" در حالی که مردانی وجود دارند که میتوانند با مصونیت دیگران را از گرسنگی بکشند,هنگامی که از طریق انحصاراتی فرد غنی حق مرگ و زندگی همنوع خویش را رقم میزند, آزادی شبحی اهانت آمیز و کریه بیش نیست ." 

 ژاگ قوژ
"La  libertad no es mas que un fantasma en ofensiva

mientras existan hombres que pueden matar impunemente de hambre a otros,cuando a traves de un monopolio el rico logre ejercer el derecho de vida y muerte sobre sus semejantes."

Jacques Roux

******************************

بدیگر زبان لیبرالیسم متعفن جوامع غربی(که در بهترین حالتش سوسیال دموکراسی به آن میگویند) همانی که اخیر زیر عنوان"بهارعربی", که هنوز سر نرسیده به زمستانی' بس ناجوانمردانه سرد' اسلام شبه 'القاعده' ای تبدیل شد, به توده ها ی تونس و مصر و لیبی -با شرایط کنکرت هر کشور- حقنه گردیده, چیزی نیست جز از خود بیگانگی اجتماعی و هیچ ربطی به آزادی حقیقی نداشته و ندارد . آزادی بشریت تنها و تنها در جامعه ای قابل تحقق است که از سرمایه و روابط شیئی اش ( یا بزبان دیگر جائی که انسانها برای بقا فیزیکی شان بفروش نیروی بازو و عقل خویش مبادرت میکنند و استثمار میشوند) خبری نباشد و شرکت هر انسان در امورات اجتماعی نام سیاست بخود نمیگیرد(همانطور که از اقتصاد و قانون ...نیز خبری نخواهد نبود) و بمانند تغذیه امری مبرم و روزانه میباشد . جامعه ای که فردیت در کلکتویسم معنا ی حقیقی خویش را در می یابد . بزبانی ساده تر افراد شقه شقه نیستند و روان سالم بشری خویش را باز یافته اند . جامعه ای که عشق ,همبستگی و کمک متقابل بعنوان خوراک روان و بخش لاینفک آن تعریف میشوند .
مرگ بر سرمایه داری - نابود باد لیبرالیسم مشمئز کننده
زنده باد آزادی حقیقی-زنده باد آنارشی
    پیمان پایدار