Presos en huelga por “esclavitud” en EEUU
زندانیان در اعتصاب علیه "بردگی" در ایالات متحده
se niegan a trabajar por 1 dólar
la hora, 30 horas a la semana
دیگه نمیخوان با 1 دلار در ساعت، 30 ساعت در هفته کار کنند
--------------------------------------------
ترجمه از: پیمان پایدار
23 Agosto 2018 - Actualizado 25 Agosto 2018,ESTHER MIGUEL TRULA@flamencastone
Uno de cada cuatro prisioneros del planeta es norteamericano, el 60% de ellos trabaja para estos centros y en algunos estados del país los prisioneros no tienen opción (son trabajos forzados por el sistema penitenciario) y en otros se ven muy coaccionados a ello (beneficios penitenciarios que rozan los mínimos humanitarios, como poder cenar). Si contásemos todos los trabajos realizados en cárceles estadounidenses como un mismo empleador serían el tercero del país sólo por detrás de General Motors y Wall Mart. Una industria de mil millones de dólares. Dependiendo de la prisión y el puesto, ganan entre 23 centavos y 1.41 dólares la hora. Desde hace décadas los reos protestan por sus condiciones inhumanas, considerándose a sí mismos los esclavos del siglo XXI, y en estos días se han coordinado para ir a la huelga en 17 estados.
یکی از هر چهار زندانی در دنیا آمریکای شمالی(سرزمین یانکی ها) است، 60 درصد از آنها برای این مراکز کار می کنند و در برخی از ایالت های کشور زندانی ها هیچ گزینه ای ندارند (کار اجباری از طریق سیستم زندان است) و در بقیه زندانها به آن مجبور شده اند (مزایای زندان ها که حداقل در حد بشردوستانه محدود می شود، از جمله تونستن غذا خوردن). اگر ما تمام کارهای انجام شده در زندان های ایالات متحده را به عنوان یک کارفرمای واحد محاسبه کنیم، فقط بعد از جنرال موتورز و والمارت سومین در کشور خواهد بود . صنعت میلیارد دلاری. بسته به زندان و موقعیت، آنها بین 23 سنت تا 1.41 دلار در ساعت درآمد دارند. دهها سال است که زندانیان به شرایط غیرانسانی خود اعتراض کرده اند و خود را برده های قرن بیست و یکم می دانند و اینروزها با هماهنگی آماده اعتصاب در 17 ایالت شده اند.
یکی از هر چهار زندانی در دنیا آمریکای شمالی(سرزمین یانکی ها) است، 60 درصد از آنها برای این مراکز کار می کنند و در برخی از ایالت های کشور زندانی ها هیچ گزینه ای ندارند (کار اجباری از طریق سیستم زندان است) و در بقیه زندانها به آن مجبور شده اند (مزایای زندان ها که حداقل در حد بشردوستانه محدود می شود، از جمله تونستن غذا خوردن). اگر ما تمام کارهای انجام شده در زندان های ایالات متحده را به عنوان یک کارفرمای واحد محاسبه کنیم، فقط بعد از جنرال موتورز و والمارت سومین در کشور خواهد بود . صنعت میلیارد دلاری. بسته به زندان و موقعیت، آنها بین 23 سنت تا 1.41 دلار در ساعت درآمد دارند. دهها سال است که زندانیان به شرایط غیرانسانی خود اعتراض کرده اند و خود را برده های قرن بیست و یکم می دانند و اینروزها با هماهنگی آماده اعتصاب در 17 ایالت شده اند.
Una enmienda constitucional: la decimotercera enmienda de la constitución de los Estados Unidos prohibió “la esclavitud y la servidumbre involuntaria” salvo en un caso, "como castigo por un delito por del cual el ciudadano ha sido debidamente condenado”.
یک اصلاحیه(متممه) قانون اساسی: اصلاحیه شانزدهم قانون اساسی ایالات متحده "بردگی و خدمتگزاری غیرقانونی" را ممنوع کرده است، مگر اینکه در یک مورد "به عنوان مجازات برای جرمی که شهروند به طور قانونی محکوم شده است".
