کتاب نقل قولهائی از آنارشیستها
Quotation from Anarchists
ویراستار : پل برمن
Edited by : Paul Berman
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************
لیست فصلهای کتاب
Editor's Introductionصفحه3 :مقدمه ویراستار
What Is Anarchismصفحه 27: آنارشیست چیست
Smash The State صفحه 36: داغان کردن دولت
"Capitalismis the Greatest Crime of All"صفحه 78:سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست
Abolish Godصفحه 87: ملغی کردن خدا
Revolutionصفحه 93: انقلاب
The Anarchistsصفحه 127: آنارشیستها
Who Makes the Revolutionصفحه 147: چه کسانی انقلاب میکنند
Anarchyصفحه 160: آنارشی
Bibographical Notesصفحه 213: نوتهای بیوگرافیک
Books on Anarchismصفحه 217: کتابهائی در مورد آنارشیسم
************************
مقدمه ویراستگر
در شانزده قسمت
قسمت اول
مقدمه ویراستگر
در شانزده قسمت
قسمت اول
*********************
برای مطالعه آخرین فصل کتاب(آنارشی) به ترتیب ذیل رجوع شود
برای مطالعه آخرین فصل کتاب(آنارشی) به ترتیب ذیل رجوع شود
برای قسمت اول و دوم و سوم رجوع کنید به
چهاردهم و 20م و 21م ماه ژوئن 2015
برای قسمت چهارم و 5م و 6م و 7م و 8م رجوع کنید به
هفدهم و 26م و 27م و 28م و 29م سپتامبر2015
برای قسمت 9م ,10م , 11م , 12م , 13م , 14م , 15م , 16م , 17م
و 18م , 19م , 20م , 21م , 22م , 23م , 24م , 25م و 26م رجوع کنید به
اول , 2م , 3م , 4م , 5م , 6م , 7م , 8م , 9م , 10م , 11م , 12م
و 14م , 15م , 18م , 19م , 22م و 30م ماه اکتبر2015
برای قسمت 27م , 28م , 29م , 30م , 31م, 32 م, 33م , 34م , 35م , 36م , 37م, 38م
سی و نهم , چهلم ,41م , 42م,43م , 44م , 45م, 46م و 47م رجوع کنید به
19,اول , 5م ,6 م, 7م, 8م, 9م, 10م, 11م,12م , 13م , 14م, 15م , 16م ,17 م, 18م
2015م, 20م , 21م , 22م , 23م و 25نوامبر
***********************سی و نهم , چهلم ,41م , 42م,43م , 44م , 45م, 46م و 47م رجوع کنید به
19,اول , 5م ,6 م, 7م, 8م, 9م, 10م, 11م,12م , 13م , 14م, 15م , 16م ,17 م, 18م
2015م, 20م , 21م , 22م , 23م و 25نوامبر
پیشگفتار
همانطور که در اولین روز ترجمه این کتاب به خوانندگان گرامی عرض کرده بودم که :"از ترجمه مقدمه فعلا فاکتور میگیرم و اگر عمری باقی ماند....." وقت آن رسیده که بالاخره به این مهم اقدام کنم. ناگفته نماند که : پس از اتمام ترجمه مقدمه ,تمامی کتاب توسط رفیق روزای عزیزمان در سایت "آرشیو روزا" به شکل پی دی اف به شما عزیزان تقدیم میگردد . با تشکر از صبر و شکیبای شما عزیزان.
پیمان پایدار
**********************
قالب مدرن سوسیالیستی برای چشم انداز تاریخی ممکن است به خوبی اینگونه به تصور کشیده شود که سوسیالیسم لزوما تمرکزگرا و مستبدگرا ،و همواره در درجه ای از سلسله مراتب و اقتدار، رهبری و کنترل سفت و سخت پایه میباشد .این عوامل در همه دولتهای سوسیالیستی امروزی مشهود است و در بسیاری از سازمانهای چپی نیز هم . اما سنت های دیگری از سوسیالیسم وجود دارد.
