Monday, December 31, 2018

بامید_اینکه_سال_نو_شادی_را#
#Que_El_Ano_Nuevo_Traiga_Felicidad 
 برای_کل_بشریت_به_ارمغان_بیاورد#
#a_Toda_La_Humanidad
خفه_شو#
  برای_این_باید_سیستم_عوض_بشه_نه_سال# 

Image may contain: meme and text

تهیه و ترجمه از: پیمان پایدار

#I_Hate_New_Year’s_Day

من_از_اولین_ روز_سال_متنفرم#

#Antonio_Gramsci_on_socialism_and_New_Year’s #Day.
آنتونیو_گرامشی_پیرامون_سوسیالیسم_و_روز_اول_سال_نو#

E
very morning, when I wake again under the pall of the sky, I feel that for me it is New Year’s Day.


هر روز صبح، هنگامی که دو باره زیر بلندی آسمان بیدار میشوم، احساس می کنم که برای من این روز سال نو است.

That’s why I hate these New Year’s that fall like fixed maturities, which turn life and human spirit into a commercial concern with its neat final balance, its outstanding amounts, its budget for the new management. They make us lose the continuity of life and spirit. You end up seriously thinking that between one year and the next there is a break, that a new history is beginning; you make resolutions, and you regret your irresolution, and so on, and so forth. This is generally what’s wrong with dates.

به همین دلیل است که من از این سالهای نو که مثل سررسیدی ثابت بر سرمان خراب میشوند ، که زندگی و روحیه انسان را به یک نگرانی تجاری با تعادل نهایی شسته و رفته، که مقادیر قابل توجه ای از بودجه خود را برای مدیریت جدید تبدیل می کند، متنفر هستم. آنها باعث می شوند که ما پیوند زندگی و روانمان را از دست بدهیم. شما در نهایت به طور جدی فکر میکنید که بین یک سال و بعد، یک گسستی وجود دارد، که یک تاریخ جدید آغاز می شود؛ شما نیتهای میکنید ، و شما از بر آورده نشدن  نیتهایتان افسوس میخورید، و غیره، و الی آخر. این به طور کلی مشکل تاریخ هاست .


They say that chronology is the backbone of history. Fine. But we also need to accept that there are four or five fundamental dates that every good person keeps lodged in their brain, which has played bad tricks on history. They too are New Year’s. The New Year’s of Roman history, or of the Middle Ages, or of the modern age.
آنها می گویند که گاه شناسی /تاریخ شماری ستون فقرات تاریخ است. خوب. اما ما همچنین باید قبول کنیم که چهار یا پنج تاریخ بنیادی وجود دارد که هر شخص خوبی در مغز خود نگهداری می کند، که ترفندهای بدی درتاریخ بازی کرده اند. آنها نیز سال نو هستند. سال نو تاریخ رومی، یا قرون وسطی، و یا دوره مدرن.
And they have become so invasive and fossilizing that we sometimes catch ourselves thinking that life in Italy began in 752 and that 1490 or 1492 are like mountains that humanity vaulted over, suddenly finding itself in a new world, coming into a new life. So the date becomes an obstacle, a parapet that stops us from seeing that history continues to unfold along the same fundamental unchanging line, without abrupt stops, like when at the cinema the film rips and there is an interval of dazzling light.

و آنها آنقدر تهاجمی و فسیل ساز گونه شده اند که گاهی اوقات تصور می کنیم که زندگی در ایتالیا از سال 752  آغاز شده و 1490 یا 1492 مانند کوه هایی هستند که بشریت از آن معلق شده، و ناگهان خود را در یک دنیای جدید پیدا می کند و به زندگی نوینی می رسد. بنابراین تقویم تبدیل به یک مانع می شود، باعث میشود نبینیم که    تاریخ همچنان در کنار همان خط اساسی تغییرناپذیر در مینوردد ، بدون توقف های ناگهانی، مانند زمانی که در سینما فیلم پاره می شود و فاصله ای از نور خیره کننده، به وجود می آید.
That’s why I hate New Year’s. I want every morning to be a new year for me. Every day I want to reckon with myself, and every day I want to renew myself. No day set aside for rest. I choose my pauses myself when I feel drunk with the intensity of life and I want to plunge into animality to draw from it new vigor.

