Friday, March 13, 2020

 مزرعه_حیوانات(#قلعه_حیوانات)_نوشتهٔ_جُرج_اُروِل#

https://www.youtube.com/watch?v=0-yJlByOzAI 

1:26:29
این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد،
ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمان‌گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه‌اش فراری می‌دهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به‌دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک‌ها به‌دست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره‌کشی از حیوانات مزرعه می‌پردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب می‌کنند. جورج اورول به‌عنوان یک سوسیال-دموکرات[۱] در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاست‌های حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازی‌های خشونت‌آمیز دوران ژوزف استالین -که با نام پاکسازی بزرگ شناخته می‌شود- خشمگین بود. وی با نگارش این رُمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده است.[نیازمند منبع] در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضدّ نظام سرمایه داری است. پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیر است: همه آنها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند. همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند. هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد. هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد. هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد. هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد. همهٔ حیوانات با هم برابرند. در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف می‌شود: «همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند». میجر پیر: نظریه‌پردازان جنبش کمونیستی از قبیل مارکس و انگلس و لنین. جمجمهٔ او برای احترام در معرض دید عموم قرار داده می‌شود که نمادی از بدن مومیایی شدهٔ لنین است که در آرامگاه لنین قرار داده شد. ناپلئون: رهبران فاسد و مستبد انقلاب‌های کمونیستی،نماد استالین. اِسنوبال: رهبران انقلابی که قربانی انقلاب می‌شوند، نماد لئون تروتسکی. باکسر: اسبی به نام باکسر مظهر طبقهٔ کارگر هست که در برابر تمام مشکلات اظهار می‌دارد «من بیشتر کار خواهم کرد». پس از آنکه باکسر توان کار کردن خود را از دست می‌دهد، خوک‌ها، بجای عمل به وعده‌های قبلی در خصوص دوران بازنشستگی، «باکسر» را به یک خریدار اسبهای پیر می‌فروشند که کارش فروش گوشت اسب به‌عنوان خوراک سگ است. گوسفندان: انبوه جمعیت دنباله‌رو که بدون هیچ تفکّری شعارهای رهبران را تکرار می‌کنند. موزز (کلاغ سیاه پیر): موزز به جاسوسی و سخن‌چینی می‌پرداخت و از سرزمین شیر و عسل در پشت ابرها صحبت می‌کرد که حیوانات پس از مرگ به آن‌جا می‌روند. موزز نماد کلیسای ارتدکس هست که در زمان استالین دوباره اجازهٔ فعالیت یافت و با دادن وعدهٔ زندگی شیرین در دنیای واپسین، باعث می‌گردد که حیوانات عادی رنج و مشقت زندگی کنونی‌شان را بپذیرند. عقب‌نشینی حیوانات به داخل قلعه: عقب‌نشینی نیروهای شوروی به پشت دروازه‌های مسکو و نهایتاً بیرون راندنِ انسان از قلعه که نمادِ دفع حملات آلمان‌ها و پیشروی تا برلین می‌باشد. معروف‌ترین جملهٔ این کتاب «همهٔ حیوانات باهم برابرند، امّا برخی برابرترند» است که در زبان انگلیسی به‌صورت یک ضرب‌المثل و جمله‌ای کنایه‌آمیز درآمده‌است. همچنین جملهٔ زیر از جملاتِ مفهومیِ این کتاب است: "همیشه خوک‌ها تصمیم می‌گرفتند، سایر حیوانات هرگز نمی‌توانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یادگرفته بودند."
=========================


No comments:

Post a Comment