Saturday, April 26, 2014

به مناسبت سالگرد ریزش ساختمانِ کارگاه‌های لباس مارک دار

بین‌المللی در بنگلادش 
و مرگ یک هزار و صد کارگر، ترجمه‌ی نادقیق این ترانه و ویدیوی تأثیرگذار: (از صفحه مینا قربانی و کریم عزیز)
*******************************
ممنون از رفیق الهه عشق برای ارسال این متن به نه سخد
پیمان پایدار
**********************
اشک‌هایم، فریادهایم
شعله کشیدنم ، اشک ریختنم
فغان کردنِ با دردم
مرگِ غریبانه‌ام را...
هیچ‌گاه از یاد مبر
تنها از این بابت که من کارگری فقیرم
.
به یاد بیاور که من نیز انسانم
و تنم، رنج را همان مایه حس می‌کند که تنِ تو
.
شعله‌هایِ بر پیکرم
گواه درد و رنج من بود
چگونه توانستی پنهان‌شان کنی؟
چه کار ظالمانه و هولناکی انجام دادی...
حکومت استبدادی‌ست، قانون عادلانه نیست
تنها از این بابت که من کارگری فقیرم
.
به یاد بیاور که من نیز انسانم
و تنم رنج را همان مایه حس می‌کند که تنِ تو

جهنمی که از آن هراسِ بسیار داشتی
پیش از این‌، من آن را زیسته‌ام
ببین چگونه رویاهایم در آتش می‌سوزد
و تنم را در برگرفته و ذوب کرده است...
بعد از این فاجعه تو هنوز هم ساکتی
تنها از این بابت که من کارگری فقیرم

به یاد بیاور که من نیز انسانم
و تنم رنج را همان مایه حس می‌کند که تنِ تو

وعده‌ی غذای من خوراکی‌ست مختصر
لباس‌هایم ارزان است
پیش از این سخت کارگری می‌کردم
و از آن خرجِ گذرانِ زندگی خانواده‌ام را کسب کردم
مرگ من تصادفی بیش نبود
تنها از این بابت که من کارگری فقیرم

به یاد بیاور که من نیز انسانم
و تنم رنج را همان مایه حس می‌کند که تنِ تو

همه‌تان گوش کنید، ما کارگریم
تمامِ این دنیا به خاطرِ ماست که هست
باید بدانید، ما کارگریم
تمام این دنیا را ما با دستانِ خویش ساخته‌ایم
تمام آنچه که دارید، برای خوردن، برای پوشیدن، برای بهره بردن، برای زیستن در آن
ما، کارگران، تمام آن را ساخته‌ایم
صنعت، کشاورزی، پیشرفت‌ها، ثروتمندان، تمامشان به خاطر وجود ماست که هست.
ما کارخانه‌ها و شرکت‌ها را می‌گردانیم.
هیچگاه دیگر نخواهیم گذاشت که چنین شود...
که در آتش بسوزیم و بمیریم...
هیچگاه دیگر در آتش نخواهیم سوخت تا بمیریم.

 Jawad Ahmad's Song "Sunn Lo Kay Hum Mazdoor Hain" to pay tribute to the workers of Baldia Factory, Karachi, who were burnt alive ...

No comments:

Post a Comment