آنارشیسم، ضد دولت و ضد اقتدارگرائی ، دومین گرایش بزرگ جنبش سوسیالیستی است. آنارشیسم تمایل/گرایش غالب در اولین بین الملل برای چندین سال ،در مراحل ابتدایی جنبش، بود. آنارشیستهائی چون پییر ژوزف پرودون و میخائیل باکونین بهتر از رقبای خود کارل مارکس و فردریک انگلس شناخته شده بودند. پیشگامان جنبشهای کارگری در فرانسه، ایتالیا،اسپانیا، و دیگر کشورها(بمانند سوئیس-م) آنارشیست ها بودند. حال آنکه آنارشیسم، به عنوان یک جنبش سازمان یافته سوسیالیستی
آزادیخواهانه، کاملا ناپدید شده. آیا این واقعیت دارد؟
احیای آنارشیسم کلا بخشی ازعلاقه تجدید حیات در مخالفت آزادیخواه است، مخالفتی
که امکان عملی شدن دارد ، میتوان گفت، توسط دستآورد اجتماعی از ثروت صنعتی و با نفوذ فراگیر اشکال صنعتی اقتدارگرایانه در زندگی سیاسی و اجتماعی. قطعا، آرمانها/ایده آلهای آزادیخواهانه با مارکسیسم غریبه نیستند; تعدادی از جنبشهای مارکسیستی این عناصر از نوشته های خود مارکس تاکید کرده اند، به خصوص در چند سال آخر. (مهم است یاد آور شویم که این "متون" مارکس , که در آخرین سالهای زندگیش نوشته شدند ,دست نوشته های مردم شناسانه اش او میباشند،که بعد از بیرون آمدن کتاب "خانواده و دولت...." انگس به آن علاقمند شده بود، به رشته تحریر آمدند و متاسفانه به بسیاری از زبانها -منجمله فارسی- ترجمه نشده اند. توصیه من برفقای خواننده -بخصوص آنارشیستها- این است که این نوشته ها را بخوانند). اما آرمانها/ایده آلهای آزادیخواهانه ذاتی مارکسیسم به راحتی مبهم/نامفهوم مانده، گمشده در پراتیک تاریخی، تحت الشعاع اصول استبدادی سانترالیسم، نخبه گرایی، و نظم و انضباط سلسله مراتبی قرار گرفته اند . در مقابل اشکال مسلط استبدادگرایانه تاریخی که مارکسیسم در این قرن بخود گرفته، آنارشیسم بعنوان سنت تاریخی جایگزین مطرح است، چرا که مفهوم آزادی فردی، فعالیت خودی، و اشکال غیر هرمی سازماندهی بنیانهای فکری آن میباشند
"آنارشیسم"، انقلابی ایتالیایی اریکو مالاتستا نوشت، "از شورش اخلاقی به بی عدالتی اجتماعی متولد شد." آنارشیسم اساسا در مخالفت اخلاقی و بر مبنای معنویات استوار میباشد.آنارشیستها، بزعم یک رفیق فرانسوی "شورشیان در تمام ساعات" میباشند، "مردان واقعا بدون خدا، بدون رئیس و بدون کشور، دشمنان آشتی ناپذیر هرگونه استبداد، اخلاقی یا مادی، فردی یا جمعی هستند." برای چنین مردان و زنانی، انقلاب یک احساس ضروریست، یک ضرورت اخلاقی به جای جبر تاریخی . برخی آنارشیستها نافی پذیرش بینش طبقه خاصی هستند و حامی تمامی ستم دیدگان، تصریح می کنند که انقلاب خواست عملی همه کسانی است که بر علیه اخلاق وضع موجود شورش میکنند .انقلاب توسط کارگران انجام میشود ، بله، اما همچنین توسط دهقانان، "لمپن پرولتاریا"ی سرکش در پائین جامعه، جوانان آرمان گرا و روشنفکران بریده از طبقه بدون آینده در چارچوب بورژوائی .
ادامه دارد....
همانطور که در اولین روز ترجمه این کتاب به خوانندگان گرامی عرض کرده بودم که :"از ترجمه مقدمه فعلا فاکتور میگیرم و اگر عمری باقی ماند....." وقت آن رسیده که بالاخره به این مهم اقدام کنم. ناگفته نماند که : پس از اتمام ترجمه مقدمه ,تمامی کتاب توسط رفیق روزای عزیزمان در سایت "آرشیو روزا" به شکل پی دی اف به شما عزیزان تقدیم میگردد . با تشکر از صبر و شکیبای شما عزیزان.
