گفت و گوی سایت مادران پارک لاله با آسیب دیدگان خشونت های دولتی
خانم فرزانه راجی
گفت و گوی سایت مادران پارک لاله با آسیب دیدگان خشونت های دولتی در جمهوری اسلامی ایران برای کمک به کشف حقیقت، هموار کردن مسیر دادخواهی و برقراری عدالت
گفت و گو با خانم فرزانه راجی به عنوان زندانی سیاسی، فعال حوزه زنان، نویسنده و مترجم، و از خانواده جان باختگان که همسر و دو برادرشان در دهه شصت اعدام شدند.
از شما تقاضا داریم به پرسش های زیر پاسخ دهید.
1- اگر امکان دارد خودتان را معرفی کنید و کمی از خودتان و شرایط زندگی خود و خانواده بگویید.
ج- من فعلا در ايران در تهران زندگي ميكنم. شغلي ندارم و در خانه به كار ترجمه و نوشتن مشغولم. تقريبا تمامي خانواده ام در آلمان به سر ميبرند و همگي پناهنده هستند. همه آن ها از آغاز اعدام هاي سال 60 و اعدام همسر و دو برادرم به تدريج از كشور خارج شده و در آلمان پناهنده شدند.
در اسفند 59 با يوسف يوسفي كه آن زمان دانشجوي دانشگاه شيراز بود ازدواج كردم. وي در خرداد 60 دستگير و شهريور همان سال زير شكنجه كشته شد.
2- چگونه با مسایل سیاسی یا اجتماعی آشنا شده اید؟
ج- از نوجواني در زمان شاه با مسایل سياسي آشنا شدم. در آن زمان برادر بزرگم– مجتبي- كه خبرنگار كيهان بود، به خاطر مسایل امنيتي دستگير شد و من به مسایل سياسي حساس تر شدم. به فاصله اندكي بعد از آن برادر كوچكترم فرزين نيز دستگير شد.
3- چه افرادی از خانواده شما مستقیم یا غیر مستقیم قربانی خشونت دولتی شده اند؟ این خشونت ها چه تاثیری بر زندگی شما و خانواده شما داشته است؟
ج- همسر من در خرداد 60 در شهر اصفهان دستگير و در 6 شهريور همان سال زير شكنجه كشته شد. پس از اعدام همسرم من مخفي شدم. اول مهر همان سال (60) تقريبا تمامي خانوادهام (4 برادر، يك خواهر و مادرم) در يك يورش تواما سپاه و كميته به خانه پدري و خانهي يكي از برادرهاي بزرگم (مجتبي) دستگير شدند. بزرگترين برادرم سياوش، نيز مجبور شد مدتي مخفي شود. مادرم همان روز آزاد شد، خواهر كوچكم كه بيمار است (اسكيزوفرن) به همراه برادر كوچكم كه فقط 16 سال داشت، چند روز بعد رها شدند. يكي از برادرانم فرشيد راجي كه در آن زمان 19 سال داشت، 17 مهر (به فاصله 17 روز پس از دستگيري) اعدام شد. فرزين كه زمان شاه نيز (3 سال) زنداني بود در دي ماه همان سال، وقتي كه 22 سال داشت اعدام شد. برادر بزرگترم (مجتبي) كه زمان شاه (5 سال) زنداني بود و سال 57 آزاد شده بود، آبان ماه همان سال آزاد شد. اولين كساني كه مجبور به مهاجرت شدند او و خانواده اش بودند. بعد از آن بقيه خانواده نيز به تدريج كشور را ترك كرده و به آلمان مهاجرت كردند. فقط پدر، مادر و يكي از خواهران غيرسياسي ام كه در مشهد زندگي ميكردند، باقي ماندند.
پس از اين دستگيريها، من به ناچار مخفي شدم و از شرايط زندگي پدر و مادرم خيلي اطلاع نداشتم. مادرم را هر مدت يكبار در خيابان ميديدم و او همواره تلاش ميكرد باعث نگراني و اضطراب من نشود و كمتر در بارهي مشكلات خانواده صحبت ميكرد. اما ميدانم كه در آن مدت علاوه بر اينكه حال خواهر كوچكم كه مبتلا به بيماري اسكيزوفرن بود بدتر شده بود و در بيمارستان به سر ميبرد، برادر كوچكم نيز بعد از اعدام فرشيد دچار افسردگي شديد شد و مدتها در بيمارستان بستري بود.
مادرم پس از اعدام فرزين و فرشيد ديدارهايش را با من در خيابان ادامه ميداد، حتي به رغم اينكه از تهران به مشهد نقل مكان كرده بودند. وي مدت سه سال هر دو هفته يكبار براي ملاقات من با اتوبوس به تهران ميآمد و برميگشت. او يك سال پس از آزادي من در سال 72 در اثر سرطان روده درگذشت. پدرم در حال حاضر با همسر دومش در اليگودرز زندگي ميكند. او نيز تمام اين سالها درد از دست دادن پسران جوان و دوري از ساير فرزندانش را با خود ميكشيد تا به امروز كه ديگر حتي اسم آنها را هم به خاطر نمي آورد. خاطره مرگ پسران و كوچ بقيه فرزندانش آخرين خاطراتي بود كه فراموش كرد.
4- اگر خودتان یا اعضای خانواده به طور مستقیم آسیب دیده اید، لطفا موارد از جمله بازداشت، شکنجه، اعدام، قتل خیابانی، اخراج از کار و محل تحصیل، ممنوع الخروجی یا ترک اجباری کشور و ... را با توضیح بیان نمایید.
ج- من تا سال 69 مخفي زندگي ميكردم و به ناچار كار و تحصيلم را رها كردم. خرداد سال 69 دستگير و به سه سال زندان محكوم شدم و در سال 71 از زندان آزاد شدم. پس از بازگشت به رغم مراجعه براي ادامه تحصيل به من اجازه ادامه تحصيل داده نشد. كارم در آموزش و پرورش را عملا به خاطر فراري بودنم از دست داده بودم و مجبور شدم هر كاري كه پيش آمد بكنم تا زندگيم را تامين كنم. در بقيه موارد در بالا توضيح داده شد.
5- اگر افرادی از خانواده شما در سی و چهار سال گذشته توسط عوامل دولتی در جمهوری اسلامی کشته شده اند، لطفا در مورد چگونگی و نحوه خبر رسانی به شما، نحوه تحویل گرفتن یا نگرفتن جنازه، نحوه اطلاع یابی از محل دفن و چگونگی مدفون شدن او و اینکه امکان برگزاری مراسم آزادانه در گورستان یا در منازل داشته اید یا خیر، توضیح دهید.
ج- در مورد همسرم جنازه مثله شده او توسط دادگاه انقلاب اصفهان به ما تحويل داده شد. بديهي است چون زير شكنجه فوت شده بود، وصيت نامه نداشته باشد. لازم به ذكر است كه من آن زمان در تهران زندگي مي كردم و به من خبر دادند كه همسرم قرار است آزاد شود و من به قصد ديدار آزادانه ي او رفتم، اما آن ها جنازه او را به ما تحويل دادند. در مورد دو برادرم: فرشيد را درخاوران خاك كرده اند و از او به ما وصيت نامه و يك شماره قبر دادند و براي فرزين نيز، كه در بهشت زهرا دفن شده، به ما وصيت نامه دادند. مراسم براي هردوي آن ها در منزل پدريام برگزار شد، البته من چون مخفي بودم در آن حضور نداشتم. ظاهرا كسي مزاحم خانواده نشده بود. اما سنگ قبر فرزين كه در بهشت زهرا بود، بارها شكسته شد. و رفتن برسر خاك فرشيد در خاوران چه آن زمان كه مادرم مي رفت و چه حالا كه من گاهي مي روم هميشه مساله داشت.
6- آیا تا به حال برای شرکت در مراسم یادبود کشته شده خود یا دیگر آسیب دیدگان تهدید یا بازداشت شده اید؟ اگر بلی، لطفا توضیح دهید.
ج- براي رفتن سرخاك فرشيد در مراسم يادبود در خاوران، همواره توسط ماموراني كه آنجا را محاصره كرده يا «مراقبت» مي كنند، دچار مشكل شده و مانع رفتن سرخاك او شده اند. براي رفتن سرخاك يوسف يا فرزين مساله اي نداشته ام. همسرم در اصفهان دستگير شده بود و پس از كشته شدنش جنازهي او را به خانوادهاش تحويل دادند و در گورستان شهرضا به خاك سپرده شد. فرزين را در قطعهي 33 بهشت زهرا به خاك سپردند و به ما شماره قبر دادند.
7- اگر زندانی داشته اید، لطفا در مورد علت و نحوه بازداشت و شرایط بازجویی و زندان و دادگاه او بگویید. تا چه میزان امکان آن فراهم بود که از نحوه بازجویی و محاکمه عزیزان تان با خبر شوید؟
ج- يوسف در خيابان و هنگامي كه از اتوبوس تهران اصفهان پياده شده دستگير ميشود. گويا حكومت نظامي بوده و وي كه احتمالا همراه خود نشريه يا اعلاميه داشته به دام مي افتد. او هرگز دادگاه نرفت و يا اگر رفت، ما اطلاعي نداريم. پس از دستگيري در خرداد 60، ششم شهريور همان سال زير شكنجه فوت كرد. فرشيد هفده روز پس از دستگيري و فرزين 4 ماه پس از دستگيري اعدام شدند و از نحوه بازجويي، علت دستگيري و اتهامات يا جرایم آنها هيچ اطلاعي ندارم. هر دوي آن ها همان طور كه گفتم صبح زود در خانه پدري دستگير شدند. مطلقا امكان اينكه از علت دستگيري، شكل بازجويي يا اتهامات و يا جرایم آنها اطلاعي پيدا كنيم وجود نداشت. حتي در سال 69 كه دستگير شده بودم هرگاه در باره برادرهايم سوال مي كردم، آن ها به واقع پاسخي نداشتند كه چرا و به چه علت اعدام شان كرده اند. يا نمي خواستند بگويند.
8- به نظر شما چرا بسیاری از خانواده های آسیب دیده و خود آنها تمایل چندانی ندارند که در مورد رنج ها و زخم های خود بگویند و این دردها را در پستوی دل خود نگاه می دارند؟
ج- 1. مي ترسند؛ 2. انگشت نما ميشوند و ميترسند روابط و كارشان را از دست بدهند؛ 3- از دلسوزي و ترحم ديگران متنفرند! 4. تكرار دردها به دردشان ميآورد و...
9- به تجربه می دانیم زمانی که آسیبی به ما وارد می شود، تمایل داریم افرادی که به ما آسیبی رسانیده اند، پاسخ گوی اعمال خود باشند. شما چه راه هایی را برای پاسخ گو کردن عوامل دولتی مناسب می دانید؟
ج- لازم است كه همه شناسايي شده و در يك دادگاه مردمي و عادلانه محاكمه شوند.
10- آیا در اعتراض به نقض حقوق شهروندی خود و خانواده به مراجع دولتی شکایت کرده اید؟ اگر بلی، لطفا در مورد مراحل کار و پاسخی که دریافت کرده اید بگویید. اگر خیر، لطفا دلایل را ذکر نمایید.
ج- شوخي ميكنيد! آدم كه از دزد به شاه دزد شكايت نميبرد! به تجربه نه براي من، بلكه براي بسياري ثابت شده كه حتي كوچكترين شكايت در اين نظام جز هدر دادن وقت و انرژي و اعصاب و غيره نتيجه اي ندارد، البته اگر خودت را به جاي مجرم به زندان نياندازند.
11- آیا تا به حال برای پیگیری آسیب های وارده به اعضای خانواده خود تهدید و بازداشت شده اید؟ اگر بلی، لطفا توضیح دهید.
ج- خير.
12- آیا در اعتراض به آسیب هایی وارده به خود با دیگر آسیب دیدگان در جمهوری اسلامی همراه بوده اید؟ اگر بلی، لطفا در مورد زمان، چگونگی و مشکلات و پیامدهای آن توضیح دهید.
ج- بلی. خوشبختانه تا كنون مشکلات و پيامدي جدي نداشته است.
13- آیا شما با این نظر موافقید که می گویند: "افراد آسیب دیده با هر گرایش سیاسی و اجتماعی که باشند، خانواده ها حق دارند بدانند آنها چرا و چگونه کشته شده اند، چه کسانی در قتل آنها سهیم بوده اند، چرا جسد آنها را تحویل نمی دهند، چرا در گورهای بی نام و نشان دفن می کنند و چرا حق برگزاری مراسم آزادانه را از خانواده ها سلب می کنند". لطفا دلایل موافقت یا مخالفت خود را توضیح دهید.
ج- حتما موافقم. توضيحش خودش است.
