Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون
واژگان فروید Le vocabulaire de Freud
ترجمه دکتر کرامت موللی
چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه
قسمت نهم
قسمت اول تا پنجم بترتیب در6م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می
قسمت اول تا پنجم بترتیب در6م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می
و قسمت 6 و 7 , 8 در 4 م, 8 م و 13 م ماه ژوئن 2012 درج شده است
************************************
Transfert انتقال قلبی
*این اصطلاح به فرایند جا به جایی احوال قلبی بیمار اطلاق می شود,احوالی که در ضمن روان کاوی از دوران طفولیت بیمار به شخص روانکاو انتقال می یابند .
معنی اصلی و اولی انتقال قلبی (1) این است که محرکات و فانتسم های بیمار در حین درمان مجددا بیدار می شوند و باید صورتی آگاه پیدا کنند . بدین صورت فردی که قبلا در زندگی بیمار واجد اهمیتی بسزا بوده است,جای خود را به شخص روانکاو میدهد. انتقال قلبی هم یکی از قوی ترین عناصر در مقاومت بیمار و هم تواناترین عامل درمانی در روانکاوی است .
**انتقال قلبی درماهیت خود واقعه ای غیرمنتظره است. فروید آن را ابتدا منحصر به رابطه افراد هیستریک با پزشکان شان میدانست , ولی مطالعه دختر جوانی به نام دورا وجود آن را به طور قطع بدو قبولانید . انتقال قلبی عملی تکراری است که به جهت بازگشت شخصیتهای موجود در گذشته بیمار روی میدهد . از اینرو, روانکاوان گاه از رفتار انتقال آمیز سخن می گویند . در انتقال قلبی که آن را می توان رابطه توکل آمیز بیمار با پزشک خواند, تمامی رابطه مهراکین*اصلی بیمار مجددا ظاهر میشود . از این جهت است که از انتقال مثبت و منفی صحبت میشود که به ترتیب به صورت عشق نسبت به روانکاو یا خشونت نسبت به وی تظاهر میکنند. گرچه انتقال قلبی همیشه کلیشه ای حاضر و آماده است, مع الوصف هر بار حالت نسخه جدیدی را دارد یا به نحو جدیدی ساخته و پرداخته میشود ;چرا که تحت فشار مکانیسم تکرار حالتی خلاق به خود گرفته موجب گشایشی دو باره نسبت به گذشته فرد میشود .
پدیدار انتقال از روش اولیه فروید, یعنی تلقین به ارث میرسد و حاکی از وابستگی کودکانه ای است ;اما از سویی دیگر به فرد اجازه میدهد تا مقاومتهای خود را درک کند . لذا انتقال عاملی حائز اهمیت برای موفقیت در درمان است . انتقال قلبی پدیداری است که در تمامی روابط انسانها وجود دارد . روانکاوی بدون آن نمیتواند وجود خارجی داشته باشد . انتقال قلبی در روانکاوی عامل بزرگی در ظهور حقایق زندگانی فرد است .
فروید انتقال قلبی متقابل ,یعنی رابطه روانکاو را نسبت به بیمار,عبارت از" تاثیر بیمار در احساسات ناآگاه پزشک" می داند .
***انتقال اصطلاحی است خاص رابطه ای که میان فرد مورد روانکاوی و شخص روانکاو به وجود می آید . انتقال قلبی تجدید معنای عشق و ساحت ناآگاه آن است که نه تنها به رابطه ای انسانی دلالت دارد بلکه حاکی از عمل آدمی است .
مراجع :
- بخشی از مطالعه فردی هیستریک 1905
-دینامیسم انتقال قلبی 1912
ادامه دارد: پیمان پایدار
**************************
(1) Ubertragung به آلمانی
************************************
Transfert انتقال قلبی
*این اصطلاح به فرایند جا به جایی احوال قلبی بیمار اطلاق می شود,احوالی که در ضمن روان کاوی از دوران طفولیت بیمار به شخص روانکاو انتقال می یابند .
معنی اصلی و اولی انتقال قلبی (1) این است که محرکات و فانتسم های بیمار در حین درمان مجددا بیدار می شوند و باید صورتی آگاه پیدا کنند . بدین صورت فردی که قبلا در زندگی بیمار واجد اهمیتی بسزا بوده است,جای خود را به شخص روانکاو میدهد. انتقال قلبی هم یکی از قوی ترین عناصر در مقاومت بیمار و هم تواناترین عامل درمانی در روانکاوی است .
**انتقال قلبی درماهیت خود واقعه ای غیرمنتظره است. فروید آن را ابتدا منحصر به رابطه افراد هیستریک با پزشکان شان میدانست , ولی مطالعه دختر جوانی به نام دورا وجود آن را به طور قطع بدو قبولانید . انتقال قلبی عملی تکراری است که به جهت بازگشت شخصیتهای موجود در گذشته بیمار روی میدهد . از اینرو, روانکاوان گاه از رفتار انتقال آمیز سخن می گویند . در انتقال قلبی که آن را می توان رابطه توکل آمیز بیمار با پزشک خواند, تمامی رابطه مهراکین*اصلی بیمار مجددا ظاهر میشود . از این جهت است که از انتقال مثبت و منفی صحبت میشود که به ترتیب به صورت عشق نسبت به روانکاو یا خشونت نسبت به وی تظاهر میکنند. گرچه انتقال قلبی همیشه کلیشه ای حاضر و آماده است, مع الوصف هر بار حالت نسخه جدیدی را دارد یا به نحو جدیدی ساخته و پرداخته میشود ;چرا که تحت فشار مکانیسم تکرار حالتی خلاق به خود گرفته موجب گشایشی دو باره نسبت به گذشته فرد میشود .
پدیدار انتقال از روش اولیه فروید, یعنی تلقین به ارث میرسد و حاکی از وابستگی کودکانه ای است ;اما از سویی دیگر به فرد اجازه میدهد تا مقاومتهای خود را درک کند . لذا انتقال عاملی حائز اهمیت برای موفقیت در درمان است . انتقال قلبی پدیداری است که در تمامی روابط انسانها وجود دارد . روانکاوی بدون آن نمیتواند وجود خارجی داشته باشد . انتقال قلبی در روانکاوی عامل بزرگی در ظهور حقایق زندگانی فرد است .
فروید انتقال قلبی متقابل ,یعنی رابطه روانکاو را نسبت به بیمار,عبارت از" تاثیر بیمار در احساسات ناآگاه پزشک" می داند .
***انتقال اصطلاحی است خاص رابطه ای که میان فرد مورد روانکاوی و شخص روانکاو به وجود می آید . انتقال قلبی تجدید معنای عشق و ساحت ناآگاه آن است که نه تنها به رابطه ای انسانی دلالت دارد بلکه حاکی از عمل آدمی است .
مراجع :
- بخشی از مطالعه فردی هیستریک 1905
-دینامیسم انتقال قلبی 1912
ادامه دارد: پیمان پایدار
**************************
(1) Ubertragung به آلمانی
No comments:
Post a Comment