پرگار: آیا انقلاب ایران ناگزیر بود؟#
https://www.youtube.com/watch?v=xUJjysZVHiI
53:19
آیا انقلاب ایران ناگزیر بود؟ ممکن بود دستگاه حاکم و در راس آن، محمد رضاشاه پهلوی، بتواند مانع انقلاب شود؟ کی و تحت چه شرایطی؟ پرسش هایی با این مضمون با اینکه مسیر تاریخ را به این یا آن عامل واحد تقلیل می دهند تمهیدی می شوند برای خوانش دوباره ی انقلاب، خوانشی به قصد آموختن. از میان این پرسشها، مهمانهای این هفته ی پرگار بر ناگزیری انقلاب یا امکان اجتناب از آن متمرکز می شوند. :مهمانهای این برنامه داریوش بایندر: تاریخ نگار تورج اتابکی: استاد تاریخ اجتماعی
======================================
پیشگفتار
جناب اتابکی حرفش چرت و بی سر و ته است:(1) صحبت از مترقی بودن "انقلاب سفید" کردن، که نظر حزب خائن توده و خط سومی هائی چون خلیل ملکی ها و...نیز بود(بخوان دادن بدترین زمینها به دهقانان بی زمین، بدون هیچ کمک و وام بی بهره یا با بهره خیلی کم و ندادن تراکتور و کود، بالطبع به ورشکستکی بلافاصله دهقانان و کوچ آنها به شهرها-همانطور که رفیق احمد زاده در کتاب داهیانه م.م هم استراتژی هم تاکیتیک گفته است- انجامید. نا گفته نماند که رژیم شاه بهترین زمینهای را برای خانواده سلطنتی، اطرافیانش و اسرائیلی ها نگه داشت)، بجای "طرح امپریالیستی کندی- روستو"، که پاسخی به کامل کردن تحول جامعه ایران از "نیمه فئودال- نیمه مستعمره" دوران رضا شاه(که امپریالیسم انگلیس بانیش بود) به سرمایه داری وابسته به امپریالیسم جهانی ِبسرکردگی آمریکا بود، نشانی از درک نازل جناب اتابکی از تاریخ حقیقی ایران معاصر است: چاپیدن نفت غیر ملِی برگردانده شده به کنسرسیوم آمریکائی- انگلیسی و در راستای آن نیاز مبرم به دیکتاتوری دهشتناک، تشکیل ساواک، کشتن صدای هرگونه مخالف، بخصوص مبارزین جنبش چریکی، ونبود هیچ نهادی مدنی، بجز مساجدعمدتا وابسته به دربار و تشکیل حزب رستاخیز و به همه اولتیماتوم دادن که یا خفه خون بگیرید یا برید از ایران بیرون... با هم ارتباطی ارگانیک و تفکیک ناپذیری داشت: کما اینکه در رابطه با دیکتاتوری خمینی و خامنه ای و حتی پس از سرنگونی رژیم ولایت وقیح این دیکتاتوری ادامه خواهد داشت: البته اگر انقلاب آنارشیستی نشود (2) سخن از امکان رفرم کردن نظام دیکتاتوری و گذار به شاهنشاهی مشروطه همگی حرفی پوچ و بی معناست: اینکه به مملی این امر مشتبه شده بود که خیلی "سرش میشه" و "قدر قدرت" هست و... نقض حرف مهمانان است و بس(3) مریضی شاه و عواقب بعدی آن هیچ ربطی به تحولات بعدی و اجتناب ناپذیر بودن انقلاب و امکان جلوگیری آن نداشت(4) بدیگر سخن از شاه به عنوان شخصیتی "مستقل" و "اصلاح گرا" و "مترقی" سخن گفتن خزعبلاتی بیش نیست!!
سخن کوتاه: "رشد ناموزن" سال 1342 تا 52، بخشِ اجتناب ناپذیرِ کلیت سیستم سرمایه داری جهانیست و مختص ایران نبوده و نیست. حال آنکه بحرانهای اقتصادی- سیاسی ناشی از وابستگی این نظام به امپریالیسم جهانی، که بعضا در بالا به آن اشاره شد، بالاخره با جنبش کارگران کارخانه های نو پا و بعدها حاشیه نشینان اطراف تهران تکمیل گردید و اجتناب ناپذیری بودن انقلاب را رقم زد !! دست آخر: مقوله اسلامی کردن ایران شاخص اصلی ای است که باید مد نظر داشت: بخوان نیاز مبرم آن مرحله از نظام امپریالیسم جهانی که با نقش انگلیس و صهیونیسم جهانی در هم تنیده شده بود. دست آخر با به اجرا گذاشتن طرح 11 سپتامبر و تهاجمات و اشغال بعدی افغانستان و عراق و برداشتن قذافی در لیبی و دامن زدن به بحران درونی سوریه و یمن و سومالی و .سودان و...ادامه اسلامیزاسیون کل منطقه را برای چاپیدن هر چه بیشتر و راحتتر منابع زیر زمینی تکمیل کرد
جمعبندی: گزینه "امکان جلوگیری انقلاب" در کل بحثی غیر تاریخی، ارتجاعی و حرفی بی ربط است
No comments:
Post a Comment