14- به عنوان یک خانواده آسیب دیده چه انتظاری از جمهوری اسلامی برای پاسخ گویی و برقراری عدالت داشته اید؟ اگر انتظاری داشته اید، لطفا توضیح دهید به چه میزان این انتظارات برآورده شده است.
ج- اساسا انتظار زيادي نمي شود از جمهوري اسلامي داشت. آن ها عزيزان ما را به ناحق كشته اند، بديهي است كه سعي داشته باشند جنازه ها و حتي خاطرات و نام آن ها را هم نابود كنند. چرا بايد به آن ها اميدي داشت؟
15- آیا در اعتراض به نقض حقوق شهروندی خود به سازمان ها و نهادهای بین المللی شکایت کرده اید؟ اگر بلی، لطفا در مورد مراحل کار و پاسخی که دریافت کرده اید توضیح دهید. اگر خیر، لطفا دلایل آن را توضیح دهید.
ج- شخصا نه. اما در حد امضاي شکوایيه هايي كه ديگران تهيه كرده اند، همراهي كردهام. به نظرم نمي رسد هيچ كدام به نتيجه ي ملموسي رسيده باشد.
16- به عنوان یک خانواده آسیب دیده چه انتظاری از نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشری از جمله: گزارشگران ویژه سازمان ملل، عفو بین الملل، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و غیرو برای حمایت از خود داشته اید؟ اگر انتظاری داشته اید، لطفا توضیح دهید به چه میزان این انتظارات برآورده شده است.
ج- سي و اندي سال از اعدام هاي دهه 60 مي گذرد، اين نهادها هم در آن زمان سكوت كردند و هم حالا كه همه ي مردم، حتي بخشي هايي از اصلاح طلبان (بعضا حكومتيهاي سابق) اين اعدام ها را محكوم مي كنند، آنقدر دست به عصا راه ميروند كه حال آدم را بهم ميزنند. من هيچ توهمي در مورد اين نهادها ندارم. اگر نيرويي بتواند اين جنايت ها را به محاكمه بكشاند، نيرويي مردمي است.
17- به عنوان یک خانواده آسیب دیده چه انتظاری از سازمان ها و مدافعان حقوق
بشر و سازمان های سیاسی ایرانی برای حمایت از خود داشته اید؟ اگر انتظاری
داشته اید، لطفا توضیح دهید به چه میزان این انتظارات برآورده شده است.
ج- سازمانها و مدافعان حقوق بشر و سازمانهاي حقوق بشري ايراني عمدتا بعد از سركوب جنبش سبز فعال شده يا فعاليت خود را گستردهتر كردند. به نظر ميرسد بسياري از آنها اعتقادي به دفاع از حقوق زندانيان و يا اعداميان دهه شصت نداشتند و يا ملاحظات ديگري وجود داشته است كه من اطلاع ندارم. به هرحال انتظار ميرفت حداقل در همان زمان ِ كشتارهاي فلهاي دههي شصت اين نهادها و سازمانها با ايجاد كمپينهاي بينالمللي و جلب افكار عمومي جهاني مانع آن كشتارهاي وسيع شوند، اگر تلاش كرده بودند، می توانستند. اما تلاش چشمگير و ملموسي در اين راستا، در آن دهه نشد.
18- به نظر شما چه تفاوتی میان جنایتی که چهار سال قبل، ده سال قبل، بیست سال قبل و یا سی سال قبل انجام شده است، وجود دارد؟ به عنوان مثال آیا کشتار خیابانی در سال 88 با کشتن انسان ها به طرق دیگر از جمله در زندان زیر شکنجه یا اعدام و یا ترورهای حکومتی تفاوت دارد؟ لطفا توضیح دهید.
ج- تفاوتش فقط اين بود كه در سال 88 همه مردم ديدند، شنيدند و توانستند در باره آن حرف بزنند. اعدام هاي دهه 60 چنان مخفيانه و در پشت درهاي بسته انجام شد كه حتي خانوادههاي آن ها نيز مدت ها بعد مطلع شدند. قربانيان دهه شصت چنان بي رحمانه به مسلخ برده شدند كه حتي خود نيز نمي دانستند به كجا برده مي شوند. سال 88 ابعاد جنايت نمي توانست به وسعت دهه شصت باشد چونكه هر جنايتي به سرعت و به شدت رسانه اي مي شد. و...
19- آیا شما با این نظر موافقید که می گویند: "برخی از اعضای گروه های سیاسی مسلح بوده اند و برخی در ترور حکومتی ها نیز دست داشته اند و برای همین حکومت حق داشته آنها یا وابستگان آنها را بکشد" اگر با این نظر موافقید، آیا آنها حق نداشتند که در دادگاهی عادلانه و علنی محاکمه شوند و از خود دفاع کنند؟ اگر نظر دیگری دارید لطفا توضیح دهید.
ج- كساني كه اين حرفها را ميزنند پاسخ آن خانوادههايي را كه عزيزانشان فقط به خاطر تبليغ نظراتشان و يا داشتن يك اعلاميه زندان، شكنجه و چه بسا اعدام شدهاند را چه خواهند داد؟ مطمئنا تفاوت هست بين آن كساني كه جنايتكاران را ميكشند و آناني كه مردم را صرفا به خاطر تبليغ نظراتشان به مسلخ ميبرند. اما و در عين حال مطمئنا جنايتكارترين افراد نيز حق دارند در دادگاهي علني و به طور عادلانه محاكمه شوند. به هرحال من با اعدام به هردليل مخالفم و اعتقاد دارم مجازات مرگ راه حلي براي ريشه كن كردن «جنايت» و جنايت نيست.
20- به نظر شما چرا برخی از مدافعان حقوق بشر ترجیح می دهند از آسیب های وارده در سال 88 بگویند و علاقه ای به بازگویی جنایت های دیگر سال ها و بخصوص دهه شصت را ندارند؟ لطفا توضیح دهید.
ج- براي اينكه جنبش سال 88 با مواضع ليبرالي- سرمايه داري آنها همخواني دارد. اما اپوزیسيوني كه دهه شصت سركوب شد، از دشمنان همين آقايان و خانمهاي حقوق بشري است كه خدمتگزار سرمايه داري و ليبراليسم هستند، براي همين هم آن سال ها و به ويژه سال 67 خفقان گرفته بودند.
21- به نظر شما اینکه برخی از خانواده ها و دادخواهان تلاش می کنند تا برای دانستن حقیقت گذشته را واکاوی کنند، کار درستی است یا باید گذشته را به فراموشی سپرد و تنها به حال و آینده نگاه کرد؟ لطفا توضیح دهید.
ج- مطمئنا كار درستي انجام مي دهند. هيچ پديده اي را نمي شود جدا از گذشته اش بررسي و نقد كرد، به ويژه جمهوري اسلامي را.
22- آیا شما با این نظر موافقید که می گویند بهتر است خانواده های آسیب دیده در سی و چهار سال گذشته برای دادخواهی با همدیگر همراه شوند؟ لطفا دلایل موافقت یا مخالفت خود را توضیح دهید.
ج- اگر اين خانوادهها بتوانند حول خواستههايي مشترك به دادخواهي بپردازند، بسيار موثر خواهد بود، چه در عرصه داخلي و چه در عرصه بينالمللي. اما متاسفانه چنين اتحاد عمومياي تا كنون عملي نشده است، شايد به همان دليل اساسي كه اين خانوادهها در واقع هر كدام در بهترين حالت راه و روشي را پيش ميگيرند كه فرزند، پدر، مادر يا همسر اعدامياشان ميرفته است و با توجه به اختلاف نظرهاي بسيار بين گروههاي سياسي، بديهي است كه خانوادهها و بازماندگان آنان نيز اختلاف نظر داشته باشند. به نظر من اگر محور اتحاد ِعمل فقط مسالهي دادخواهي باشد، امكان اتحاد عمل بيشتر است. اما متاسفانه اختلافات هم بر سر مواضع سياسي و هم بر سر نحوهي دادخواهي و روشهاست. به هرحال به نظرم نبايد افراد نا متجانس و ناهمگون را به زور دورهم گرد آورد، اين امر كارآيي و خلاقيت همهي افراد را خواهد گرفت. گروههاي هم نظر ميتوانند دور هم گردآمده و به روش خود مطالباتشان را پيگيري كنند. عدهاي از قوه قضاييه تقاضا دارند كه اجازه دهند بر مزار عزيزانشان سنگ بگذارند و ... برخي خواستار محاكمهي عاملين و آمرين اين كشتارها هستند! اين امر كه خانوادهها هر كدام به روش خود ياد فرزندانشان را زنده نگه ميدارند و خود را محق ميدانند كه دادخواهي كنند خودبخود امر مثبتي است، شايد در دراز مدت بتوان محورهايي براي اتحاد عمل يافت و يا حتي بتوان در كوتاه مدت آكسيونهايي مشترك حول خواستهاي مشخص برگزار كرد، مثل نمونههايي كه در ساير جنبشها (در ايران و جهان) شاهد بوده و هستيم.