Un negocio: desde que se privatizaron, buena parte de las cárceles del país se gestionan agresivamente como un negocio. Llegan a acuerdos estatales por los que se garantizan un número mínimo de prisioneros, suban o bajen las cifras de delitos. Esto ha llevado, entre otras cosas, a cárceles públicas medio vacías que deben trasladar presos a las cárceles privadas (por lo que las públicas terminan cerrando) y también a un entramado sistémico que fuerza que nunca bajen los índices de encarcelación, por lo que indirectamente se persiguen y sancionan más delitos menores.
یک کسب و کار: از وقتی که آنها را خصوصی کردند، بسیاری از زندان های کشور به حالت تهاجمی به عنوان یک کسب و کار مدیریت می شوند. آنها به موافقت نامه هائی با ایالتها دست می یابند که حداقل تعداد زندانیان را برایشان تضمین می کنند، ارقام جرم را افزایش یا کاهش می دهند. این، باعث شده است در میان چیزهای دیگر، از زندانهای دولتی نیمه خالی زندانیان را به زندان های خصوصی انتقال میدهند (بدینوسیله زندانهای دولتی در نهایت بسته میشوند) و همچنین در یک چارچوب سیستمیک است که میزان حبس هرگز کم نمیشود ،چرا که به طور غیر مستقیم متخلفان بیشتری با جرایم پائین تری مورد تعقیب قرار می گیرند و زندانی میشوند .
یک کسب و کار: از وقتی که آنها را خصوصی کردند، بسیاری از زندان های کشور به حالت تهاجمی به عنوان یک کسب و کار مدیریت می شوند. آنها به موافقت نامه هائی با ایالتها دست می یابند که حداقل تعداد زندانیان را برایشان تضمین می کنند، ارقام جرم را افزایش یا کاهش می دهند. این، باعث شده است در میان چیزهای دیگر، از زندانهای دولتی نیمه خالی زندانیان را به زندان های خصوصی انتقال میدهند (بدینوسیله زندانهای دولتی در نهایت بسته میشوند) و همچنین در یک چارچوب سیستمیک است که میزان حبس هرگز کم نمیشود ،چرا که به طور غیر مستقیم متخلفان بیشتری با جرایم پائین تری مورد تعقیب قرار می گیرند و زندانی میشوند .
Falsa competencia: tal vez la baza más seductora con la que cuentan. Un preso, aunque sea alguien encarcelado por una pena mayor como posesión de drogas, no despierta demasiadas simpatías entre la población general del país. Pero explicando el conflicto que causa esta cláusula para el libre mercado y el resto de empresas pueden ganarse al público. Compañías con ánimo de lucro contratan a los presos por salarios muy inferiores al salario mínimo fabricando productos a bajo costo, por lo que las empresas que no se hayan ganado el acuerdo penitenciario están en clara desventaja competitiva. Estos empleos, además, crean dumping social: perjudican negativamente a los salarios de los trabajadores regulares de los gremios más precarios.
