Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون
واژگان فروید Le vocabulaire de Freud
ترجمه دکتر کرامت موللی
چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه
قسمت چهلم
قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی هفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی نهم در 14 ماه می
************************************
Complexe de castration عقده کسترسیون،محرومیت از ذکر
*عقده عبارت از مجموعه ساخته و پرداخته ای از تصورات است یا به عبارتی دیگر" مجموعه ای است خاص از افکار و علایقی که دارای قدرتی عاطفی باشند". فروید با ابداع تعبیری چون عقده کستریسون(1) ,یعنی محرومیت از ذکر, بر آن است که نشان بدهد چگونه جمعی از تصورات, احوال قلبی و اعمال گرد هم می آیند و در رابطه با اضطراب از کسترسیون در یکجا جمع میشوند و چنین عقده ای را در رابطه با وحشتی خیالی در از دست دادن آلت جنسی (ذکر) به مجود می آورند .
(1)Kastrationkomplexبه آلمانی
**فروید تعبیر عقده کسترسیون را برای اولین بار در مورد مطالعه ترس مرضی کودکی به نام هانس(2) -1980- به کار برد.در این نوشته فروید آن را در داخل گیومه میگذارد. در عارضه اصلی کودک یعنی در ترس مرضی* او می بینیم که خطر از دست دادن آلت جنسی به صورتی رمزی و سمبلیک در واقعیت خارجی کودک رخنه کرده و موجب هراس او میشود.
(2) Hans
به نظر فروید, اساس عقده کسترسیون را باید از یک سو در نظریه کودکان
در باب جنسیت جست و جو کرد(چه آنها تمامی افراد را واجد آلت تناسلی مردانه میدانند) و از سوی دیگر در کشف تفاوت جنسی شان با جنس مخالف . کشف این تمایز حالتی دوگانه در کودک پدید می آورد, زیرا با نظریه او در مورد شمول ذکر مطابقت ندارد. لذا شکافی میان آن چه میبیند و پیشداوری اش در مورد عمومیت ذکر ایجاد میشود. اما در هنگام تشکل رابطه ادیپی کودک با پدر است که عقده کسترسیون معنای حقیقی خود را بدست می آورد. لذا کسب قاطع معنای آن جنبه ما بعدی(1) دارد.
(1)Dans l'ápres coup(Nachtraglichkeit)
فرایند کسترسیون نتیجه ای از عقده ادیپ* است. زمانی کودک همچون ادیپ شهریار به تهدید به کسترسیون از طرف پدر مواجه میشود که رانش او بسوی مادر کشانده شده باشد . به عبارت دیگر, کودک از وجود پدر "استفاده" میکند و رابطه خود را با کسترسیون یعنی ترس از محرومیت از آلت جنسی مورد تجربه قرار میدهد . لذا تعارضی نارسیسیستی میان این عضو بدن و تحریکات آرزومندانه کودک ایجاد میشود. کودک برای "نجات دادن" ذکر است که منطق انصراف از آرزومندی را می پذیرد . این امر البته حاصل فرایند درونی ساختن ساحت لوامه یا فرامن* توسط کودک است, چه در این ساحت با چنین تهدیدی از هیچ گونه بی رحمی نسبت به طفل حذر نمیکند . همچنین باید به خاطر داشت که کسترسیون ممکن است برای فرد به صورت لذتی دربیابد و از او موجودیتی درد جو- مازوشیست- (2) بسازد, به نحوی که اضطراب حالت تمتع*را برای او پیدا کند .
(2) Masochiste
فروید فرض را براین می گیرد که مرحله ذکری میان دختران و پسران مشترک است . خصوصیت این مرحله اعتقاد به "اولیت ذکر"است. دو شق برای کودک وجود دارد: یا فرد دارای عضو جنسی مردانه است یا این که آن را از دست داده است. پسران هنگامی به عقده کسترسیون نائل می آیند که عقده ادیپ خود را حل کرده باشند. حال آنکه برای دختران عقده کسترسیون حالت ورود آنها را به عقده ادیپ دارد. عقده کسترسیون, یعنی ترس از محرومیت از ذکر, نزد دختران به صورت میل به داشتن آن در می آید و موجب قرابت آنها نسبت به پدر میشود . اضطراب از دست دادن عشق نزد زنان معادل اضطراب از کسترسیون نزد مردان است, امری که وابستگی عاطفی آنان رانسبت به مردان تشکیل میدهد.
