نقدی بر هابرماس
بازگشتی بی شکوه به اوهام چپ سنتی
به نقل از نشریه تئوریک و سیاسی گروه قیام
سال دوازدهم شماره یک تابستان 1368
نوشته ای از رفیق(*) بابک
سال دوازدهم شماره یک تابستان 1368
نوشته ای از رفیق(*) بابک
قسمت یازدهم
برای قسمتهای اول تا دهم به ترتیب
به 6 , 12, 20 , 30 ماه می & 1 ,3 , 12 و 17 , 26 ماه ژوئن و اول ماه ژولای رجوع کنید
برای قسمتهای اول تا دهم به ترتیب
به 6 , 12, 20 , 30 ماه می & 1 ,3 , 12 و 17 , 26 ماه ژوئن و اول ماه ژولای رجوع کنید
*******************************************
زبان جهان عینی و تکنیک
همانطور که در طی مقاله مکررا اشاره کردیم, هابرماس معتقد است که در دوران مدرن سه جهان عینی و ذهنی و اجتماعی از یکدیگر جدا شده اند .هریک از این سه جهان دارای زبان و شیوه ارتباطی خاص خویش است . شیوه ارتباطی در جهان عینی معرفتیست و در جهان ذهنی در خدمت بیان خویشتن میباشد(*) و در جهان اجتماعی هنجاریست و در خدمت رابطه متقابل قرار دارد . زبان در مورد اول موظف است که بیانگر فاکتها باشد . استفاده از زبان بعنوان وسیله برقراری ارتباط در محدوده جهان عینی نمی گنجد . این وظیفه را زبان در جهان اجتماعی بعهده دارد . بالاخره در جهان ذهنی زبان در خدمت مکنونات قلبی گوینده قرار دارد .
(*)Expressive
هابرماس با تکیه بر بحث فوق نتیجه میگیرد که نبایستی از زبان خاص جهان عینی انتظار داشت که حقانیت یک ادعا را به اثبات برساند . این زبان فقط میتواند انطباق یا عدم انطباق با واقعیت را بیان نماید و قادر به ارائه قضاوت ارزشی (*) و یا صدور فرمان نمی باشد . بدیگر سخن, ادعاهای مطروحه بوسیله این زبان محتاج به کسب مشروعیت نیستند و توافق و درک متقابل را طلب نمی نمایند .
(*)Value judgment
زبان معرفتی که فاقد جنبه هنجاریست و صرفا جهان عینی را تصویر مینماید, به زعم هابرماس گویاترین زبان برای تکنولوژی و فنونی میباشد که در خدمت آن قرار دارند . تکنولوژی را به گمان وی نمیتوان مورد قضاوت ارزشی قرار داد و فی المثل آنرا محق خواند(و یا بر عکس حقانیت آنرا بزیر سئوال برد). تنها شیوه درست صحبت در مورد تکنولوژی ,بنظر هابرماس , اینست که کارائی و یا عدم کارآئی آنرا در نیل به هدفهائی که برایش در نظر گرفته شده اند,مورد آزمایش قرار داد .
با این چشم بندی ,عرصه تکنیکی نیز از تیررس انتقاد خارج میشود و با پیوستن به جهان عینی و تبدیل شدن به سیستم, در مقابل هر نوع انتقاد اجتماعی و هنجاری مصونیت پیدا میکند . بنابراین تا اینجا , سیاست و اقتصاد و بوروکراسی و تکنیک و تکنولوژی خنثی اعلام شدند و نفی آنها مترادف با توتالیتاریسم قلمداد گردید . حتی زبان بکار رفته در این عرصه ها نیز باید از هرگونه شائبه انتقاد بری باشد و صرفا فاکتها را بیان نماید. تنها انتقاد جایز در این محدوده عبارت است از انتقاد به عدم کارائی و بس . وی صراحتا اعلام میدارد که نه فقط تکنولوژی را "شیئی" خنثی میداند بلکه کل سیستم عملی را هم که در رابطه با آن قرار دارد, بیطرف ارزیابی می نماید و مهارتها و فنون را بکلی بیرون از حیطه اجتماع می بیند . به عقیده وی فنون و مهارتهای فرد , ناشی از خرد و عمل ابزاری میباشند و طرز برخورد انسان به این عرصه مشابه طرز برخورد وی به جهان "طبیعی و غیر اجتماعی است که در آن معیار صحت و سقم ادعاها, حقیقت میباشد نه برخورد به اجتماع,که در آن حقانیت هنجارهاست که این معیار را تشکیل میدهد "(25) . اگر کارگران در اعتراض به شرایط استثمارگرانه حاکم بر کارخانه از انجام وظایف محوله سر باز زنند, به نظر هابرماس بایستی بعنوان اشخاصی بی کفایت و نالایق با ایشان برخورد شود . رفتار کسی که در انجام وظایف خود فاقد کفایت لازم است و " قواعد و استراتژیهای معتبر تکنیکی را زیر پا میگذارد,فی الذاته محکوم به شکست است..."(26) بدیگر سخن در عرصه کارخانه,هیچگونه برخورد انتقادی به نورمهای(ارزشهای-از منست) مسلط قابل تصور نمیباشد و هرگونه سر کشی در مقابل موازین رفتاری که در قالب سلسله مراتب با تکنولوژی تجسم یافته اند صرفا بی کفایتی و عدم لیاقت کارگران را در انجام وظایف محوله نشان میدهد .
پس بطور خلاصه میتوانیم بگوئیم که بنظر هابرماس مهارتهائی که از نظر تکنیکی مفید میباشند و در قالب تکنولوژی مادیت یافته اند, در رابطه با جهان عینی در نظر گرفته میشوند . برخورد اساسی به این جهان برخوردی است شیئی . از آنجا که تکنولوژی نه در چارچوب جهان اجتماعی بلکه در زمینه جهان عینی در نظر گرفته میشود,خوب و بد آن نیز مد نظر نمیباشد و صرفا کارآئیش مورد توجه قرار میگیرد و در نتیجه نقش آن در زمینه روابط و پیوندهای اجتماعی مطمح نظر نمی باشند .
(25)هابرماس صفحه 92Toward a Rational Society
(26)همانجا صفحه 92
همانطور که در طی مقاله مکررا اشاره کردیم, هابرماس معتقد است که در دوران مدرن سه جهان عینی و ذهنی و اجتماعی از یکدیگر جدا شده اند .هریک از این سه جهان دارای زبان و شیوه ارتباطی خاص خویش است . شیوه ارتباطی در جهان عینی معرفتیست و در جهان ذهنی در خدمت بیان خویشتن میباشد(*) و در جهان اجتماعی هنجاریست و در خدمت رابطه متقابل قرار دارد . زبان در مورد اول موظف است که بیانگر فاکتها باشد . استفاده از زبان بعنوان وسیله برقراری ارتباط در محدوده جهان عینی نمی گنجد . این وظیفه را زبان در جهان اجتماعی بعهده دارد . بالاخره در جهان ذهنی زبان در خدمت مکنونات قلبی گوینده قرار دارد .
(*)Expressive
هابرماس با تکیه بر بحث فوق نتیجه میگیرد که نبایستی از زبان خاص جهان عینی انتظار داشت که حقانیت یک ادعا را به اثبات برساند . این زبان فقط میتواند انطباق یا عدم انطباق با واقعیت را بیان نماید و قادر به ارائه قضاوت ارزشی (*) و یا صدور فرمان نمی باشد . بدیگر سخن, ادعاهای مطروحه بوسیله این زبان محتاج به کسب مشروعیت نیستند و توافق و درک متقابل را طلب نمی نمایند .
(*)Value judgment
زبان معرفتی که فاقد جنبه هنجاریست و صرفا جهان عینی را تصویر مینماید, به زعم هابرماس گویاترین زبان برای تکنولوژی و فنونی میباشد که در خدمت آن قرار دارند . تکنولوژی را به گمان وی نمیتوان مورد قضاوت ارزشی قرار داد و فی المثل آنرا محق خواند(و یا بر عکس حقانیت آنرا بزیر سئوال برد). تنها شیوه درست صحبت در مورد تکنولوژی ,بنظر هابرماس , اینست که کارائی و یا عدم کارآئی آنرا در نیل به هدفهائی که برایش در نظر گرفته شده اند,مورد آزمایش قرار داد .
با این چشم بندی ,عرصه تکنیکی نیز از تیررس انتقاد خارج میشود و با پیوستن به جهان عینی و تبدیل شدن به سیستم, در مقابل هر نوع انتقاد اجتماعی و هنجاری مصونیت پیدا میکند . بنابراین تا اینجا , سیاست و اقتصاد و بوروکراسی و تکنیک و تکنولوژی خنثی اعلام شدند و نفی آنها مترادف با توتالیتاریسم قلمداد گردید . حتی زبان بکار رفته در این عرصه ها نیز باید از هرگونه شائبه انتقاد بری باشد و صرفا فاکتها را بیان نماید. تنها انتقاد جایز در این محدوده عبارت است از انتقاد به عدم کارائی و بس . وی صراحتا اعلام میدارد که نه فقط تکنولوژی را "شیئی" خنثی میداند بلکه کل سیستم عملی را هم که در رابطه با آن قرار دارد, بیطرف ارزیابی می نماید و مهارتها و فنون را بکلی بیرون از حیطه اجتماع می بیند . به عقیده وی فنون و مهارتهای فرد , ناشی از خرد و عمل ابزاری میباشند و طرز برخورد انسان به این عرصه مشابه طرز برخورد وی به جهان "طبیعی و غیر اجتماعی است که در آن معیار صحت و سقم ادعاها, حقیقت میباشد نه برخورد به اجتماع,که در آن حقانیت هنجارهاست که این معیار را تشکیل میدهد "(25) . اگر کارگران در اعتراض به شرایط استثمارگرانه حاکم بر کارخانه از انجام وظایف محوله سر باز زنند, به نظر هابرماس بایستی بعنوان اشخاصی بی کفایت و نالایق با ایشان برخورد شود . رفتار کسی که در انجام وظایف خود فاقد کفایت لازم است و " قواعد و استراتژیهای معتبر تکنیکی را زیر پا میگذارد,فی الذاته محکوم به شکست است..."(26) بدیگر سخن در عرصه کارخانه,هیچگونه برخورد انتقادی به نورمهای(ارزشهای-از منست) مسلط قابل تصور نمیباشد و هرگونه سر کشی در مقابل موازین رفتاری که در قالب سلسله مراتب با تکنولوژی تجسم یافته اند صرفا بی کفایتی و عدم لیاقت کارگران را در انجام وظایف محوله نشان میدهد .
پس بطور خلاصه میتوانیم بگوئیم که بنظر هابرماس مهارتهائی که از نظر تکنیکی مفید میباشند و در قالب تکنولوژی مادیت یافته اند, در رابطه با جهان عینی در نظر گرفته میشوند . برخورد اساسی به این جهان برخوردی است شیئی . از آنجا که تکنولوژی نه در چارچوب جهان اجتماعی بلکه در زمینه جهان عینی در نظر گرفته میشود,خوب و بد آن نیز مد نظر نمیباشد و صرفا کارآئیش مورد توجه قرار میگیرد و در نتیجه نقش آن در زمینه روابط و پیوندهای اجتماعی مطمح نظر نمی باشند .
ادامه دارد: پیمان پایدار
****************************
توضیحات
(*)رفیق بابک بنیانگذار گروه سابق 'قیام' بوده است (1994- 1980) .فلسفه غالب بر گروه "مارکسیسم آزادیخواهانه" بود (ضدیت شدید با چپ سنتی , پیرو بینش سیستماتیک از مارکس - بدون تقسیم بندی نوشتاری او به مارکس جوان و "پخته ", آنگونه که بغلط آلتوسر مدعی آن بود!!) و در ضمن حامی اندیشه های نوین متفکرین ضد استالینی چون اریک فروم -از مکتب فرانکفورت- و ....نیز هم . من خوشوقتی آشنائی و رفاقت با رفیق بابک را در سالهای اقامت مشترکمان بین سالهای 1986تا 1994 در لوس آنجلس , سانفرانسیسکو و نیویورک داشتم . با گروه قیام نیز بمدت دو سال1990تا 1992 (که من از آن بعنوان دوران گذار یاد میکنم -همانطور که قبلا در همین صفحه گفته ام) همکاری داشتم. با موضع گیری قاطع و سمتگیری آنارشیستی من ,طبعا دوران ماه عسل ایدئولوژیک فی مابین شکراب شد و هر کدام به راه مجزا خویش رفتیم. باری, مقاله حاضر یکی از نوشته های رفیق میباشد .از آنجائی که بحثهای مطرح شده در آن ,بنظر من, کماکان تازه میباشند وعمدتا به ارتقا مبارزات ایدئولوژیک کمک میکند, تصمیم به بازتکثیرآن در اینجا گرفتم. امیدوارم مورد پسند خوانندگان واقع گردد.****************************
توضیحات
(25)هابرماس صفحه 92Toward a Rational Society
(26)همانجا صفحه 92
No comments:
Post a Comment