مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
مقاله ای از: ایان مک کی
By: IAIN MCKAY
از فصل نامه ای. اس. آر
Anarcho Syndicalist Review
Winter 2013زمستان
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************************
برای خواندن قسمتهای یک تا شش به سوم ,هفتم , دهم , 13م , 17م , 20م مارس2014
مطابق با 12م, 16م , 19م , 22م , 26م و 29م اسفند 1392 رجوع کنید
برای قسمت هفتم به 23 مارس2014, مطابق با سوم فروردین 1393
رجوع کنید
-------------------------
برای قسمت هفتم به 23 مارس2014, مطابق با سوم فروردین 1393
رجوع کنید
-------------------------
قسمت هشتم و آخر : (الف) آنارشیسم و سندیکالیسم
پس سندیکالیسم 30 سال قبل از 1896 توسط آزادیخواهان انجمن بین الملل کارگران متولد شد. همانطور که کروپوتکین خلاصه گرداند:" بین الملل (انترناسیونال) جنبش بزرگ سندیکائی بود ,مشخص کننده اینکه هر چی این آقایون عرضه میکنن در سندیکالیسم کشف کرده اند ."
سندیکالیسم بخش کلیدی آنارشیسم انقلابی از همان آغاز بوده است. در ضمن این سئوال را بر می انگیزاند ,چه فرقی بین این دو هست؟
مالاتستا تفاوت سندیکالیسم و آنارشیسم را در کنفرانس بین الملل آنارشیستی در سال 1907 چنین خلاصه گرداند .اول,اتحادیه ها اتوماتیک وار انقلابی نیستند, نه "به اندازه کافی در خود",آنطور که بعضی سندیکالیست ها استدلال کردند. ترجیحا آنها طبیعتشان رفرمیست(اصلاح طلب)میباشد و تولید کننده بوروکراسی. این بدین معنی میباشد که میبایست سازمانی از آنارشیستها موجود باشد که در درون اتحادیه ها کار کنند. این یعنی آنارشیسم در درون اتحادیه ها حل نمیشود. این را, بمانند سندیکالیسم , میتوان در نوشته های باکونین یافت . او استدلال میکرد که
" [اتحاد مکمل مورد نیاز بین الملل است....هر چند هدف نهائی شان یکیست,[آنها عملکرد متفاوتی دارند. بین الملل تلاشش وحدت توده های کارگر است....اتحاد...سعی میکند سمت و سوی حقیقتا انقلابی به توده ها بدهد .
دوم, جنبش کارگری مهم میباشد,اما فقط تمرکز مبارزاتی آنارشیست ها یا جامعه آزاد آینده نمیباشد. بنابراین کروپوتکین استدلال میکند برای"کمونهای مستقل برای سازماندهی ارضی...اتحادیه های کارگری برای
سازمان....عملکردهای مختلف [تولیدی]...[و] ... برای رضایت تمامی امکانات ....مورد نیاز". سندیکالیستها فقط یکی از سه تا را تاکید میکند .
سوم, اعتصاب عمومی کافی نیست,نیازمند قیام هستیم. در حال حاضراین توسط اکثریت سندیکالیستها مورد تائید میباشد و حداقل از سال 1909در نوشته چگونه انقلاب خواهیم کرد په تو و پوژه*موجود میباشد .
*Patud & Pouget
خلاصه کرده باشیم, تفاوت بین گرایش- کارگری در مقابل تمرکز- کارگری* میباشد.
*labor -oriented versus labor-focused
یا, بزبانی دیگر,آنارشیسم انقلابی ضد سندیکالیستی نیست(آنطوری که اکثر مارکسیستها این مفهوم را میرسانند), بلکه ترجیحا بعلاوه- سندیکالیسم است. پس تاریخ شناس جیمز جول* نمیتوانسته درست گفته باشه وقتی استدلال میکنه که
سوم, اعتصاب عمومی کافی نیست,نیازمند قیام هستیم. در حال حاضراین توسط اکثریت سندیکالیستها مورد تائید میباشد و حداقل از سال 1909در نوشته چگونه انقلاب خواهیم کرد په تو و پوژه*موجود میباشد .
