شمارش روسپیان خیابان
گستاخی مردان قبیله بود
و هرزگی نگاه
لٌختی رقتبار این مردمان
... آنگاه که عشق با قیمت سکه بالا و پایین می رفت
و مهریه
قیمتی بود که زنان بر خود گذاردند
من و تو
از گنداب سخن گفتیم
خاک، خاک است
پاک...
این رهگذرانند
به هر گامی
بزاق چرکین
به یادگار می گذارند....
در زمینی که صداقت
مصداق حماقت ...
لوندی معیار زنیت
و حساب بانکی معیار مردانگی است
من لاابالی ولگردی بیش نبودم
و تو
خالی از هر زنانگی ...
کوله بار ما را مردمانش بستند
و ما
بیگانه شدیم
که ماندن در میان گوسپندان
تن دادن به آیین گوسپندی است.
***************************
ممنون از دوست عزیزم ع.ر فرهمند برای ارسال این شعر به نه سخد. متاسفانه
اسم شاعرش رو ننوشته بود .
پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment