By most accounts, Henry Kissinger’s tenure as both Secretary of State and National Security adviser earned him the title of war criminal, though no charges were ever brought against the immensely powerful man.

 از طرف اکثر  شاهدان ، تصدی هنری کیسینجر هم بعنوان وزیر کشور و هم امنیت ملی برایش عنوان جنایتکار جنگی را نیز به ارمغان آورد، هر چند تا به حال هیچگونه اتهامی علیه این مرد فوق العاده قدرتمند آورده نشده .
On Monday, the White House and the Obama Administration sought to ignore all evidence to the contrary and elected instead to award Kissinger with the highest award possible for a private citizen from the Department of Defense.

روز دوشنبه (نهم ماه می-م)، کاخ سفید و دولت اوباما به دنبال چشم پوشی از همه شواهد و بر خلاف آن به هنری کیسینجر بالاترین جایزه ممکن را برای یک شهروند عادی از  وزارت دفاع انتخاب نمودند.
During his time as Secretary of State, Kissinger worked to gain Nixon’s approval by encouraging diplomacy through violence. Kissinger practically invented the idea of bombing a country into submission, an idea which has been echoed by political leaders ever since. Due to Kissinger, between 1969 and 1973, the U.S. dropped half-a-million tons of bombs on Cambodia alone, killing at least 100,000 civilians. This was a direct result of secret plans which re-routed missiles from Vietnam to Cambodia on the orders of Kissinger and the paperwork these plans produced were promptly burned. Along with these bombs came the widespread use of Agent Orange which scarred and deformed a generation.

در طول زمانی که به عنوان وزیر امور خارجه بود، کیسینجر برای به دست آوردن تائیده نیکسون در مورد استفاده بهینه دیپلماسی از ورای خشونت کار کرد. کیسینجر در عمل مفهوم بمباران یک کشور تا تسلیم نهائی را اختراع کرد، ایده ای که توسط رهبران سیاسی آمریکا تا کنون تکرار شده است. در قبل سیاستهای کیسینجر، بین سال های 1969 و 1973، ایالات متحده  به تنهائی نیم میلیون تن بمب را بر سر مردم کامبوج ریخت،که به کشته شدن حداقل 100،000 تن ازغیر نظامیان انجامید. این از نتیجه مستقیم سیاست مخفی اتخاذ شده توسط کیسینجر در تغییر مسیر موشکهای ویتنام بسمت کامبوج بود. کاغذ بازیهای که این سیاست (در پنتاگون-م) در پی آن به اجرا در آمد نیز به سرعت سوخته شدند. همراه با این بمبها استفاده گسترده از گازهای سمی نارنجی باعث بر جای گذاردن زخم و ناقص کردن نسلی از کامبوجی ها را نیز بهمراه داشت.
During the Gulf War, it was pressure from Kissinger on any and every news network which urged President George H. Bush to strike hard and fast. Similarly, during 9/11, the rhetoric of evil-doers was cemented into the public consciousness as President George W. Bush declared that “America’s responsibility” was to “rid the world of evil.” Due to the precedent set by Kissinger in Cambodia, Bush and the American people felt that any level of force used was necessary and justified.

در طول جنگ خلیج ('فارس' را به عمد جا میاندازند-م)، فشار کیسینجر بر هر گونه  و تمامی شبکه های خبری بود که از رئیس جمهور جورج اچ بوش درخواست مینمود که با قدرت و سریع  حمله کند. به طور مشابه، در طول واقعه 11 سپتامبر، لفاظی 'شر ظالمان' را بر آگاهی جمعی حک نمودند همینکه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش اعلام کرد که "مسئولیت  امریکا" پاک کردن " شر از جهان است." با توجه به سابقه ای که توسط کیسینجر در کامبوج  بجا گذاشته شد، بوش و مردم آمریکا احساس کردند که استفاده هر سطحی از  قدرت نظامی لازم و توجیه پذیر میباشد.

“While Kissinger deserves real credit for some of America’s most important Cold War victories, including Nixon’s diplomatic opening to China, he is also responsible for some of its worst atrocities. Carpet-bombing Cambodia, supporting Pakistan’s genocide in Bangladesh, green lighting the Argentinian dictatorship’s murderous crackdown on dissidents — all of those were Kissinger initiatives, all pushed in the name of pursuing American national interests and fighting communism.”
"در حالی که کیسینجر سزاوار دریافت افتخارنامه واقعی برای برخی از پیروزی های مهم آمریکا در جنگ سرد ، منجمله دیپلماسی در های باز نیکسون با چین، است، او همچنین  مسئول برخی از بدترین جنایات مرتکب شده توسط آمریکا نیز میباشد . بمباران کامبوج، حمایت از نسل کشی پاکستان در بنگلادش، چراغ سبز نشان دادن به سرکوب مرگبار مخالفان رژیم دیکتاتوری نظامی آرژانتین(در اواخر دهه هفتاد قرب بیستم-م) - همه از ابتکارات  کیسینجر، همه  تحت نام دفاع از منافع ملی آمریکا و مبارزه با کمونیسم  میباشند."  

Considering the fact that George W. Bush was also a recipient of the same award, it’s safe to assume that the prestige is much more politically motivated than it may seem.

با توجه به این واقعیت که جورج دبلیو بوش نیزهمچنین جایزه ای را دریافت کرده، براحتی میتوان فرض کرد که بر خلاف آنچیزی که بنظر میآید قدر و منزلت بیش از حد انگیزه سیاسی دارد .
The Distinguished Public Service Award would seem like an award which would honor someone who has contributed a great deal to public welfare, either in America or internationally. Instead, it serves as a hollow irony for a war-mongering murderer to die with honor.

جایزه خدمات برجسته دولتی بنظر افتخاریست که باید به کسی که به مقدار زیادی به رفاه عمومی خدمت کرده، چه در آمریکا و یا در سطح بین المللی، اعطا گردد. در عوض، به عنوان یک طنز توخالی برای مردن پر افتخار جانی جنگ طلب در نظر گرفته شده است. 
At Kissinger’s advanced age of 92, it’s safe to say that this could be one of the last accolades given to the former political leader, cementing his public legacy as one who did good rather than the dark reality of his crimes.

در سن بالای 92 سالگی کیسینجر، بجرات میتوان گفت که این می تواند یکی از آخرین تمجیدات داده شده به رهبر سیاسی سابق، میراث دولتی به عنوان کسی که به جای واقعیت شوم جنایاتش آنرا با کارهای خوب به ثبت میرسانند .
By the Obama Administration choosing to honor Kissinger in this way, it is ignoring the dark history of death and destruction which Kissinger waged. Yet another example of the ways that president Obama isn’t at all the “hope and change” we all believed him to be.

اینکه دولت اوباما انتخاب میکند که اینگونه جایزه افتخاری به کیسینجر دهد، نادیده می انگارد تاریخ سیاه مرگ و نابودی ای که کیسینجر پرچمدارش بوده است. حال آنکه این خود نمونه دیگری از شیوه هایست که رئیس جمهور اوباما  هرگز تبلور "امید و تغییر"ی  .که همه ما تصورش را می کردیم نمیباشد