من
هرگز
خفته ست روی لبانم
ترانه ئی
که نخواهم سرود من
هرگز
بالای پیچک
کرم شب تابی بود
و ماه نیش می زد
با نور خود بر آب
چنین شد که من دیدم به رویا
ترانه ئی را
که نخواهم سرود من هرگز
ترانه ئی پر از لب ها
و راه های دور دست
ترانه ساعات گمشده
در سایه های تار
ترانه ستاره های زنده
بر روز جاودان
از مجموعه:ترانه شرقی و اشعار دیگر
(ترجمه احمد شاملو)
No comments:
Post a Comment