گزارش ها و تصاویر حاکی از بیرحمی و حجم عظیم خشونت اعمال شده توسط
نیروهای دولتی ترکیه در باکور (کردستان ترکیه) دارد. دامنه وسیع این خشونت و
وحشت به جا مانده از آن باید هشداری به سیاستگذاران و کنشگران باشد. تصویر
پیکربرهنه و بیجان یک زن و حضور مردانی مسلح ( به هردو سلاح مردانگی)
بر بالینش، اگرچه کارکردی برای بازسازی مردانگیشان دارد ولی نمایانگر
شکست غایی آنها در مواجه با مبارزه و مقاومتی است که زنان نقش پررنگی در آن دارند.
معانی حک شده بر بدن زنان، هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح، پیوشته بین
معانی فردی و اجتماعی درنوسانند (1). از یک سو، در زمان صلح بدن زن
گنجینه
آبروی مرد و قلمرو نمادین رقابت مردانه است. و از سوی دیگر، در تمام جنگها به ابزاری سیاسی و میدانی برای سیاست ورزی تبدیل شده است.
در جوامع مردسالار که بدن زن بخشی از هویت ملی محسوب میشود، کنترل و
تجاوز به بدنِ زنِ مردِ دیگر، نوعی رقابت مردانه را به نمایش می گذارد. گویی با
ورود به بدن زن و عریان کردن آن، حتی به شکل نمادین، کل دودمان او را عریان
کرده است. آنچه سربازان ترکیه را وادار به برهنه کردن یک تن بی جان میکند
ارضای این حس ناسیونالیستی است که تجاور به یک زن کورد در واقع نسخه
کوچک شده تهاجمی بزرگتر به قلمرو مردم کورد است. ناسیونالیسم فاشیستی
ترکیه از گرفتن تست بکارت از زنانِ زندانی کورد به برهنه کردن جنازه آنها
رسیده است. اگرچه نماینده سازمان ملل معتقد است خشونت جنسی در جنگ باید به
عنوان جنایت جنگی تلقی شود و نباید آن را تنها به عنوان یک آسیب جانبی در
جنگ به حساب آوریم. اما آنچه در این تصویر رخ داده است فراتر از یک جنایت
جنگی است. تلاشی سیستماتیک است برای تبدیل میل و سرخوردگی جنسی مردان
به قسمتی از یک ایدئولوژی سیاسی و ساخت یک ناسونالیزم فاشیستی کشنده و
منزجر که در آن برای همه کسانی که در معرض استیضاح آن هستند، در صورت
هر گونه انحراف از نقش های تجویز شده، برخوردی با بالاترین درجه از تعصب در نظر گرفته می شود.
هدف قرار دادن بدنِ زنان در زمان جنگ یک استراتژی سیستماتیک است که در
دورههای مختلف و در میدانهای مختلف جنگی تجربه شده است. این فرم خاص از
خشونت به واسطۀ اینکه مبتنی بر جنسیت است، خشونت جنسیتمحورنام گرفته
است. هرچند روشن است که در زمان جنگ مردان نیز هدف و قربانی خشونت
هستند اما این ماهیت جنسیتی شده است که تجربه زنان از خشونت را متمایز
میکند. خشونت جنسی علیه زنان در زمان جنگ اغلب بصورت پیامد و عواقب
طبیعی جنگ و درگیری در نظر گرفته می شود که غیرقابل اجتناب است. تا جائیکه
نه تنها متجاوزین به زنان مصون از هرگونه مجازاتی هستند بلکه با نادیده گرفتن
چنین خشونتی با آنها همدلی میشود.
اگرچه خشونت جنسی به هیچ وجه محدود به زمان جنگ نیست و عاملان آن نیز
محدود به سربازان دشمن نیستند، اما موضوع خشونت جنسی علیه زنان در زمان
جنگ موضوعی است که نیاز به توجه و اقدام فوری دارد.
1. "شرم که نباشد تجاوز هم نیست"، ماریا ب.اولوجیک.
تیتر از منست: پیمان پایدار(*)
No comments:
Post a Comment