Sunday, July 15, 2012

تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می‌کرد
 به ریاضیات و پژوهش پرداختم.
از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده‌ بود
 به فلسفه روی آوردم.
و در اواخر که به ‌کلی کله‌ام کار نمی‌کرد به سیاست!
برتراند راسل
**************************
ناگفته نماند برتراندراسل هم ,بمانند اکثریت متفکرین مترقی عصر خویش, با تائید تلویحی شقه شقه کردنهای علوم انسانی- جدا کردن فلسفه , سیاست ,جامعه شناسی ,مردم شناسی ,روانشناسی و... از تاریخ , که خود بازتابی از بینش بورژوائی و عصر مدرنیته میباشد- به نتیجه گیری, برداشت و جمعبندی غلطی میرسد...و این خود را در جمله فوق متبلور ساخته است !!
******
حال آنکه بینش انقلابی ما را وامیدار تا تمامی معرفتهای اجتماعی درون جامعه سرمایه داری را شعور کاذبی بیش  قلمداد نکنیم . به بیانی دیگربا طرد تمامیت سیستم موجود و نفی فتیشیسم کالائی و نابودی این جدائی های مصنوعی-بیک کلام از خود بیگانگی ,بشریت آزاد شده و دیگر تفاوتی بین زیر بنا و روبنا نخواهد ماند و انسان به تمامیت و یکپارچگی (اصل خویش) باز خواهد گشت . تازه اونوقت ما از ما قبل تاریخ  گذر کرده و تاریخ حقیقی بشر آغاز میگردد .
پیش بسوی نابودی مالکیت خصوصی(سرمایه داری) : روابط ارباب و بردگی!!
پیش بسوی نابودی دولت: سیاست بمعنای برتراندراسلی(حکومت بالا دست با دستگاه دراز و طویل شامل بوروکراسی ,دادگاه و زندان ...)
و توده ها(گوسفند ها)ی دنباله رو در پائین که فوق فوقش هراز چند سالی به صندوقهای رای میرن !!
 بعد تازه اونوقت با انسانیت  یعنی  عشق , برابری , همبستگی و کمک متقابل
میریم به استقبال آزادگی, وارستگی و فرهیختگی
  یعنی آنارشی
پیمان پایدار 

No comments:

Post a Comment