Monday, July 2, 2012

Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون


واژگان فروید Le vocabulaire de Freud


ترجمه دکتر کرامت موللی


چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه

قسمت یازدهم


قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می
و قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م  و 29م ماه ژوئن 2012 درج شده است
************************************

(Identification)انطباق هویت

*اصطلاح انطباق هویت (2) در لغت به معنای شناخت هویت و قبول کامل آن آمده است . برای فروید انطباق هویت مکانیسمی است "زودرس در حیات نفسانی کودک که احساسات او را به شخصی معین پیوند میدهد", بدین معنی که فرد از لحاظ نفسانی خصوصیات شخص دیگری را در وجود خود مندرج و جذب میکند .
انطباق هویت از مکانیسم "انتخاب مطلوب امیال" متمایز است . زیرا انطباق با هویت شخصی دیگر چیزی جز میل به همانند شدن با او نیست در حالی که دوست داشتن به معنای آرزومندی فرد در تصاحب دیگری است .
(2) (Identifizierung)به آلمانی

**هیستری نمونه بارزی از میل به انطباق هویت با دیگران است که آن را میتوان نوعی "سرایت یا واگیری" نفسانی دانست, بدین نحو که "گویی" فرد به هیئت شخص دیگری در می آید . فروید در مطالعه ای(1921) که به این مکانیسم اختصاص داده , به سه نوع انطباق هویت قائل شده است :
--در وهله اول اصطلاح انطباق هویت را به طور کلی به نوعی عمده و اولیه اطلاق میکند(انطباق هویت اولیه) که به نظر او به ما قبل دوره "رابطه با مطلوب خارجی*" به معنای اخص آن بر میگردد . نمونه بارز آن را در میل به "آدم خواری" می یابیم , بدین معنی که در این مرحله انطباق هویت برای کودک به معنای بلع یا جذب خیالی دیگران در کالبد خویش است .

--در وهله دوم که انطباق هویت  ثانوی خوانده میشود,فرد پس از این که مطلوب خود را از دست میدهد ,در پی آن خواهد بود که جانشینی خیالی در وجود خود برای او پیدا کند و با سیر قهقرایی (1) خود وی را در تخیلات خویش باز یابد .
(1)Regression

--در وهله سوم,انطباق هویت عبارت است از جذب یکی از خصوصیات منحصر به فرد دیگری(2) و تقلید از آن . در چنین موردی فرد کل وجود دیگری را جذب نمیکند, بلکه به تمرکز بر یکی از خصوصیات او اکتفا میکند . در این مرحله میل جنسی دخالتی ندارد .
(2)einzieger Zug به آلمانی
*انطباق هویت سهمی قاطع در تحول روانی-جنسی عقده ادیپ داراست .
***مفهوم انطباق هویت نه تنها برداشتی را که ما از فرد به عنوان فاعل نفسانی داریم, بلکه درک ما را نیز از رابطه ای که با دیگران دارد دگرگون میسازد : 
--از یک سو مفهوم هویت را بغرنج تر میکند, زیرا مکانیسمی نیست که به من نفسانی تعلق داشته باشد بلکه تنها نحوه تشکل آن را می رساند .
--و از سوی دیگر از پدیداری چون تقلید کاملا متمایز است, چرا که حاکی از حضور غیر در نفس است .

به عبارتی روشن تر میتوان گفت که هویت فی نفسه بر مکانیسم انطباق هویت تقدم ندارد ,بلکه بر عکس , تشکل هویت بر پایه چنین مکانیسمی استوار است . این امر نشان میدهد تا چه حد وجود غیر در تشکل فاعل نفسانی سهیم است .

:مراجع
 روان شناسی توده ها و تحلیل من نفسانی, ( فصل هفتم) 1921 --


ادامه دارد: پیمان پایدار
**************************

No comments:

Post a Comment