23- به نظر شما چه عواملی برای پاسخ گو کردن مسوولان حکومتی موثر است؟ شکایت قانونی یا افشاگری یا عوامل دیگر؟ لطفا توضیح دهید.
ج- شكايت به كجا؟ افشاگري موثرتر است چون مخاطبش بيشتر افكار عمومي و مردم
هستند و در آينده اي نه چندان دور همين مردم دادخواهي اين خانواده ها را پي مي گيرند.
24- اگرزمانی دادگاهی علنی و عادلانه تشکیل شود و مسوولان این جنایت ها محاکمه شوند، نظر شما در مورد نحوه انجام دادگاه و مجازات آنها چیست؟
ج- دادگاهي مردمي و محاكمه اي عادلانه- بدون اعدام و شكنجه.
25- آیا می دانید که در ایران و سایر کشورها، بسیاری موافق مجازات اعدام هستند و بسیاری دیگر از جمله مادران پارک لاله این مجازات را غیر انسانی می دانند، نطر شما در این مورد چیست؟
ج- منهم مثل شما با اعدام، با هر بهانه و به هردليلي مخالفم. و با لغو مجازات اعدام به طور كلي موافقم. حذف انسانها حذف صورت مساله است و اگر به واقع مسالهايي وجود داشته باشد، مسالهي افراد نيست، مشكل و مساله سيستم و نظامي است كه نميتواند شرايطي مناسب براي رشد و شكوفايي افراد و آحادش فراهم كند. حذف صورت مساله باعث ميشود كه سيستم و نظام بيمار هرگز به فكر درمان بيماريهايش نيفتد و آنقدر اعضايش را قطع خواهد كرد تا چيزي از آن باقي نماند!
هر انساني براي جامعهي انساني يك سرمايه است، حتي اگر خطا كرده باشد، و نابود كردن اين سرمايهها يك جنايت بزرگ و نابخشودني است. ديگر عصر انسانهاي سياه و سفيد و ديو و فرشته گذشته است، درعصر كنوني بسياري درك كردهاند كه انسانها خاكستري هستند، يك انسان «خطاكار» ميتواند در شرايط مناسب به سپيدي روز شود!
26- آیا گفت و گوهایی که پیرامون دادخواهی در سایت مادران پارک لاله www.mpliran.orgانجام شده است را دیده اید؟ اگر بلی، لطفا نظرتان را در مورد این نوع گفت و گوها بگویید، اگر پیشنهادی نیز برای ادامه آن دارید، بفرمایید.
ج- متاسفانه نديده ام. حتما نگاه مي كنم.
27- آیا برای دانستن حقیقت و برقراری عدالت با دیگر خانواده های آسیب دیده ارتباط برقرار کرده اید؟ اگر بلی، لطفا توضیح دهید که این ارتباط چگونه بوده است.
ج- متاسفانه بسيار محدود ارتباط داشته و دارم. ترجيح ميدهم در بارهي جزئيات اين روابط چيزي ننويسم.
28- به نظر شما پیگیری خانواده ها چه تاثیری بر روی دانستن حقیقت و جلوگیری از تکرار جنایت داشته است؟
ج- مسلما افشاگري اين جنايت ها دست جنايت كاران را براي جنايت هاي مشابه كوتاه تر خواهد كرد.
29- به نظر شما برای دانستن حقیقت و برقراری عدالت چه کارهایی می توان انجام داد؟
ج- دادخواهي- افشاگري، طرح مطالبات وپي گيري آن ها تا به نهايت.
30- به نظر شما برای جلوگیری از تکرار خشونت و جنایت چه کارهایی می توان انجام داد؟
ج- همان كارهاي بالا خوب است!
خانم راجی گرامی از اینکه برای کشف حقیقت با ما همراه شده اید، سپاس گزاریم. خواهشمندیم، اگر نکته ای هست که تمایل دارید راجع به آن بیشتر بگویید یا پیشنهادی دارید بفرمایید. امید با همراهی شما بتوانیم در مسیر دادخواهی حرکت و به برقراری عدالت کمک کنیم.
No comments:
Post a Comment