پیمان پایدار
**********************
قالب مدرن سوسیالیستی برای چشم انداز تاریخی ممکن است به خوبی اینگونه به تصور کشیده شود که سوسیالیسم لزوما تمرکزگرا و مستبدگرا ،و همواره در درجه ای از سلسله مراتب و اقتدار، رهبری و کنترل سفت و سخت پایه میباشد .این عوامل در همه دولتهای سوسیالیستی امروزی مشهود است و در بسیاری از سازمانهای چپی نیز هم . اما سنت های دیگری از سوسیالیسم وجود دارد.
آنارشیسم، ضد دولت و ضد اقتدارگرائی ، دومین گرایش بزرگ جنبش سوسیالیستی است. آنارشیسم تمایل/گرایش غالب در اولین بین الملل برای چندین سال ،در مراحل ابتدایی جنبش، بود. آنارشیستهائی چون پییر ژوزف پرودون و میخائیل باکونین بهتر از رقبای خود کارل مارکس و فردریک انگلس شناخته شده بودند. پیشگامان جنبشهای کارگری در فرانسه، ایتالیا،اسپانیا، و دیگر کشورها(بمانند سوئیس-م) آنارشیست ها بودند. حال آنکه آنارشیسم، به عنوان یک جنبش سازمان یافته سوسیالیستی
آزادیخواهانه، کاملا ناپدید شده. آیا این واقعیت دارد؟
احیای آنارشیسم کلا بخشی ازعلاقه تجدید حیات در مخالفت آزادیخواه است، مخالفتی
که امکان عملی شدن دارد ، میتوان گفت، توسط دستآورد اجتماعی از ثروت صنعتی و با نفوذ فراگیر اشکال صنعتی اقتدارگرایانه در زندگی سیاسی و اجتماعی. قطعا، آرمانها/ایده آلهای آزادیخواهانه با مارکسیسم غریبه نیستند; تعدادی از جنبشهای مارکسیستی این عناصر از نوشته های خود مارکس تاکید کرده اند، به خصوص در چند سال آخر. (مهم است یاد آور شویم که این "متون" مارکس , که در آخرین سالهای زندگیش نوشته شدند ,دست نوشته های مردم شناسانه اش او میباشند،که بعد از بیرون آمدن کتاب "خانواده و دولت...." انگس به آن علاقمند شده بود، به رشته تحریر آمدند و متاسفانه به بسیاری از زبانها -منجمله فارسی- ترجمه نشده اند. توصیه من برفقای خواننده -بخصوص آنارشیستها- این است که این نوشته ها را بخوانند). اما آرمانها/ایده آلهای آزادیخواهانه ذاتی مارکسیسم به راحتی مبهم/نامفهوم مانده، گمشده در پراتیک تاریخی، تحت الشعاع اصول استبدادی سانترالیسم، نخبه گرایی، و نظم و انضباط سلسله مراتبی قرار گرفته اند . در مقابل اشکال مسلط استبدادگرایانه تاریخی که مارکسیسم در این قرن بخود گرفته، آنارشیسم بعنوان سنت تاریخی جایگزین مطرح است، چرا که مفهوم آزادی فردی، فعالیت خودی، و اشکال غیر هرمی سازماندهی بنیانهای فکری آن میباشند
"آنارشیسم"، انقلابی ایتالیایی اریکو مالاتستا نوشت، "از شورش اخلاقی به بی عدالتی اجتماعی متولد شد." آنارشیسم اساسا در مخالفت اخلاقی و بر مبنای معنویات استوار میباشد.آنارشیستها، بزعم یک رفیق فرانسوی "شورشیان در تمام ساعات" میباشند، "مردان واقعا بدون خدا، بدون رئیس و بدون کشور، دشمنان آشتی ناپذیر هرگونه استبداد، اخلاقی یا مادی، فردی یا جمعی هستند." برای چنین مردان و زنانی، انقلاب یک احساس ضروریست، یک ضرورت اخلاقی به جای جبر تاریخی . برخی آنارشیستها نافی پذیرش بینش طبقه خاصی هستند و حامی تمامی ستم دیدگان، تصریح می کنند که انقلاب خواست عملی همه کسانی است که بر علیه اخلاق وضع موجود شورش میکنند .انقلاب توسط کارگران انجام میشود ، بله، اما همچنین توسط دهقانان، "لمپن پرولتاریا"ی سرکش در پائین جامعه، جوانان آرمان گرا و روشنفکران بریده از طبقه بدون آینده در چارچوب بورژوائی .
ادامه دارد....
No comments:
Post a Comment