Saturday, November 24, 2012

"نگویم می میرم.من با بغض هایم همبسترم.اینگونه درد هایم را با جماعتی به اشتراک می گذارم تا بدانند که آزادگی در زجرنوشته های معلمی بود که غریبانه در زندانی با بلندگوهایی سرشار از مرثیه و نوحه به دار کشیده شد و ما خوابیم...آزادگی در عصیان وبلاگ نویس گمنامی بود که در بازداشتگاه فتا جانش را سلاخی کردند.راستی در هنگامه ی گوسفندکشان خیابانی و انباشته شدن شکم هاتان از خوراک های مقدس محرم ،اگر پا داد پیکی بزنید به سلامتی نسرین ستوده و انبوهی از همبندان بی کسش که هنوز در بندند.
ما چقدر خسته ایم نه؟!!!"
 
شاهین نجفی

No comments:

Post a Comment