*Patud & Pouget
خلاصه کرده باشیم, تفاوت بین گرایش- کارگری در مقابل تمرکز- کارگری* میباشد.
*labor -oriented versus labor-focused
یا, بزبانی دیگر,آنارشیسم انقلابی ضد سندیکالیستی نیست(آنطوری که اکثر مارکسیستها این مفهوم را میرسانند), بلکه ترجیحا بعلاوه- سندیکالیسم است. پس تاریخ شناس جیمز جول* نمیتوانسته درست گفته باشه وقتی استدلال میکنه که
"تا آنجا که عمل موثر جنبش آنارشیستی مطرح میباشد، این[سنديکايست] مونت* بود که درست میگفته و نه مالاتستا*" در سال 1907 در طی مبادله معروفشان پیرامون سندیکالیسم در کنگره بین الملل آنارشیست ها. هر کسی که با ایده ها و فعالیت مالاتستا آشنائی داشته باشد میداند که او بهیچ وجه مخالف فعالیت آنارشیستها در اتحادیه ها نبود! درست بر عکس- فقط کافیه قطعنامه 1907 او را با 35 سال قبل در سنت ایمی ق*مقایسه کرد! نکته اساسی مالاتستا این بود که سندیکالیستها شیوه مهم(کار در اتحادیه ها) را به هدف غائی (نهائی) مبدل کردند.
*James Joll / *Monatte / *Malatesta /* St.Imier
ب : جمعبندی
روایت استاندارد مارکسيستى در مورد آنارشيسم و سنديکاليسم اشتباه میباشد.این واضح است اگر شما در واقع نوشته جات اندیشمندان آنارشیست را بخوانید-اما هیچ لنينىستی اینکار را نمیکند (حداقل نه فقط با دستچین نقل قولهائی مشخص*!)
.همانطور که کروپوتکین بطور خلاصه در دانشنامه بریتانیکا نوشته،
" از بنیان انجمن بین الملل کارگران....[آنارشیستها] دست به ترویج ایده های خود
به طور مستقیم در میان سازمانهای کارگری زده اند و اتحادیه های کارگری را به تشویق مبارزه مستقيم عليه سرمايه فرا خوانده اند, بدون اینکه ایمان خود را روی مجلس قانون گذار بگذارند"(امیدی بر مبارزه پارلمانتاریستی ,آنطور که به غلط مارکس و انگلس بر آن سرمایه گذاری کرده بودند و مارکس مشخصا با باکونین جدل کرده بود,نداشت و نگمارد-مترجم).
cherry-pick quotes*
او همچنین ,کاملا درست,گوشزد نمود که" در درون این فدراسیونهای[بین الملل اول] توسعه نمود...آنارشیسم مدرن", یا چیزی که من آنرا آنارشیسم انقلابی مینامم.
کروپوتکین همچنین تفاوت کلیدی بین آنارشیسم و سندیکالیسم را در سال 1914 چنین خلاصه نمود:
"سندیکا بطور یقین/ کاملا ضروری میباشد. تنها شکل گروه کارگری ای میباشد که اجازه میدهد.....مبارزه مستقیم را علیه سرمایه, بدون در غلطیدن به پارلمانتاریسم. اما آشکارا اینکار را بگونه خودکار (اتوماتیک وار) انجام نمیدهد...عنصر دیگر نیز مورد نیاز میباشد, عنصری.... که باکونین همیشه بدان عمل میکرد."
خوب که چی حالا؟ حقیقتا,تاریخ واسه خودش جذابه/ باحاله,ولی بهتره ازش استفاده کنیم در فراگیری برای مبارزات امروزمون. و , فقط واضح است, که این بارسلونای 1868 نیست. بریتانیای دهه 1960 و دهه 1970 هم نیست. سئوال پیش روی ما اینه که چگونه این ایده های مرکزی/ هسته ای آنارشیستی را در مبارزه طبقاتی امروزمان پیاده کنیم .
جواب به این سئوال بما بستگی داره.
پایان
No comments:
Post a Comment