***ساحت کسترسیون به ذات آدمی اشاره دارد.از اینروست که فروید برای آن اهمیتی بسزا قائل بود, حال آنکه امروز روان کاوان بدان گرایش دارند که آنرا جزو فرایند جدایی کودک از پدر و مادر بدانند. (1)
(1)البته این امر در مورد پیروان لکان صادق نیست. نزد لکان اولویت ذکر و فرایند مترتب بر آن, یعنی کسترسیون,جز لایتجزای ماهیت انسانی است و شرط اساسی را در دسترسی به زبان تکلم تشکیل میدهد. هم از اینروست که لکان ذات آدمی را در برزخ وجودی او میداند(تفصیل این مطلب در کتاب مبانی روان کاوی, فروید- لکان امده است).-م
مراجع:
-تحلیل ترس مرضی کودکی پنج ساله1909
-انحطاط عقده اودیپ 1923
ادامه دارد: پیمان پایدار
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی هفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی نهم در 14 ماه می
************************************
Complexe de castration عقده کسترسیون،محرومیت از ذکر
*عقده عبارت از مجموعه ساخته و پرداخته ای از تصورات است یا به عبارتی دیگر" مجموعه ای است خاص از افکار و علایقی که دارای قدرتی عاطفی باشند". فروید با ابداع تعبیری چون عقده کستریسون(1) ,یعنی محرومیت از ذکر, بر آن است که نشان بدهد چگونه جمعی از تصورات, احوال قلبی و اعمال گرد هم می آیند و در رابطه با اضطراب از کسترسیون در یکجا جمع میشوند و چنین عقده ای را در رابطه با وحشتی خیالی در از دست دادن آلت جنسی (ذکر) به مجود می آورند .
(1)Kastrationkomplexبه آلمانی
**فروید تعبیر عقده کسترسیون را برای اولین بار در مورد مطالعه ترس مرضی کودکی به نام هانس(2) -1980- به کار برد.در این نوشته فروید آن را در داخل گیومه میگذارد. در عارضه اصلی کودک یعنی در ترس مرضی* او می بینیم که خطر از دست دادن آلت جنسی به صورتی رمزی و سمبلیک در واقعیت خارجی کودک رخنه کرده و موجب هراس او میشود.
(2) Hans
به نظر فروید, اساس عقده کسترسیون را باید از یک سو در نظریه کودکان
در باب جنسیت جست و جو کرد(چه آنها تمامی افراد را واجد آلت تناسلی مردانه میدانند) و از سوی دیگر در کشف تفاوت جنسی شان با جنس مخالف . کشف این تمایز حالتی دوگانه در کودک پدید می آورد, زیرا با نظریه او در مورد شمول ذکر مطابقت ندارد. لذا شکافی میان آن چه میبیند و پیشداوری اش در مورد عمومیت ذکر ایجاد میشود. اما در هنگام تشکل رابطه ادیپی کودک با پدر است که عقده کسترسیون معنای حقیقی خود را بدست می آورد. لذا کسب قاطع معنای آن جنبه ما بعدی(1) دارد.
(1)Dans l'ápres coup(Nachtraglichkeit)
فرایند کسترسیون نتیجه ای از عقده ادیپ* است. زمانی کودک همچون ادیپ شهریار به تهدید به کسترسیون از طرف پدر مواجه میشود که رانش او بسوی مادر کشانده شده باشد . به عبارت دیگر, کودک از وجود پدر "استفاده" میکند و رابطه خود را با کسترسیون یعنی ترس از محرومیت از آلت جنسی مورد تجربه قرار میدهد . لذا تعارضی نارسیسیستی میان این عضو بدن و تحریکات آرزومندانه کودک ایجاد میشود. کودک برای "نجات دادن" ذکر است که منطق انصراف از آرزومندی را می پذیرد . این امر البته حاصل فرایند درونی ساختن ساحت لوامه یا فرامن* توسط کودک است, چه در این ساحت با چنین تهدیدی از هیچ گونه بی رحمی نسبت به طفل حذر نمیکند . همچنین باید به خاطر داشت که کسترسیون ممکن است برای فرد به صورت لذتی دربیابد و از او موجودیتی درد جو- مازوشیست- (2) بسازد, به نحوی که اضطراب حالت تمتع*را برای او پیدا کند .
(2) Masochiste
فروید فرض را براین می گیرد که مرحله ذکری میان دختران و پسران مشترک است . خصوصیت این مرحله اعتقاد به "اولیت ذکر"است. دو شق برای کودک وجود دارد: یا فرد دارای عضو جنسی مردانه است یا این که آن را از دست داده است. پسران هنگامی به عقده کسترسیون نائل می آیند که عقده ادیپ خود را حل کرده باشند. حال آنکه برای دختران عقده کسترسیون حالت ورود آنها را به عقده ادیپ دارد. عقده کسترسیون, یعنی ترس از محرومیت از ذکر, نزد دختران به صورت میل به داشتن آن در می آید و موجب قرابت آنها نسبت به پدر میشود . اضطراب از دست دادن عشق نزد زنان معادل اضطراب از کسترسیون نزد مردان است, امری که وابستگی عاطفی آنان رانسبت به مردان تشکیل میدهد.
***ساحت کسترسیون به ذات آدمی اشاره دارد.از اینروست که فروید برای آن اهمیتی بسزا قائل بود, حال آنکه امروز روان کاوان بدان گرایش دارند که آنرا جزو فرایند جدایی کودک از پدر و مادر بدانند. (1)
(1)البته این امر در مورد پیروان لکان صادق نیست. نزد لکان اولویت ذکر و فرایند مترتب بر آن, یعنی کسترسیون,جز لایتجزای ماهیت انسانی است و شرط اساسی را در دسترسی به زبان تکلم تشکیل میدهد. هم از اینروست که لکان ذات آدمی را در برزخ وجودی او میداند(تفصیل این مطلب در کتاب مبانی روان کاوی, فروید- لکان امده است).-م
مراجع:
-تحلیل ترس مرضی کودکی پنج ساله1909
-انحطاط عقده اودیپ 1923
ادامه دارد: پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment