اگر مردان پریود می شدند
نوشته ای از: رویا کریمی مجد
حرف و حدیث ها درباره آهنگ تازه ی شاهین نجفی و محسن نامجو تمام نمی شود به هرحال میان این همه صواب و ناصواب فکر کردم مرور این نوشته گلوریا استاینم بد نیست
گلوریا استاینم یکی از رهبران اصلی موج دوم فمینیسم در آمریکا در دهه هفتاد وهشتاد است .
درباره این نوشتهی طنز نیشدار گلوریا استاینم را بخوانیم، به مناسبت آهنگ تازهی شاهین نجفی (که شخصا از او توقع بیشتر ندارم) و محسن نامجو ( که از او حیرت کردم) و موج تازهی تحقیر و تمسخر با ابژه انگاری و نجسانگاری عادت ماهیانه زنان.
از زمانی که تاریخ ثبت شده است، انسانهای نرینه همهی فرهنگ را حول این ایده شکل دادهاند که خیلی “طبیعی” است که آلت تناسلی مرد “غبطهبرانگیر” باشد و زنان در حسرت آن بسوزند. بماند که میتوان گفت چنین آلت محافظت نشدهای مردان را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد و دستکم منطقیتر آن است که فکر کنیم آلت تناسلی زنان و خاصیت باروری و زایش “غبطه برانگیزتر” باشد.خلاصه اینکه عقلانیت در به وجود آمدن این فرهنگ نرینه محور هیچ نقشی نداشته است.
بیایید فکر کنیم چه میشد اگر ناگهان به شکل معجزه آسایی جاها عوض میشد و این مردها بودند که عادت ماهیانه میشدند و زنان دیگر پریود نمیشدند؟ پاسخ روشن است: عادت ماهیانه ناگهان به یک اتفاق فرخندهی نرینهمحور، با ارزش، دلخواه و دلیلی برای به رخ کشیدن خود تبدیل میشد.
مردان دربارهی مدت و مقدار خونی که از آنها میرفت لافها میزدند.
پسرها آغاز شروع سن قاعدگی را با جشن و مراسم آئینی و پارتیهای باشکوه برای شروع نشانه و نماد مردانگی جشن میگرفتند.
کنگره ایالات متحدهی آمریکا “موسسه ملی دردهای قاعدگی” را تاسیس و هزینههایش را تقبل میکرد تا از درد ماهانهی مردان بکاهد.
نوار بهداشتی و تامپون در همهی مکانهای عمومی رایگان و مشمول یارانه دولتی میشد. (صدالبته که عدهای از مردان خودشان هزینهی تامپون را میپرداختند تا از مارکهای خیلی منحصربفرد و خاص و گرانی مثل “تامپون جان وین”، نوار بهداشتی محمد علی، “نوار بهداشتی برای روزهای مجردی” و تامپون برای “اوج لذت” خرید کنند.)
نظامیها، سیاستمداران جناج راست و مذهبیهای بنیادگرا عادت ماهیانه را به عنوان سند محکمی که تنها مردها هستند که میتوانند به عضویت ارتش درآیند و از میهن دفاع کنند علم میکردند. شعار هم میدادند:« باید خون دهی تا توانی از خون و ناموس حفاظت کنی.»سیاستمداران دست راستی میگفتند آیا اصلا یک زن میتوانند بدون درک و تجربهی چرخهی طبیعی رفتن خون از بدن که ودیعهای طبیعی و آسمانی است توان مدیریت داشته باشد؟ رهبران مذهبی یهودیها میگفتند بدون خروج ماهیانه ناخالصی خون از بدن، زن یک موجود گناهکار بیش نیست. کشیشها میگفتند چگونه یک زن میتواند خون خود را برای گناهان ما دهد؟
مردان رادیکال، سیاستمداران چپ و انقلابیون اصرار میکردند که خب البته درست است زنان با ما برابر هستند، اما ما متفاوتیم. بعد هم تاکید میکردند هر زن میتواند همتای آنها باشد اگر ماهیانه زخمی در تن خود ایجاد کند تا یک مقدار خون از تنش رود ( باید برای انقلابی بودن خون داد!) یک راه هم این است که زنی که میخواهد همتای این انقلابیون چپ عزیز باشد تاکید کند که اهمیت بیبدیل قاعدگی را درک میکند و در حلقهی روشنگری مردان درباره اهمیت این پدیده شرکت مستمر داشته باشد.
پسرهای لات و لوت خیابان عربده میزدند ” من یک مرد سه لا نواربهداشتیام” یا نگاهی به وسط پای رفقایشان میانداختند و با اشاره به برجستگی سه چهار نواربهداشتی میگفتند” رفیق! به نظر عالی میای” و بهم های فایو حواله میکردند.
تلویزیونها برنامههای چندساعته مفصل دربارهی اهمیت این ویژگی ارزشمند میساختند. برنامههایی با عنوان “ریچی و پستی به دنبال متقاعد کردن فونزی که اگرچه دو ماه است پریود نشده است اما او هنوز فونزی کبیر است.”
و روزنامهها پر از تیترهایی بود مثل “قاضی به دلیل استرس ناشی از عادت ماهیانه متهم، حکم به عفو داد”
و عنوان فیلمهای سینما پر میشد از پل نیومن و رابرت ردفورد در “برادران خونی.”
مردها کلی استدلال برای زنان میآوردند که اینترکورس در هنگام پریود بسیار لذتبخشتر است. لزبینها متهم میشدند که از خون و در نتیجه از “حیات” هراسان هستند و به همین خاطر لزبین شدند. درگوشی هم میگفتند” شاید هم چون یک مرد با عادت ماهیانه خوب نتوانسته تور کند.”
و اوه صد البته که مردان روشنفکر وظیفهی ارائه مهمترین استدلالهای اخلاقی و عقلانی را برعهده میگرفتند: چگونه یک زن میتواند در ریاضیات، اندازهگیری، اهمیت زمان و مکان به تخصص و مهارت رسد وقتی به او توانایی ویژهی چرخهی خروج خون از تن در هماهنگی با تغییرات سیارات و ماه و طبیعت داده نشده است؟ مردان فیلسوف و تئوریسنهای مذهبی این سوال فلسفی را مطرح میکردند که آیا راهی هست تا برای زنان بتوان ضرب آهنگ طبیعت را که آنها از دست دادهاند، جبران کرد؟ آیا راهی هست تا آنها بتواند تجربهی سمبلیک مرگ و حیات دوباره در هر ماه را که از تجربهی آن عاجزند درک کنند؟
ترجمه: فرناز سیفی
به تریبون بپیوندید
| ۴ نظر
اسفند ۰۵, ۱۳۹۱ @ ۱۰:۱۳:۱۸
اسفند ۰۵, ۱۳۹۱ @ ۱۱:۱۸:۳۴
درعصر کنونی شاهدیم که درمدتی کوتاه زنان توانسته اند درهمه زمینه ها به میدان بیایند و عقب افتادگی تاریخی را جبران کنند ما هنوز درآغاز راهیم، ولی می بینید که درخشش زنان درسیاست یا هنر وغیره هرروز بیشترمی شود. از پیامدهای استقلال زنان یکی بحران روحی و هویتی مردان است و ترس از دست دادن قدرت که می توان واقعا آن را دید و درک کرد. بتدریج اعتماد به نفس مردان درسروری به زنان درهمه ی فرهنگ ها کاهش پیدا می کند و قدرت مرد درخانواده رو به زوال است، خوب تنها یک راه باقی است قبول احترام متقابل ، حقوق برابر ودوستی میان دوجنس. مرد مسلمان هم راه دیگری درپیش ندارد. به همین دلایل باید از این آقایون خواست دست از تحقیر وتبعیض بردارند.
اسفند ۰۷, ۱۳۹۱ @ ۰۶:۲۳:۵۲
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۲ @ ۲۲:۱۴:۴۸