: ملغی کردن خدا
Revolutionصفحه 93: انقلاب
The Anarchistsصفحه 127: آنارشیستها
Who Makes the Revolutionصفحه 147: چه کسانی انقلاب میکنند
Anarchyصفحه 160: آنارشی
Bibographical Notesصفحه 213: نوتهای بیوگرافیک
Books on Anarchismصفحه 217: کتابهائی در مورد آنارشیسم
************************

مقدمه ویراستگر
در شانزده  قسمت
قسمت سوم
***********************
 برای قسمت اول و دوم
رجوع کنید به 9م و 12م دسامبر 2015
**********************

برای مطالعه آخرین  فصل کتاب(آنارشی) به ترتیب ذیل رجوع شود 
برای قسمت اول و دوم و سوم رجوع کنید به
چهاردهم و 20م و 21م ماه ژوئن 2015
برای قسمت چهارم و 5م و 6م و 7م و 8م رجوع کنید به
هفدهم و  26م و 27م و 28م  و 29م سپتامبر2015
برای قسمت 9م ,10م , 11م , 12م , 13م , 14م , 15م , 16م , 17م
و 18م , 19م , 20م , 21م , 22م , 23م , 24م , 25م و 26م رجوع کنید به
اول , 2م , 3م , 4م , 5م , 6م , 7م , 8م , 9م , 10م , 11م , 12م
  و 14م , 15م , 18م , 19م , 22م و 30م ماه اکتبر2015
 برای قسمت 27م , 28م , 29م , 30م , 31م, 32 م, 33م , 34م , 35م , 36م , 37م, 38م
   سی و نهم , چهلم ,41م , 42م,43م , 44م , 45م, 46م و 47م رجوع کنید به
  19,اول , 5م ,6 م, 7م, 8م, 9م, 10م, 11م,12م , 13م , 14م, 15م , 16م ,17 م, 18م
2015م, 20م , 21م , 22م , 23م  و 25نوامبر
***********************



دولت، همچنین، یک مانع برای آزادی است. "خانواده سلطنتی، و یا دولت انسان از انسان، نامشروع و پوچ است،" نوشت پرودون جوان در نوشته پیشگام خود مالکیت  چیست؟ (که جواب آن "سرقت" است) . دولت یعنی سلطه گری نهادینه ، که بگونه اجتناب ناپذیری بسمت خشونت با انباری ضروری از ارتش، زندان ها، و پلیس  کشیده میشود. به عنوان بیان اراده مردم ، به زعم باکونین، "دولت انتزاعیست که زندگی مردم را می بلعد." بدون توجه به اینکه توجیه آن چه میتواند باشد - حق الهی یا حکم/فرمان مردمی - دولت چیزی جز حاکمیت اقلیتی قدرتمند و در نتیجه ستم کردن به اکثریت ناتوان نیست. شامل نخبگانیست، با منافعی متفاوت از مردم . در جهت منافع رفاه خود، دولت همیشه میبایست استبدادش را گسترش دهد، در درون  به عنوان سرکوب و در خارج فتح. فرقی نمیکند که آیا این نخبگان از صندوقهای رای انتخاب شده اند، تولد، یا ضربات زور، چرا که در ماهیت هر نخبه گرائی -"خدمتگزاران مردم" یا اربابان سرمایه دار- به سرکوب و استثمار کسانی که تحت  کنترلش می باشد.

با رد هرگونه دولت به عنوان دشمن مردم، آنارشیست ها ایده حکومت انقلابی را نیز رد کردند. این دو اصطلاح، انقلاب و حکومت ، در واقع متقابلا منحصر به فرد هستند، از آنجایی که هدف از انقلاب حفظ آزادیست و هدف دولت محدود کردن آن. این انکار دولت و همه نخبگان به عنوان عوامل بالقوه انقلاب مسئله اصلی انشعاب و تقسیم  جنبش سوسیالیستی اروپا به دو بخش گردید. یک قرن پیش، در سال 1872، انجمن بین المللی کارگران- بین الملل اول - با لجن مال کردن ولی بحثی  تاریخی بسیار مهم بین باکونین، سخنگوی گزاف گوی/آتشین شاخه "ضد استبدادی" ، و کارل مارکس، عقل/ روشنفکر غالب "اقتدارگرایان از هم پاشید. "برای مارکس، انقلاب اجتماعی معنایش این بود که طبقه کارگر میبایست، با تصرف و استفاده از قدرت دولتی،  تبدیل به طبقه حاکم شود؛ انگلس همکار نزدیک او اضافه کرد که این دولت جدید پس از پیروزی سوسیالیسم در نهایت "زوال" خواهد یافت . باکونین پر شور و شلوغ کن - که در آن زمان بیشتر برای انرژی فوق العاده زیادش در عمل انقلابی شناخته شده بود نسبت به مارکس آکادمیسین /علمی و کم جنب و جوش- در برابر انقلاب دولتگرا به پلمیک دست زد.هر چند باکونین موضع بعدی مارکس را تحریف کرد، او به وضوح ماهیت برخی از انقلابات بعدی را ترسیم نمود. "به چه معناست، پرولتاریا به طبقه حاکم برسد؟" باکونین پرسید."حدود چهل میلیون آلمانی  وجود دارد. آیا همه چهل میلیون اعضای حکومت خواهند شد؟ تمام مردم حاکم خواهند بود و هیچکس برش حکومت نخواهد شد. نه حکومتی خواهد بود و نه دولتی ؛ اما اگر دولتی وجود دارد ، بر مردم حکومت خواهد شد و بردگانی وجود خواهد داشت ." و نه می توان از این ظلم و ستم نخبگان حاکم با حق رای همگانی جلوگیری کرد. انتخابات ممکن است کارگران را به حکومت بازگرداند، باکونین استدلال میکرد، اما او افزود که این کارگران منتخب تنها می توانند "کارگران سابق باشند، شاید، بهمان زودی که به حاکمان و نمایندگان مردم تبدیل شدند دیگر کارگر نخواهند ماند و شروع خواهند کرد به مشاهده دنیای کارگران از ارتفاعات دولت؛ آنها دیگر نماینده مردم نخواهند بود، بلکه فقط خودشان و تظاهر کردن به حکومت بر مردم . هر کسی که به این شک و تردید دارد با طبیعت انسان آشنا نیست."3 او پیش بینی  یک" طبقه جدید،و یک سلسله مراتب/هیرارشی جدید "از بوروکرات ها و روشنفکران را میکرد. چنین دولتی هرگز زوال نخواهد یافت ."هیچ دیکتاتوری نمی تواند هدفی جز تداوم خود داشته باشد....آزادی تنها می تواند با آزادی ایجاد شود . "

(3) Statism and Anarchy.Small sections of this work are published in English in Marshall Shatz,The Essential Works of Anarchism (New York,1971)
دولتگرایی و آنارشی. بخشهای کوچکی از این اثر به زبان انگلیسی در مارشال شتس  .چاپ گردیده ، آثار ضروری آنارشیسم




No comments:

Post a Comment