Saturday, July 6, 2013

از کرامات شیخ ما اینه شیره را خورد و گفت شیرینه

از کرامات شیخ ما اینه 
شیره را خورد و گفت شیرینه*
*************************
*ممنون از دوست عزیزم سهیلا برای ارسال این متن به نه سخد.
صرفا برای تعمقی بیشتر و بعضا  تکرار واضحات میباشد و بس
پیمان پایدار

****************************
همچی میگه» این انتخابات نیست انتصاباته» انگار اسم شورای نگهبان دیروز به گوشش خورده یا توی این سی و چهار سال اعضای این شورا مارتین لوتر کینگ و بنجامین فرانکلین و گاندی و بقیه ی بر و بکس بودن. نظارت استصوابی هم نداشتیم، آقای کروبی هم وسط دو نماز خوابش نبرده بود.

**
 » همچی میگه «روحانی آخونده و از آخوند نمیشه توقع اصلاحات داشت»  انگار رفسنجانی تی شرت رکابی و شلوار لی وایز پاش می کرده و خاتمی به جای عبای شکلاتی این مدت  کراوات  استفانو ریچی می زده و ما خبر نداشتیم

**

همچی میگه » روحانی در جنایات رژیم شریکه » انگار میر حسین به جای آرمانهای امام راحل دنباله  رو  سکولاریسم  و دوران طلایی  جفرسون بوده و در زمان اعدام های سال شصت و هفت مشغول مراقبه در یک غار توی هیمالیا بوده.
 
**
 
همچی میگه » مردم از ترس جلیلی به روحانی رای دادند» انگار که سال هفتاد و شش گزینه ی مقابل آقای خاتمی،  دالای لاما بود و ما بیست و چهار میلیونی  نه از  ترس ناطق نوری که به خاطر ارادت فراوان به لبخند کاریزماتیک آقای خاتمی به سمت صندوق های رای دویدیم.
 
**
 
همچی میگه  » این ملت باز به اسونی گول خورد» انگار ما بین یه سیستم شایسه سالار یا سوشیال دموکرات درست کپی سوئد، زرپی رفتیم انگشت گذاشتیم روی ولایت  مطلقه فقیه گفتیم نه؛ جون شما ما میخوایم تو همین سیستم  عین بستنی ذوب شیم.
 
**
 
همچی میگه «با آمدن روحانی چهار سال این حکومت رو تداوم بخشیدید «انگار اگه ما رای نمی دادیم فردا صبح مقام معظم گریه کنان در خطبه های نماز جمعه جان ناقابل و جسم علیلش رو بر می داشت و قدرت رو دو دستی تقدیم مون می کرد و بای بای.  اون وقت ما می اومدیم و یک شبه یه نظام مردمسالار غیر دینی می ساختیم تو ایران مثل بنز
 
**
 
همچی میگه » اگه مشارکت نمی کردیم توجه دنیا به ما جلب می شد». انگار خانوم هیلاری کلینتون نذر سفره ی حضرت عباس کرده که تو ایران دموکراسی برقرار کنه  و کشورهای اتحادیه اروپا خواب و خوراک ندارن  تا ما رو هم مثل لیبی و مصر و سوریه بهشت برین بکنن.
 
**
 
همچی میگه » این حکومت با تحریم تغییر می کرد» انگار  جابجایی قدرت مثل هم زدن آشه. حتی برای جابه جا کردن یه صندلی از این اطاق به اون اطاق هم نیرو باید صرف کرد و  با سوسول بازی و زیر باد کولر نشستن و رای ندادن جابه جا نمیشه چه برسه به  چیزهای عریض طویلی مثل قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی مثلا بگیرسپاه . یعنی به این شیکی ها نیست.
 
**
 
همچی میگه »  این مسیر حالا حالا ها به دموکراسی نمیرسه » که انگار قرار بوده در نبود تشکل، برنامه، رهبری یا حداقل یک اپوزیسیون متشکل، بدون درد و خونریزی مثل بزرگراه تهران- شمال تخته گاز بریم به مقصد برسیم و ما ترجیح دادیم از جاده ی چالوس بریم و  در مسیر دراز و پیچ در پیچ اصلاحات  نم نمک تخمه بشکونیم و توی راه حسابی حال کنیم.

No comments:

Post a Comment