رقابت دروغین: شاید بیشتر وسوسه انگیز است که آنها را شمارش می کنند. یک زندانی، حتی اگر کسی که برای مجازات بزرگی به عنوان داشتن مواد مخدر در زندان باشد، توجه زیادی در میان مردم عامی پیدا نمی کند. اما توضیح دادن این درگیری که ناشی از این بند برای بازار آزاد و بقیه شرکت ها است می تواند بر روی مردم غلبه کند. شرکتهای سودجو زندانیان را برای دستمزدی بسیار پایین تر از حداقل دستمزد استخدام میکنند تا محصولاتی با هزینه کم تولید کنند، به طوری که شرکت هایی که این قرارداد را به دست نیآورده اند در ضرر آشکار رقابتی قرار دارند . این مشاغل همچنین باعث بی ارزشی اجتماعی می شوند: آسیب منفی بر دستمزد کارگران عادی در .ضعیف ترین صنایع میگذارد
رقابت دروغین: شاید بیشتر وسوسه انگیز است که آنها را شمارش می کنند. یک زندانی، حتی اگر کسی که برای مجازات بزرگی به عنوان داشتن مواد مخدر در زندان باشد، توجه زیادی در میان مردم عامی پیدا نمی کند. اما توضیح دادن این درگیری که ناشی از این بند برای بازار آزاد و بقیه شرکت ها است می تواند بر روی مردم غلبه کند. شرکتهای سودجو زندانیان را برای دستمزدی بسیار پایین تر از حداقل دستمزد استخدام میکنند تا محصولاتی با هزینه کم تولید کنند، به طوری که شرکت هایی که این قرارداد را به دست نیآورده اند در ضرر آشکار رقابتی قرار دارند . این مشاغل همچنین باعث بی ارزشی اجتماعی می شوند: آسیب منفی بر دستمزد کارگران عادی در .ضعیف ترین صنایع میگذارد
Ni forma, ni reinserta: mucho de su trabajo tiene que ver con el propio mantenimiento de la cárcel: cocinas, lavandería. Pero otros empleos van más allá. Algunos se dedican a limpiar carreteras estatales, a fabricar piezas de armamento militar, a trabajar en tareas que no son cara al público para Microsoft, Starbucks o McDonalds… se sabe que 2.000 presos trabajan como bomberos en California. El problema viene cuando los reclusos terminan su pena, intentan volver a las calles y descubren que su experiencia en los puestos de mayor especialización, como el de bombero, no les sirve de nada, ya que alguien con antecedentes no puede después optar a trabajos de cierto nivel.
نه فرم و نه بازگرداندن به اجتماع : بیشتر کارهاشون مربوط به نگهداری از زندان است: آشپزخانه/پختن، لباسشویی. اما مشاغل دیگر فراتر میروند. بعضی ها مختص به تمیز کردن جاده/بزرگراه های ایالتی می شوند،به ساختن بخشهایی از سلاح های نظامی، به کارهایی که با عموم مردم سرو کار ندارند برای مایکروسافت، استارباکس یا مک دونالد .....شناخته شده است که 2000 نفر از زندانیان به عنوان آتش نشان در کالیفرنیا کار می کنند. مشکل موقعی پیش می آید که وقتی زندانیان محکومیت خود را به پایان میرسانند، و سعی می کنند به جامعه برگردند تازه میفهمند که تجربه شان در جایگاه های تخصصی، مانند آتش نشانی، به هیچ دردشان نمی خورد ،چرا که فردی با سابقه زندان نمی تواند به کارهائی در سطح خاصی دست یابد.
¿Y en España? Aquí trabaja uno de cada cuatro presos. Ganan entre 2,59 y 4,51 euros la hora según especialización del puesto, cuando el salario mínimo más allá de los muros está en 5,76 euros la hora. Además de para la Administración también trabajan para algunas empresas privadas, y al finalizar su condena tienen derecho a cobrar una prestación por desempleo proporcional a los trabajos realizados. Siguen siendo condiciones de precarización y abuso por parte de los empleadores, pero algo que está muy lejos del sistema estadounidense.
و در اسپانیا؟ در اینجا یکی از هر چهار زندانی کار می کند. آنها بین 2.59 تا 4.51 یورو در ساعت با توجه به تخصص کاری دریافت میکنند، در حالی که حداقل دستمزد اونور دیوارها 5.76 یورو در ساعت است . علاوه بر ادارات ، آنها همچنین برای برخی از شرکت های خصوصی کار می کنند و در پایان حکم زندان آنها حق دریافت حقوق بیکاری متناسب با کار انجام شده را دارند. آنها همچنان در شرایطی نامساعد و سوء استفاده از سوی کارفرمایان قرار دارند ، اما چیزی که بسیار دور از نظام آمریکایی است.
==============================مرگ بر نظام زندان : سیستم توحش ما قبل تاریخ
نه به سرمایه داری - نه به دولت،از هر قماشی
زنده بادآزادی - زنده باد آنارشی
No comments:
Post a Comment