به همین دلیل من از سال نو متنفرم. من می خواهم هر روز صبح یک سال جدید برای من باشد. من می خواهم هر روز با خودم حساب پس بدهم  ، و هر روز می خواهم خودم را تجدید کنم. هیچ روزی برای استراحت کنار گذاشته نشود. من خودم انتخاب می کنم کی مکث کنم ، زمانی که از شدت زندگی مست شده و می خواهم غوطه ور شوم در طبیعت حیوانی تا بتوانم از آن انرژی جدیدی بگیرم.
No spiritual time-serving. I would like every hour of my life to be new, though connected to the ones that have passed. No day of celebration with its mandatory collective rhythms, to share with all the strangers I don’t care about. Because our grandfathers’ grandfathers, and so on, celebrated, we too should feel the urge to celebrate. That is nauseating.



نمی خواهم وقتی را صرف مسائل غیر مادی کنم .من هر ساعت از زندگی ام را جدید می خواهم، هرچند که با  گذشته ام، متصل باشند. هیچ روزی از جشن با ریتم های جمعی اجباری، برای به اشتراک گذاشتن با تمام غریبه ها که بهشون اهمیت نمی دهم. اینکه پدربزرگ های پدر بزرگانمان،و الی آخر، جشن گرفتند، ما نیز باید تمایل به جشن گرفتن داشته باشیم. این تهوع آور است.
await socialism for this reason too. Because it will hurl into the trash all of these dates which have no resonance in our spirit and, if it creates others, they will at least be our own, and not the ones we have to accept without reservations from our silly ancestors.

من به همین دلیل برای سوسیالیسم انتظار می کشم. زیرا همه این تاریخها که طنینی در روحیه مان ندارند را به زباله دان میریزد، و اگر دگر تاریخهایی را ایجاد کند، حداقل مال خودمان  خواهند بود، و نه آنهایی که ما باید بدون هیچ گونه ملاحظه ای از اجداد احمقانه مان پذیرفته باشیم.
First published in Avanti! on January 1, 1916 and translated by Alberto Toscano for Viewpoint Magazine.
اولین بار درآوانتی به تاریخ 1 ژانویه 1916 منتشر شد و  توسط آلبرتو توسکانو برای 'مجله دیدگاه' ترجمه.  
ویدئو_حمله_فاشیستهای_صهیونیست_اسرائیلی_به_غزه#
"accounts of dozens of witnesses of Israel's war against Gaza who take us to the depth of the Palestinians' nightmare".

"گزارش ده ها شاهد جنگ اسرائیل علیه غزه که ما را به عمق کابوس فلسطینی .ها می برد "


About this website
VIMEO.COM
GAZA-STROPHE, the day after... ENG [TV version 52mn]


https://vimeo.com/9882505?ref=fb-share&1&fbclid=IwAR2m_h8aVpxhAb_o9C-U5DcnFCLOMR5XCgj0ZniW7mF6TBcRSar2-C-4hRg
54:41

درد_دلهای_یک_خواننده_ی_زن_در_ایران#

درد_دلهای_یک_خواننده_ی_زن_در_ایران# 

(خانم #مریم_ابراهیم_پور_همسر_ارسلان_کامکار)


مریم ابراهیم پور #متولد_سال_۱۳۴۷ در تهران، #دانش_آموختهٔ_زبان_ایتالیایی دانشگاه آزاد تهران است. زبان مادری اش فارسی است و به زبان های ایتالیایی و کردی هم تسلط کامل دارد. او مدرس ویلن و سلفژ است. ابراهیم پور در سال ۱۳۷۰ با ارسلان کامکار ازدواج کرد و وارد گروه کامکارها شد و از آن پس در کنسرت های مختلف به همراهی اش با این گروه ادامه داد. سایت زیورآلات گالری فانوس http://fanoos.gallery کانال تلگرامی https://t.me/FanoosGallery اینستاگرام ما http://www.instagram.com/Fanoosgallery
6:27

#Alireza_Ghorbani_,_Dorsaf_Hamdani

همخوانی_علیرضا_قربانی_با_دورساف_همدانی_از_تونس#
تلفیق_محشر_موسیقی_ایرانی_و_عربی_با_صدای_دلنشین_این_دو_عزیز#
https://www.youtube.com/watch?v=azGh07lBAIg
1:13:37

