عاقبت قریب باتفاق مشتهای گره کرده مبارزین
=========================
=========================
پیشگفتار
این حکم تاریخ است: در روند مبارزه برای آزادی و وارستگی بشریت در تمامی جوامع خیلی از مبارزین در نیمه های راه جا میزنند... یا پس از مدت کوتاهی از پا می افتند و عقب میمانند... یا خسته میشوند و ول میکنند...یا خیانت میکنند به آرمانهایشان و بعضا به رفقای همرزمشان...و یا در "بهترین" حالت شهید میشوند...این دیالکتیک مبارزه سیاسی(بخوان طبقاتی )بوده و هست...و به همگان بارها نشان داده و ثابت کرده... چه بخواهیم چه نخواهیم ...چه خوشمان بیاید چه نیاید....اینکه در تاریکخانه ذهنمان یا عکسهای بجا مانده از این مبارزات تاریخی مشتهای گره کرده رفقای مبارز در برهه ای از زمان سرانجام سرنوشتشان به کجا انجامیده......همیشه این تداعی را در ذهنمان بجا میگذارد. اخیرا در صفحه رفیقی خواندم که متن زیر را در پائین عکسی از مشتهای گره کرده هزاران مبارز در گردهم آئی خاطره انگیزی پس از قیام شکوهمند و انقلاب شکست خورده بهمن 1357 نوشته بود. گفتم با شما نیز شریک شوم.
پیمان پایدار
*********************
برخى از دستها با اولين يورش ها بزير بغل رفت !
برخى تبديل به مشت شد بر دهان حاكمان فرود آمد !
برخى به خاك افتاد و در خون نشست !
برخى خنجرى شد و بر پشت و قلب ياران نشست !
برخى در غبار زمان محو شد بر خاطره نشست !
برخى ز جهنم گريخت و بساحل خيال نشست !
برخى از اين شاخه به آن شاخه پريد و آخر به بام نشست !
برخى ز كرده خود پشيمان شد و به خانه نشست !
برخى بدست خودى پر پر شده به هيچ نشست !
برخى بدون فشار و شكنجه در نيمه راه نشست !
برخى همچنان در تلاش اند و نتوان نشست !
برخى چونان پرنده در فضا مى چرخند و هيچ جائی ندارند كه بتوان نشست !
انبوهى هستند اما بر موج توانند نشست !!
از صفحه مجید آژنگ
No comments:
Post a Comment