سکسیسم ملیت ندارد! در رابطه با تجاوز به خواهرانمان در .شب سال نو میلادی در آلمان
به نقل از صفحه رفیق روزای عزیزمان
http://archiverosa.blogspot.pe
نوزدهم دی ماه۱۳۹۴
ابتدا گزارش "پیش پایانی" رادیو آلمان در مورد آزار جنسی و دو مورد تجاوز به دختران در شهر کُلن آلمان را با هم در زیر بدقت بخوانیم. اینجا
عکس از اینجا
رزا: در زمانه ای زندگی می کنیم که توسط ابزار جدید ارتباطی (اس ام اس- فیسبوک- توییتر و...) میتوان در هر لحظه در خیابان جمع شد. قرار برای فلش بک. هماهنگی برای اعتراض و اینک قرارتجاوز به زنان در جشن سال نو میلادی، قرار و هماهنگی برای دزدی، تجاوز و "حال کردن" همان دستمالی و آزار و اذیت زنان.
اینک عده ای همدیگر را در سال نو میلادی در کُلن و شهرهای دیگر آلمان برای سرکوب زنان- دزدی، تجاوز و دستمالی زنان شرکت کننده در جشن سال نو یافته و در شهر کُلن حتی به دو زن جوان نیزتجاوز کرده اند.
اینروزها اغلب خبرنگاران برای فروش اطلاعاتی در مورد ملیت مجرمان (اروپایی یا افریقایی/آسیایی)، وضعیت اقامتی آنان (پناهجوی صفر کیلومتر یا قدیمی) و اطلاعاتی از این دست "سر و دست" می شکانند. در جو و فضای راسیستی اینروزهای آلمان با ورود بیش از یک میلیون پناهجوی آواره از جنگهای نیابتی کشورشان، احزاب و گروههای نژادپرست کشورمیزبان نیز همزمان بر این بستر "هجوم فرهنگی" قدرت گرفته و هر روزه در خیابان یار گیری می کنند. روزانه حداقل دو مورد شکایت از آزار فیزیکی تا روحی و حتی آتش زدن محل اسکان پناهجویان در مراکز پلیس ثبت می شود. از آنجایی که پناهجو زبان این کشور را نمی داند، این آمار اما بسیار بیشتر است.
اما کسی از ملیت زنان آزار دیده نمی پرسد. کسی نمی پرسد جنسیت اینها چیست؟ کسی از نژاد مورد سرقت قرار گرفته ها، دستمالی شده ها و تجاوز شده ها... نمی پرسد. از شکل فیزیکی لاغر/چاق- قوی/ضعیف- پیر/جوان- پولدار/فقیر- دارای "معلولیت"/سالم! و بقیه ی قطب ها...
تنها چیزی که همه اما میدانیم و واقعی هم هست: زنان توسط مرداندستمالی میشوند. مورد آزار و دزدی و حمله و تجاوز قرار گرفته اند. فرقی ندارد در کُلن و در شب جشن و یا در مصر و در میدان! در بهار عربی یا در انقلاب ایران. زن پناهجو در هایم توسط مردان "خودی"/ "غیرخودی" تجاوز می شود. زن بعنوان حمایت کننده در اتاق اینترنت خیریه ی آتونوم ها/ آنتی فا تجاوز می شود. به زن خارجی مترجم پناهجویان و آوارگان مزاحمت می شود....
زنان مورد خشونت مردان از تمام اقشار جامعه می باشند و مردان این فعل نیز همه ی مردان را شامل نمی شوند.
توجیه و استدلالها البته برای این سرکوب ها متفاوتند. مرد ثروتمند، زن را کالا میداند (هر چه سیاهتر باشد ارزانتر است). مُسلمان اما زن را کشتزارش نامیده (هر چه سفیدتر باشد "فاحشه" تر). اولی با پول می خرد و دومی کنیز می گیرد!
سکسیسم در طبقات بالاتر اغلب روحن به خودکُشی می کشاند، مکان درد اینجا مغز است. سکسیست طبقات "فرودست" اغلب به اسید و چاقو و سنگ مُجهز است.
سکسیت قربانی اش را اما زود شناسایی میکند. هر چه مَرد نباشد.
قربانیان هم قوه ی تشخیص دارند: مردان!
پلیسها اغلب مرد هستند. سرشان که شلوغ باشد از رسیدگی به شکایت "دستمالی" اجتناب می کنند. کسانی که مورد سرقت واقع شده اند "اول". پس مالکیت در "قانون" حرف اول و آخر را می زند...نژاد هم مُهم است: کتک زدن زنان، کُشتن آنان توسط مردانشان، امری فرهنگی/خصوصی تلقی می شود، اگرچه همزمان اعلام می شود که "قانون" برای همه یکسان است!
زنان به درستی دریافته اند که حامیانشان را با وسواس انتخاب کنند.
آنها در اعتراضشان نوشتند و گفتند: نه به سکسیسم. نه به راسیسم!
همانگونه که برای ایجاد صلح بمباران نباید کرد. همانگونه نیز برای از میان بردن ستم جنسی نمیتوان از ستمگران نژادی کمک جُست. نمیتوان هم، ستم را زیر فرش کرد و یا به حساب فرودستی، فقر فرهنگی/طبقاتی گذاشت. ستم و ستمگری خود بخشی جدا ناشدنی از سیستم موجود است. زنان نه میتوانند با عاملان سیستم موجود همبسته باشند و نه باید عاملان را همدست خود در مبارزه برای برابری و آزادی ببینند.
عاملان در نقش پلیس/ شوهر/ توریست سکس/ پناهجوی متجاوز/ "سیاهپوست" (خود مورد راسیسم قرار گرفته!)/ کارگر یدی مُشتری مغازه های فروش سکس (استثمار شده در کارخانه!)/ مسلمان متجاوز به زنان (خود مورد خشونت اسلاموفوب!)/ "سفیدپوست" مَست خشن (طلاق داده شده یا ناراحت روحی!) و...همگی عاملان ستم بر زنان می باشند.
همجنسگرایی که عقده های سرکوبش را با نقش درد بر روح و بدن دیگری تسکین می دهد، ستمگر است.
مبارزه برای آزادی و برابری در همبستگی مبارزانِ علیه ستم در کُلیتش، به پیروزی می انجامد.
همبستگی با ستمگران از هر ملیت و در هر جایگاه طبقاتی که باشند، تنها به بقای سیستم کنونی می انجامد.
زنان شهر کُلن پیام شان واضح بود: دستهای کثیف مردسالاری از بدن های ما کوتاه. چه پناهجو چه غیرش!
مبارزه برای خیابانهای امن بخصوص در شب همواره جریان داشته:«جنبش شب را پس بگیریم»
چیزی که جدید است ملحق شدن یکعده راسیست آلوده به اسلام فوبیا میباشد. با انتشار آمار حداقل 5 ایرانی در "صفوف متجاوزین"، خودبخود "ضد عربها" جایگاه حمایت قلابی از زنان را ترک خواهند کرد. فعلن اما باید دید آنانی که میدان را برای ماهیگیری ازجنبش زنان برای ایجاد جنگ دینی/قومی/فرهنگی در اروپا مناسب دیده اند (بمانند مینا احدی و حزبش کمونیست کارگری)، وجود یک آمریکایی و آلمانی متجاوز را چگونه استدلال می کنند؟ این متجاوزین که پیش زمینه ی فرهنگی "مُسلمانان" را ندارند تا بگویند: زنان اروپایی "فاحشه" هستند؟!
مرتبط:
مینا احدی که یکی از سخنرانان روز ۵ ژانویه در شهر کلن بود معتقد است که این عمل شنیع خود مصداق ایجاد ترور و حشت در جامعه است. ایجاد ترور و حشت در جامعه فقط با بمبگذاری اتفاق نمی افتد. به چنین تعدیاتی علیه زنان نیز می توان نام ترور نهاد چرا که آزادی و حقوق تثبیت شده نیمی از شهروندان را نقض می کند. این گروه از مهاجرین که بطور سازمانیافته ای به آزار و اذیت جنسی زنان پرداخته اند احتمالا زیر بمباران تبلیغاتی امامانی قرار داشته اند که با حرفهای خود در مساجد زنان را آدم حساب نمی کنند و بخصوص زنان اروپایی را “فاحشه” قلمداد می کنند.
در مجموع تا به حال ۱۹ نفر ردیابی شدهاند و شمار شکایتها به ۲۰۰ مورد رسیده که ۱۷۰ مورد آنها به کلن مربوط میشوند. پلیس آلمان تا به حال ۳۲ مورد ارتکاب جرم در محوطه مقابل ایستگاه قطار مرکزی کلن ثبت کرده است که ۳۱ مورد آنها از سوی افراد سابقهدار انجام گرفته است. از این میان، نه نفر الجزایری، هشت نفر مراکشی،پنج نفر ایرانی، یک نفر از صربستانی، یک نفر آمریکایی و دو نفر آلمانی هستند. ۱۸ نفر از این عده از متقاضیان پناهندگی هستند.
بحث در کامنت دونی بلاگ اینجا
No comments:
Post a Comment