#Gipsy_Kings_y_su_contagiosa_fiesta 

جیپسی_کینگ_و_جشن_مسری_شان#

#en_El_Patagual 'در_'ال_پته_گوال#

#Festival_del_huaso_de_Olmué_2018

جشنواره_دل_اواسو_د_اولمئو_2018#
https://www.youtube.com/watch?v=Ag0WQbt3kMo
1:08:27
جدلی_بین_تفکری_انسانی_علیه_بینشی# 
#An_argument_between_an_anarchist
ارتجاعی_از_زندگی_در_جوامع_مدرن#
 #and_a_stupid_Conservative 
===========================

 !مرد: "باید سپاس گذار باشی که حداقل کار داری
!خودش یک امتیازه که میتونی واسه کشورت کار کنی
"!زندگیه همینه خب: کارکنی و پول در بیاری  
!زن: "ولی من فقط همین یک زندگی کوتاه رو دارم
نمیخوام بخاطر کارهای بی معنی و مزخرف  واسه پول هدرش بدم
"!وقتی میتونیم خودکار/ اتومات کنیم همه چیز رو  

تهیه، ترجمه و تیتر از: پیمان پایدار




ننگ_بشریت_علیه_حیوان_آزاران_بیشرم#
#The_animal_abusers_are_disgrace_of_humanity
**********************
حیوانات غیر انسان برای حمل اسباب و اثاثیه ما متولد نشده اند. برده کشی از حیوانات اینگونه عواقب شوم و دهشتناکی را به ارمغان می آورد.
---------------------------------
!!الاغی که از فرط سنگینی بار کمرش خم شده
Image may contain: text

تهیه، ترجمه ، تیتر و تلخیص از : پیمان پایدار

#Murió_Osvaldo_Bayer,_periodista,_escritor, 

رفیق_آنارشیستمان_اسوالدو بایر،_روزنامه_نگار،_نویسنده،_مورخ#

#historiador_y_uno_de_los_más_respetados

 و_یکی_از_محترم_ترین_روشنفکران_آرژانتین_در_گذشت#

 #intelectuales_argentinos

ترجمه از: پیمان پایدار

Tenía 91 años cuando falleció. Lo anunciaron durante el mediodía del lunes desde su página oficial de Facebook. Fue una figura emblemática del pensamiento latinoamericano y un crítico sagaz frente a todos los gobiernos de turno.

او هنگام مرگ 91 سال داشت. در طی روز دوشنبه(روز کریسمس) از صفحه رسمی فیس بوکش اعلام کردند. او شخصیت نمادینی بود از اندیشه های آمریكای لاتین و منتقدی باهوش در مقابل تمامی دولت های کشورش.

https://www.infobae.com/cultura/2018/12/24/murio-osvaldo-bayer-periodista-escritor-historiador-y-uno-de-los-mas-respetados-intelectuales-argentinos/?fbclid=IwAR16ipgq8zUVN6V08fXBCly3Qbjoo8T7ys8idYPt3bsln31FbhLRjFzhAJw

Osvaldo Bayer
Osvaldo Bayer
Para definir a Osvaldo Bayer es necesario usar más de una palabra. Periodista, escritor, historiador y uno de los más respetados intelectuales argentinos. También: "anarquista y pacifista a ultranza", como él mismo siempre se explicaba. Fue todo eso, y mucho más.

برای تعریف ازاسوالدو بایر لازم است که بیش از یک کلمه استفاده شود. روزنامه نگار، نویسنده، مورخ و یکی از معتبرترین روشنفکران آرژانتین. همچنین: "آنارشیست و صلح طلب در هر هزینه"، همانطور که او همیشه توضیح می داد. او تمام اینها بود، و خیلی بیشتر.

Hoy, tras 91 años de vida, murió. Así lo anunciaron durante el mediodía del lunes desde su página oficial de Facebook. "Lamentablemente tengo que dar una triste noticia, falleció Osvaldo Bayer", dice el posteo e inmediatamente se llenó de comentarios. Su hija, la cineasta Ana Bayer, quien administra la mencionada página, publicó un mensaje en italiano, alemán y español: "Una noticia muy triste, falleció mi papá".

