Saturday, June 2, 2012


هیچ چیز غیر سیاسی نیست، حتی رختخواب هایمان
از ستایش ح
بنقل از نشریه عصیان شماره 16 اردیبهشت 1391
osyan-zan.blogspot.com
osyan.osyan@gmail.com
*********************************

چند وقتی است که سیاسی نبودن نه تنها یک افتخار است بلکه سیاسی بودن به نوعی حماقت و بلاهت تعبیر می­شود. آن هم در شرایطی که در دنیای امروز از قیمت نان سر سفره گرفته تا دارو و مسکن، رابطه­ی تنگاتنگی دارد با سیاست. و البته جای تعجب است که بسیاری از آنانی که این را انکار می­کنند از هم نَسلان ما هستند و به طور حتم، ایستادن خود و دیگر دوستانشان را در صف برای گرفتن شیر سهمیه­ای و نوبت کوپن، در دوران کودکی خوب به یاد دارند. صف­هایی که رابطه مستقیم داشت با سیاست اقتصادی دوران جنگ و در یک کلمه با سیاست.
حالا این که چطور به یک باره سیاست "بد" می­شود و همه­ی تحرکات عالم بشریت وجهه­ی "مدنی" به خود می­گیرد دیگر از آن عجایب قرن بیست و یکمی است که از دم و دستگاه هر کسی سر درآورده. از اصلاح­طلبان گرفته تا فمنیست­های اسلامی و کمپینی­ها، دموکراسی­ خواهان و صلح­­طلبان و ...... از آنجا که هر تفکر و ایدئولوژی منافع طبقه، گروه یا دسته­ی خاصی را نمایندگی می­کند باید اعلام کنیم که این تفکر بر خلاف ادعای "نوشین احمدی خراسانی"ها منافع ما زنان را به هیچ­وجه نمایندگی نمی­کند. چرا که هیچ­ چیز ما زنان غیرسیاسی نیست از جمله روابط عاشقانه­ی رختخواب­هایمان. بگذارید ماجرایی را نقل کنم.
چند روز پیش با دوستی صحبت می­کردم که مدت­ها در محیط کار با هم همکار بودیم و اکنون از دوستان صمیمی یکدیگر به حساب می­آییم. دختری سی ساله از طبقه­­ی متوسط تهران با ظاهری مدرن، آراسته، غیرمحجبه، تحصیل کرده، خوش مشرب و دوست داشتنی. اکنون چهار ماهی است که بعد از یک سال نامزدی، با همسرش زندگی می­کند و تا کنون به دلیل "ترس" هنوز نتوانسته با او رابطه جنسی برقرار کند. برای من تعریف می­کرد که چطور مسئله در روزهای اول برای همسرش عجیب بوده و حتی به نوعی به او برخورده که چرا همسر مدرن و امروزی­اش حاضر به برقراری این رابطه نیست. مشاور به او اطمینان خاطر داده که این مسئله کاملا طبیعی است؛ چرا که تغییر فاز، آن هم در مدت زمانی کوتاه، از نقش دختری "نجیب" و فاقد هر گونه رابطه جنسی تا سن سی سالگی به دختری توانمند در لذت بردن از رابطه جنسی دشوار و تا حدی غیر ممکن است. او به صراحت اعلام می­کرد که تا چند هفته پیش حتی از فکر کردن در مورد لذت جنسی، احساس گناه می­کرده است. نه گناهی به درگاه خدا (که این نیز در میان دختران مذهبی می­تواند رخ دهد)، بیشتر چیزی شبیه عذاب وجدان در این مورد که در جامعه دختری نجیب و پاک نیست.
وقتی به مسئله از ابعاد گوناگون نگاه می­کنی تنها چیزی که می­بینی مردسالاری بی­رحمی است که در همه­ی زندگی، معیار سنجش و تربیت یک دختر است. مفاهیمی چون "نجابت"، "عفت"، "پاکدامنی" و کلمات بسیار دیگری که زاییده­ نظامی ضد زن است و به حتم ساده انگاری خواهد بود اگر مردسالاری را تنها یک موضوع اخلاقی و فرهنگی بدانیم؛ چرا که نظام فرهنگی مردسالار همانند هر عامل فرهنگی دیگری تنها روبنایی است بر ساختار اقتصادی و اقتصاد و سیاست جزو لاینفک یکدیگرند، و فرهنگ بخشی از روبنای سیاسی است . تنها زمانی می­توانیم دستاوردهای حقیقی در زمینه­­ی فرهنگ داشته باشیم که پایه­های اقتصادی جامعه (به معنای روابط اقتصادی میان آدم­ها) عوض شود که این کار هم باید بعد از عوض کردن روبنای سیاسی (سرنگونی دولت حاکم و استقرار دولت نوین) ممکن است. اما از همین امروز باید معیارهای سیاسی و فرهنگی آن جامعه را تمرین کنیم یا به عبارت بهتر، زندگی کنیم.این ضرورت نه تنها در خیابان و محیط کار و ... حس می­شود که حتی در رختخواب­هایمان ما را به همآوردی می­طلبد.

2 comments:

  1. سلام
    من عاشق متن های اینجوری هستم.
    حیف که مائویستیه!
    پایدار باشید

    ReplyDelete
  2. بعضی اوقات رفیق عزیز میبایست بی خیالی طی کرد و فقط لذت برد از ساده نویسی و زیبائی متن....گور بابای اندیشه عقب گرای مائویستی....زنده بادآنارکو فمینیسم...تو هم شاد و خرسند باشی...با بوسه های فراوان برای تو و دختر گل ت :خودم.

    ReplyDelete