"عاشق مسیر های نرفته ام....
بی ترس ازچشمهای از حدقه بیرون زده عوام و دهان های باز از تعجبشان ...
راه را خودم انتخاب میکنم ....
راهی نو ...
مسیری که مردگان هرگز عبور نکرده اند و زنده ها را هم ترسانده اند .....
... خجالت نمیکشم... نمیترسم... خسته نمیشوم...
امید وار و راسخ پا را بر تمام هرزه علفهای نادانی میگذارم که مسیرتکاملم را پوشانده اند ....
عبور ...عبور... وبازهم عبور...
از عادات ذهنی و پیش فرض ها عبور ....
از سنتها و ادیان عبور ...
از خرافات و جهل عبور ...
از بت ها و خدایان زمینی و آسمانی و هرآنچه و هرآنکس که شعور مرا به سخره بگیرد عبور میکنم...
من ... من راهی نو پیش پای همان بندگانی خواهم گذاشت که یابندگان را در بند میکشند !
آری من...
من بنده نیستم ...
یابنده ام..."
بی ترس ازچشمهای از حدقه بیرون زده عوام و دهان های باز از تعجبشان ...
راه را خودم انتخاب میکنم ....
راهی نو ...
مسیری که مردگان هرگز عبور نکرده اند و زنده ها را هم ترسانده اند .....
... خجالت نمیکشم... نمیترسم... خسته نمیشوم...
امید وار و راسخ پا را بر تمام هرزه علفهای نادانی میگذارم که مسیرتکاملم را پوشانده اند ....
عبور ...عبور... وبازهم عبور...
از عادات ذهنی و پیش فرض ها عبور ....
از سنتها و ادیان عبور ...
از خرافات و جهل عبور ...
از بت ها و خدایان زمینی و آسمانی و هرآنچه و هرآنکس که شعور مرا به سخره بگیرد عبور میکنم...
من ... من راهی نو پیش پای همان بندگانی خواهم گذاشت که یابندگان را در بند میکشند !
آری من...
من بنده نیستم ...
یابنده ام..."
از دوست جدید و عزیز باران بهاری
No comments:
Post a Comment