امروز، پس از 91 سال زندگی، او درگذشت. در طی روز دوشنبه(روز کریسمس) از صفحه رسمی فیس بوکش اعلام کردند. "متاسفانه باید یک خبر غم انگیز بدم،اسوالدو بایر درگذشت،" متن فیس بوک می گوید و بلافاصله با نظرات پر شده است. دخترش، فیلمساز انا بایر، که این صفحه را مدیریت می کند، پیامی به زبان ایتالیایی، آلمانی و اسپانیایی منتشر کرد: "یک خبر بسیار غم انگیز، پدرم فوت کرد."
Osvaldo Bayer
Osvaldo Bayer
La vida de Bayer comenzó en Santa Fe. Nació el 18 de febrero de 1927. Cuando le tocó hacer el servicio militar, fiel a sus principios, se negó. Por eso fue destinado a barrer y encerar pisos de los despachos de los oficiales durante dieciocho meses. Para el año 1952, y durante los cuatro siguientes, estaba en Alemania. Estudió Historia en la Universidad de Hamburgo y desde entonces su pensamiento estuvo enmarcado dentro de la historiografía, esa fue su lupa para medir y diseccionar el mundo. Cuando volvió al país se dedicó (también) al periodismo y escribir guiones cinematográficos. Trabajó en Noticias GráficasEl Esquel de la Patagonia, y en Clarín. En el 58 fundó La Chispa, "el primer periódico independiente de la Patagonia", aseveró en aquel entonces.


زندگی بایر در سانتا فه آغاز شد و او در 18 فوریه 1927 متولد شد. زمانی که نوبت خدمت نظامی اش رسید، با وفاداری به اصول خود ، او خودداری کرد. به همین دلیل به مدت هجده ماه محکوم به جارو کردن و شستن زمینهای طبقات دفاتر افسران شد. از سال 1952، و در چهار سال بعد، در آلمان اقامت داشت. او در دانشگاه هامبورگ در رشته تاریخ ثبت نام کرد و از آن زمان، تفکرش با تاریخ شناسی عجین گردید،  ذره بینی برای اندازه گیری و محاسبه جهان شد. وقتی که به کشور بازگشت، همچنین به حرفه روزنامه نگاری  و نوشتن فیلمنامه سینمایی پرداخت. شروع کرد به کار کردن درروزنامه هایی چون " اخبار گرافیک"، " ال اسکوئل پاتاگونیا" و "کله رین" . وی در سال 58  له چیسپا" را تاسیس کرد، "اولین روزنامه مستقل در پاتاگونیا آنموقع ".

Perseguido por diferentes gobiernos, encontró en el sindicalismo el lugar para poder ejercer su voz crítica y su activismo. Por su libro Los vengadores de la Patagonia trágica, un emblema de su obra pero también de la investigación histórica y periodística argentina, la Triple A —dirigida por José López Rega, durante la presidencia de María Estela Martínez de Perón— lo obligó a exiliarse en Berlín Oeste. Allí se mantuvo desde 1975 hasta la caída de la posterior dictadura militar en 1983.


تحت تعقیب حکومت های مختلف، او در اتحادیه های کارگری/سندیکالیسم جایگاه خود را برای استفاده از صدای انتقادی و فعالیتش پیدا کرد. برای کتاب خود انتقامجویان  غم انگیز/ تراژیک پاتاگونیا، نمادی از کار خود بلکه پژوهش های تاریخی و روزنامه نگاری  آرژانتین، سه گانه آ به کارگردانی خوزه لوپز رگا، در دوران ریاست جمهوری ماریا استلا مارتینز د پرون او را مجبور به تبعید  در برلین غربی کرد. او در آنجا از سال 1975 تا زمان سقوط دیکتاتوری نظامی در سال 1983 ماند.

Edición original de “Los vengadores de la Patagonia trágica”, publicado en tres tomos entre 1972 y 1974
Edición original de “Los vengadores de la Patagonia trágica”, publicado en tres tomos entre 1972 y 1974
نسخه اصلی "انتقام جویان تراژیک پاتاگونیا"، منتشر شده در سه جلد بین 1972 و 1974
Entre sus libros más importantes también se encuentran Los anarquistas expropiadores y otros ensayos, Fútbol argentino, Rebeldía y esperanza, la novela Rainer y Minou y Severino Di Giovanni, el idealista de la violencia. Además, fue autor y uno de los guionistas de La Patagonia rebelde, film basado en su Los vengadores de la Patagonia trágica, el cual ganó el Oso de Plata en la Berlinale de 1974 bajo la dirección de Héctor Olivera. Su trabajo ha marcado la historia y la política argentina.

