Saturday, November 24, 2012

Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون

واژگان فروید Le vocabulaire de Freud


ترجمه دکتر کرامت موللی

چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه

قسمت بیست ونهم

قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و هشتم در 1م, 6م , 12م و 15م ماه نوامبر درج شده است
************************************

Pulsion رانش


*رانش (1) سائقه ای است نفسانی (به آلمانی تریای بن=سوق دادن, پیش راندن) که از "منطقه ای" در بدن "منشا" می گیرد و "غایت " آن پایان بخشیدن به تنشی است که از این طریق در ارگانیسم به وجود می آید. این فعالیت متمرکز بر عنصری است که آن را "مطلوب" (مورد یا متعلق) رانش می خوانند .
(1)Triebبه آلمانی

این تعریف را میتوان با توجه به عناصری که در رانش دخالت دارند, توضیح داد . منظور فروید از کشش یا سائقه(2) عاملی است محرک, یعنی کل نیروها یا میزان فعالیتی که رانش اقتضا میکند. منشا(3) رانش عبارت است از مجموع فرایندهای جسمانی که در قسمت خاصی از بدن به وجود می آید. این تحریکات جسمانی در ضمیر نفسانی فرد بصورت رانش در می آیند. غایت(4) چنین تحریکاتی در واقع
ارضای آن هاست که تنها از طریق از میان بردن تنش در حد منشا امکان پذیر است. مورد یا متعلق (مطلوب) رانش عنصری است که از طریق آن تنش مورد نظر به غایت خود نائل میشود .
(2) Drang به آلمانی  
(3) Quelleبه آلمانی
(4)Zielبه آلمانی


**گرچه رانش مفهومی نزدیک به غریزه است, ولی خصوصیاتی قاطع آن را از مقوله اخیر متمایز میسازد :

مطلوبات و منشاهای رانش متعددند, زیرا مشروط به نحوه تحول لیبیدو* هستند. لذا رانش اساسا رانشی است جزئی, یعنی به پاره ای از بدن تعلق دارد و نه به کل آن .

از طرف دیگر, باید به این امر مهم توجه داشت که "عنصری دررانش جنسی وجود دارد که مناسب ارضا نیست". این امر نشان میدهد که رانش جنسی با ارضای غرایز متناقض است. زیرا رانش سائقه ای مداوم است که هر دم میتواند فعالیت خود را از سر بگیرد و هر بار متوجه مطلوبی جدید شود .

بالاخره آنکه رانش ماهیتی نفسانی دارد. تصورات* و احوال قلبی* بیانگر نفسانی آن هستند. به همین نحو, رانش معنای خود را به واسطه سرنوشتی که در انتظارآن است, پیدا میکند. سرنوشت عمده رانش رانده شدن به سوی ضمیر ناآگاه است . علاوه بر مکانیسم دفع امیال, سرنوشت های دیگری نیز در انتظارامیال رانشی هستند: واژگونی امیال در جهت عکس آن ها, بازگشت رانش بسوی خود فرد و بالاخره مکانیسم تصعید(1). ماهیت التقاطی رانش ایجاب میکند که به تعریفی واحد از آن اکتفا نکنیم و درهر مرحله تعریف مناسب دیگری از آن ارائه دهیم. اما درهمه این تعاریف می توانیم اصل را بر این بگذاریم که رانش تحریکی برای نفسانیات است .  

این مهم را باید بر مطالعه رانش ها افزود که تمام رانش های جزئی کارکردی معادل یکدیگر دارند, بدین معنی که خرده مطلوب های(2) آن بر اساس " معادله ای ریاضی یا نمادی" عمل میکنند ; به عبارت دیگر میتوان با حفظ رابطه آنها با یکدیگر اهمیت و جای شان را پیوسته تغییر داد .
(1) Sublimation  (2) Pulsions partielles


فروید با تعدد بخشیدن بیش از حد به رانش ها موافق نیست . ورای رانش های اساسی(دهانی ,مقعدی و تناسلی) به چند رانش دیگر معتقد است که از آن جمله اند: رانش تسلط بر دیگران که ماقبل جنسی است, رانش تخریب یا پرخاشگری که به نحوی به رانش مرگ* باز میگردد .

*** رانش جزو مفاهیم اساسی نظریه روانکاوی است. در این معنا نظریه مربوط به رانش ها هسته اصلی علم ماورا النفس*را تشکیل میدهد . گاه فروید نظریه رانشی خود را نوعی اسطوره خوانده است تا بدین وسیله نشان دهد که رانش ها تا چه حد اساس اولیه نفسانیات را تشکیل میدهند .

مراجع:
-رانش ها و سرنوشت آن ها 1915
***************************
ادامه دارد: پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment