Tuesday, March 17, 2015


 
میرحسین موسوی در زمان نخست وزیری هویت ایرانی را دشمن هویت اسلامی و توطئه خارجی‌ می‌دانست.
 
«استعمارگران می‌خواستند ملت ما را از هویت اسلامی خودش جدا کنند. این کا...ر به‌طور سازمان‌یافته‌یی از کشور ما شروع شد و اثرات تخریبی به‌جای گذاشت. البته تنها سیاست اسلام‌ زدایی نبود که در کشور ما پیاده می‌شد، همیشه حساب‌گری‌هایی هم برای آن وجود داشت مثل ناسیونالیسم. زنده کردن استخوان‌های پوسیده و ارزش‌هایی که بر پایه آن‌ها نظام مملکت به‌صورت جاودانه قلم‌داد می‌شد از مسایلی است که استعمارگران روی آن زحمت زیادی در کشور ما کشیدند. کار به‌جایی کشید که ما در عرصه فرهنگ و هنر یعنی در معماری می‌ بایست از معماری دوران هخامنشی الگو می‌گرفتیم. ما برای این‌که بر این فاجعه فایق بیاییم شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر و... را قربانی دادیم.
 
مسئله اتکاء به نظام ارزشی ایران پیش از ظهور اسلام، یعنی تکیه بر تاریخ هخامنشیان و ساسانیان و دوران سلاطینی که پیش از اسلام در ایران بودند و نظام‌هایی که آن مواقع در ایران وجود داشتند در کشور ما سوغاتی بود که به‌منظور اسلام‌زدایی از فرنگ صادر شده بود. تکیه می‌شد بر ارزش‌های ناسیونالیستی و بر عواملی نظیر خون و خاک و عناصری از این قبیل که در ناسیونالیسم به آن برخورد می‌کنیم. برگزاری هزاره‌ی فردوسی در سال ۱۳۱۳ و پیراستن زبان فارسی از کلمات عربی که بر اساس ناسیونالیسم صورت می‌گرفت توطئه‌یی از سوی غربی‌ها برای نابودی اسلام بود. همان موقعی که در ایران با توسل به باستان‌شناسی، خرابه‌های تخت‌جمشید از خاک بیرون کشیده می‌شد و تاریخی ساخته می‌شد تا ملت ما اجبارا به آن تاریخ افتخار کند، در حالی‌که آن تاریخ کاملا بیگانه‌یی از اسلام بود، تاریخ پیش از اسلام و ارزش‌های آن هزاران سال بود که مرده بود و به این ترتیب دوباره احیاء می‌گشت. هنرمندان ایرانی از هنرها و ادبیات ایران صحبت می‌کردند ولی تمام مجموعه‌های کارهای‌شان یک کلمه‌یی از داستان کربلا نبود»
میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی، در "نخستین کنگره شعر و ادب دانش‌جویان سراسر کشور - تهران، ۲۶ آذر ۱۳۶۳
سپیده دمSepidedam
 
‎میرحسین موسوی در زمان نخست وزیری هویت ایرانی را دشمن هویت اسلامی و توطئه خارجی‌ می‌دانست.«استعمارگران می‌خواستند ملت ما را از هویت اسلامی خودش جدا کنند. این کار به‌طور سازمان‌یافته‌یی از کشور ما شروع شد و اثرات تخریبی به‌جای گذاشت. البته تنها سیاست اسلام‌ زدایی نبود که در کشور ما پیاده می‌شد، همیشه حساب‌گری‌هایی هم برای آن وجود داشت مثل ناسیونالیسم. زنده کردن استخوان‌های پوسیده و ارزش‌هایی که بر پایه آن‌ها نظام مملکت به‌صورت جاودانه قلم‌داد می‌شد از مسایلی است که استعمارگران روی آن زحمت زیادی در کشور ما کشیدند. کار به‌جایی کشید که ما در عرصه فرهنگ و هنر یعنی در معماری می‌ بایست از معماری دوران هخامنشی الگو می‌گرفتیم. ما برای این‌که بر این فاجعه فایق بیاییم شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر و... را قربانی دادیم.مسئله اتکاء به نظام ارزشی ایران پیش از ظهور اسلام، یعنی تکیه بر تاریخ هخامنشیان و ساسانیان و دوران سلاطینی که پیش از اسلام در ایران بودند و نظام‌هایی که آن مواقع در ایران وجود داشتند در کشور ما سوغاتی بود که به‌منظور اسلام‌زدایی از فرنگ صادر شده بود. تکیه می‌شد بر ارزش‌های ناسیونالیستی و بر عواملی نظیر خون و خاک و عناصری از این قبیل که در ناسیونالیسم به آن برخورد می‌کنیم. برگزاری هزاره‌ی فردوسی در سال ۱۳۱۳ و پیراستن زبان فارسی از کلمات عربی که بر اساس ناسیونالیسم صورت می‌گرفت توطئه‌یی از سوی غربی‌ها برای نابودی اسلام بود. همان موقعی که در ایران با توسل به باستان‌شناسی، خرابه‌های تخت‌جمشید از خاک بیرون کشیده می‌شد و تاریخی ساخته می‌شد تا ملت ما اجبارا به آن تاریخ افتخار کند، در حالی‌که آن تاریخ کاملا بیگانه‌یی از اسلام بود، تاریخ پیش از اسلام و ارزش‌های آن هزاران سال بود که مرده بود و به این ترتیب دوباره احیاء می‌گشت. هنرمندان ایرانی از هنرها و ادبیات ایران صحبت می‌کردند ولی تمام مجموعه‌های کارهای‌شان یک کلمه‌یی از داستان کربلا نبود»میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی، در

No comments:

Post a Comment