در میان مهمترین آثارش نیز میتوان  آنارشسیستهای سلب مالکیت طلب و دگر مقالات ، فوتبال آرژانتین، شورش و امید، رمان راینر و مینو و سورینو دی جیووانی، ایدئالیست خشونت یافت. او همچنین نویسنده و یکی از سناریو نویسان فیلم  پاتاگونیای سرکش، بر پایه کتابش  انتقامجویان غم انگیز پاتاگونیا است، که برنده خرس نقره ای جشنواره برلین در 1974 تحت کارگردانی هکتور اولیورا شد. آثار او تاریخ و سیاست آرژانتین را مشخص کرده است.

Fue siempre una persona de izquierda, un hombre díscolo con el poder de cualquier signo y una de las personas más respetadas por su encendida defensa de los derechos humanos en cualquier etapa. "Un anarquista y pacifista a ultranza", se definía él. Esa independencia intelectual, esa lucidez crítica y ese compromiso con los más humildes y explotados lo convirtieron en uno de los intelectuales más lúcidos y respetados de la Argentina. Eso fue, y mucho más.
او همیشه یک فرد چپگرا بود، مردی باهوش با قدرتی بینظیر و یکی از محترم ترین افراد برای دفاع آتشینش از حقوق بشر در هر مرحله. او خود را " آنارشیست و صلح طلب همه جانبه" معرفی می کرد . استقلال روشنفکرانه ، بینش انتقادی روشن و تعهدش به فروتن ترین و استثمار شوندگان  او را به  یکی از درخشانترین روشنفکران مورد احترام آرژانتین تبدیل کرد. او اینچنین بود، و خیلی بیشتر.









فوری_:_علی_جوانمردی_؛_برنامه_زنده_جدید#

 در_مورد_اعتراضات_امروز_مردم_در_تهران#

https://www.youtube.com/watch?v=TIltdTg9wjw
22:26

مردم_در_تهران_به_پا_خواستند_:_نظام_رفتنی_است#

آخرین_ویدیوها_از_حرکت_گسترده_مردم_و_دانشجویان#

https://www.youtube.com/watch?v=LEHXAMb_SmY
11:32

Sunday, December 30, 2018

#LONG_LIVE_B_D_S ---#Down_With_Israel
زنده_باد_بی_دی_اس_مرگ_بر_اسرائیل#
زنده_باد_جنبش_رهائیبخش_فلسطین#
تهیه، ترجمه و تلخیص از: پیمان پایدار

Image may contain: text


کالاهائی_که_بارکدش_با_729_شروع_میشود_را_نخرید#

!شفاف_سازی_حراج_چیزهای_الهام_چرخنده#

https://www.youtube.com/watch?v=AsLpTzqGdTE
14:44
علیرضا_رضایی_ شفاف_سازی_نود_و_یکم#

سرنوشت_ایران_پس_از_خامنه_ای_چه_خواهد_بود؟#

https://www.youtube.com/watch?v=ZxiCHI5uVwY
20:43

#Racist_Israel_now_trains_Most
اسرائیل_صهیونیست_مآب_،_فاشیست_مسلک_و_ذاتا_نژاد_پرست#
 نه_تنها_بیشتر_نیروهای_پلیس_آمریکا_را# 
#U.S._Police_Depts 
بلکه_انگلیس_،_هند_،_و_فکر_میکنم_کانادا_،_را_نیز_تعلیم_میدهد#
!!گوگلش_بکنید# 
تهیه، ترجمه و تلخیص از: پیمان پایدار

Image may contain: one or more people, people walking, crowd and outdoor


بمناسبت_هشتم_دی_ماه_زاد_روز_فروغ_ فرخزاد_عزیزمان#

برای من ای مهربان چراغ بیاور"
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
".پرنده مردنی ست

Resultado de imagen para ‫عکس هایی از فروغ فرخزاد‬‎
====================
فروغ بی پایان شعر و ادب  زنان ایران
یادش همیشه در قلبهاست 
 مرامش نیز پررهرو باد
پیمان پایدار


#Kayhan_Kalhor_and_Rembrandt_Trio 

 #Chaharparehقسمت_دوم#

https://www.youtube.com/watch?v=ngYZVStsV58
8:54
==========================
Live registration of concert Jazz International #Rotterdam at the #Doelen in Rotterdam at #15th of #March_2015.
زنده_در_دولن_روتردام: #پانزدهم_مارس/چ_2015#

Kayhan Kalhor - kemenche

Rembrandt Frerichs - fortepiano
Tony Overwater - violone
Vincent Planjer - whisper kit